۱
يکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۱۵

صلح؛ شگفت‌انگیزترین برساخته بشر

دین داری ملازم خشونت نیست؛ خشن‌ها هستند که از دین سوء استفاده می‌کنند.اگر می‌بینیم که در جهان اسلام خشونتی پیدا شده با تعبیری دینی، یقین داشته باشیم که در این دین شناسی خطا صورت گرفته است.چون مسلمانان معتقدند که آن چه که دین درست است؛ دین صلح، دین عدالت، برابری، عطوفت و مهربانی است و اگر این تبدیل به خشونت شده، دین شناسی از مسیرش خارج شده است.
صلح؛ شگفت‌انگیزترین برساخته بشر
دین داری ملازم خشونت نیست؛ خشن‌ها هستند که از دین سوء استفاده می‌کنند.اگر می‌بینیم که در جهان اسلام خشونتی پیدا شده با تعبیری دینی، یقین داشته باشیم که در این دین شناسی خطا صورت گرفته است.چون مسلمانان معتقدند که آن چه که دین درست است؛ دین صلح، دین عدالت، برابری، عطوفت و مهربانی است و اگر این تبدیل به خشونت شده، دین شناسی از مسیرش خارج شده است.
بسیار جالب است که از ایران صدای صلح شنیده می‌شود.انتخابات ریاست جمهوری در ایران، و انتخاب رئیس جمهور بدون کمترین خشونتی باعث شد تا جلسات ریاض خنثی شود.جامعه ایرانی آن قدر اصلاح طلب دارد که می‌تواند عاقلانه اراده سیاسی و مذهبی خود را به پیش ببرد.دین داری ملازم خشونت نیست؛ خشن ها هستند که از دین سوء استفاده می‌کنند.
بیرون و درون جامعه ما به شکل بسیار نامناسبی در شیب ناامنی و بی ثباتی قرار دارد؛
الف) چشم‌ا‌نداز منطقه چندان امیدوارکننده نیست؛ سوریه و عراق در آتش جنگ می‌سوزد؛ تنورۀ تنش در خلیج فارس، داغ و داغ‌تر می‌شود .
ب) نظم جهانی بیش از هر زمان دیگری در تلاطم و ناشکیبایی فرو می‌رود .
ج) اختلافات جناحی در داخل کشور هم ظاهرا پایانی ندارد؛ تب دوقطبی سازی نه تنها فروکش نکرده بلکه میل به تعمیق دارد و بعید نیست که برخی گسل های تاریخی و خاموش را تحریک و فعال نماید .
در این وضعیت، هیچ امری به اندازۀ «تأمل دربارۀ صلح» اهمیت ندارد؛ اما نه تکرار مبحث قدیمی که صلح اصالت دارد یا جنگ؟! کدام اصل و دیگری استثناست؟! بلکه مسئلۀ امروز ما تأمل در تکنولوژی ساخت و نگهداری صلح است؛ صلح با خویشتن، با همسایگان و دوردستان. این تکنولوژی چه نوع مهارتی است؟ و چگونه قابل تولید است؟ مسئله امروز ما همین است.
صنعت صلح
سرنوشت بشر به صلح یا جنگ گره نخورده است؛ جنگ و صلح همانند بلایای طبیعی چون سیل و زلزله هم نیست که خارج از اراده فرد و جامعه بر سر او فرود آید و ویرانی بیاورد .از جنس بخت هم نیستند.جنگ و صلح نمی‌آیند بلکه ساخته می‌شوند؛ این دو پدیده از جنس صنایع اند؛ تار و پود جنگ یا صلح به دست خود انسان ساخته و بافته می‌شوند .
این دو، شگفت انگیزترین برساخته بشر است که در عین حال بیشترین تأثیر را در سرنوشت او دارد .
