۱
پنجشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۵۰
گفت و گو با پاسی سالبرگ، آموزشگر، نویسنده و مشاور

چرا فنلاند نگران افت نمره های دانش آموزان نیست؟

سال گذشته، مدرسه های سراسر فنلاند، اجرای نظام تازه برنامه درسی ملی کشور را آغاز کردند؛ نظامی که در سال 2014 به تصویب رسید. این کشور، مدت زیادی است که به خاطر سیستم آموزش مدرسه ای اش،تحسین می شود اما در چند سال گذشته با افت نمره های آزمونی روبرو شده است.