قلمرو صلح
صلح و صلح جویی، سه قلمرو متفاوت و مرتبط دارد؛ صلح با خویشتن، صلح ملت، صلح جهانی.فرهنگ دهخدا صلح را به سه واژۀ؛ آرامش، آشتی و رضایت ار جاع می‌دهد.این سه واژه ارتباط معنایی شگفت انگیزی دارند؛ آرامش درون، آشتی و رضایت اجتماع را می‌آفریند و جامعه آرام نیز بر آرامش روان فرد می‌افزاید؛ عکس قضیه نیز صادق است؛ یعنی اضطراب درونی افراد، نابسامانی جامعه را در پی دارد و ملت بی سامان، بعید است که سامانی برای فرد بیاورد.رابطه یک ملت با جامعه جهانی نیز چنین است.بدین سان، این پرسش اساسی قابل طرح است که اراده و فرایند صلح از کجا می‌روید و به حرکت درمی‌آید؛ از خویشتن به جامعه ملی و سپس جهانی یا به عکس؟
ماهیت صلح
گفته‌اند: صلح، سید العقود است؛ یعنی، اشرف قراردادهاست.این نکته از دیدگاه تحلیلی اهمیت به سزایی دارد.
الف) صلح، از جنس قرارداد است؛ یعنی طبیعی نیست و در طبیعت بشر سرشته نشده است.بنابراین، امری اعتباری و بر ساخته‎ای عقلانی/ عقلایی است.اصولا قرارداد چیزی جز ساختن، التیام دادن، و رویاندن یک اعتبار، یک تعهد، بین من و دیگری نیست.قرارداد، اغلب به وجود و پذیرش دیگری استوار است.دیگری که البته واجد اراده، آزادی و حقوق است.
ب) صلح اشرف قراردادها است؛ در این سرآمدی، لابد، معنی و حکمتی نهفته است.قرا داد با مفهوم عدالت نسبتی دارد.عدالت ناظر به نوعی توازن در حقوق و وضعیت طرفین قرارداد از حیث آزادی و قدرت است. حقی که یکی به دیگری باید پس بدهد و او نیز می‌تواند بستاند؛ اما صلح، فراتر از عدالت، بر بخشش استوار است؛ در عین حال که طرف یا طرفین قرارداد حقوق مسلمی‌دارند، اما از بخشی از حقوق، به منظور ساختن و حراست از بسیاری حقوق دیگر، آگاهانه چشم می‌پوشند و می‌گذرند.در واژه صلح، نوعی ایثار هدفمند خفته است و به همین دلیل هم اشرف قراردادها است.تأکید بیش از حد بر عدالت در قراردادها، نه تنها اصل قرار داد و لاجرم صلح را تهدید می‌کند، بلکه مقدمات خشونت و جنگ را در ناخودآگاه افراد و جوامع فراهم می‌کند.
اراده صلح
صلح تسلیم نیست، تصمیم است؛ تصمیمی‌عاقلانه / عقلایی برای صیانت از اصل زندگی و افزودن بر کیفیت آن.تسلیم و صلح ضد یکدیگرند؛ هر چند گاهی ممکن است این دو واژه را کنار یا به جای یکدیگر نشاند.در این صورت، حیله و تدلیسی رخ داده است.تسلیم ناشی از عدم توازن در اراده ها، و حاکی از اجبار پیدا و پنهان است.یکی خسارت می‌بیند و یکی غنیمت می‌برد.به همین دلیل هم مولد نفرت، کینه و انتقام است.آتش زیر خاکستر است؛ غالب و مغلوب را در اضطراب دائم می‌گذارد.برعکس، صلح از تعادل نسبی اراده ها می‌روید و برمی‌آید.این، پیش نیاز آن است.در صلح، نه اجبار که رضایتی هدفمند نهفته است؛ وانهادن چیزی به ازای دستاوردی هم سنگ آن.فرایندی که رضایت نسبی می‌آورد و لبخندی بر چهره طرفین می‌نشاند.امید، اعتماد و احترام می‌آفریند و آرامش را به ارمغان می‌آورد .این دو اراده از دو جنس متفاوتند و آثار متضاد دارند.
فلسفۀ صلح : هدف از صلح حفظ زندگی و سرمایۀ زندگی است.
هنر صلح : صلاح صلح؛ گفتگوی اعتماد آفرین
انواع صلح
صلح همواره ضد خود، منازعه و خصومت را تداعی می‌کند.گفته اند؛ «لفظ صلح إشعاری به مدخلیت نزاع در آن دارد».به همین اعتبار هم ، قرارداد صلح را به دو نوع عمده تقسیم می‌کنند؛ صلح دعوا یا حقوق، و صلح ابتدایی یا بدوی.ظاهراً میرزای قمی‌(1151-1232ق) صاحب «جامع الشتات» نخستین فقیه شیعه است که چنین تقسیم و اصطلاحی را دارد.
الف) صلح دعوا
صلح دعوا، صلح در مورد تنازع و برای رفع نزاع و خصومت است.این نوع از صلح ماهیت ترمیمی‌یا پیشگیرانه دارد؛ صلح دعوا خود به دو قسم فرعی قابل تفکیک است؛
- صلح برای قطع نزاعی که رخ داده است.
ـ صلح برای پیشگیری از نزاعی که احتمال دارد رخ دهد.
در هر دو فرض، هر یک از طرفین ادعای حقی دارند که بنا به تعریف نقض شده است و یا ممکن است نقض شود.
ب) صلح ابتدایی
صلح ابتدايى، اما معطوف به نزاعی واقع یا محتمل نیست.عبارت از صلحى است كه در مورد آن نه نزاعى محقق بين طرفين وجود دارد و نه فعلاً احتمال نزاعى در ميان خود دارند.صلح ابتدايى قراردادی مبتنى بر صِرف تسالم است.
در نتیجه؛ سه نوع صلح را باید از یکدیگر تفکیک نمود؛ 1) صلح ترمیمی؛2) صلح پیشگیرانه؛ 3) صلح ابتدایی، پیش رَوانه و آینده نگر.در ادامه به ارزش و اهمیت آنها در جوامع امروز اشاره می‌کنیم.
صلح ترمیمی
این نوع از قرارداد صلح، که رایج ترین برداشت از مفهوم صلح است، تلاش در ترمیم زندگی جمعی پس از وقوع نزاع و مخاصمه است.به کوک زدن قوری شکسته می‌ماند؛ کوک زدن هرچند قوری را ترمیم و حتی‌الامکان قابل استفاده می‌کند، اما خاطره و آثار ترک خوردگی را همواره با خود دارد.رابطه بین دو نفر، دو جناح سیاسی و دو کشور نیز چنین است؛ صلح ترمیمی‌ممکن است نزاع رخ داده را به نحوی رفع کند و آتش خصومت را لجام زند، لیکن، اعتماد فرو پاشیده بعید است به این زودی ها التیام یابد و ترمیم شود.
تجربه خصومت، آتش زیر خاکستر می‌ماند و خاطره آن به اندک تلنگری شعله می‌کشد.صلح ترمیمی‌بیشتر به آتش بس و هدنه میماند؛ ظاهرش صلح است و فقط حقوقدانان و اهل ظاهر بدان دلخوش اند.دل‌ها و عواطف را که موتور تولید اعتماد و نفرت است، آرام نمی‌کند، حداکثر بر کینه‌ها - تا اطلاع ثانوی - قفل موقت می‌زند.صلح ترمیمی‌هیچ چیزی را به وضع قبل از نزاع برنمی‌گرداند، از بدتر شدن اوضاع جلوگیری می‌کند.صلح ترمیمی‌حداقل انتظار از اراده صلح است؛ به تعبیر استراتژیست‌ها، صلح مسلح است.
صلح پیشگیرانه
صلح در شرایط احتمال منازعه است.نسبت به صلح ترمیمی، ارجمندتر است؛ صلح پس از منازعه نیست، بلکه قبل از نزاع و برای پیشگیری از نزاع و خصومت است.
صلح پیشگیرانه، انسان‌شناسی و عقلانیت خاص خود را دارد.هر چند نسبتی با مبانی جنگ پیشگیرانه دارد و با رئالیسم انتقادی نزدیک‌تر است، اما استراتژی و تکنیک متمایزی دارد.بر این مبنی است که انسانها منافع و تفسیرهای متفاوت از منابع کمیاب زندگی دارند و همین امر احتمال نزاع و خصومت را فراهم می‌کند، اما برخلاف جنگ پیشگیرانه، در تدارک سلاح برای سرکوب رقیب و دشمن خود نیست، بلکه با تکیه بر گفتگو و تفاهم و مصالحه، مقدمات نزاع را می‌خشکاند.به جای توسعه در جنگ افزارها، فناوری صلح و صلح افزارها را توسعه می‌دهد؛ صلح واقعگرایانه است.
حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر داوود فیرحی
استاد دانشگاه تهران
کد مطلب: 73204
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *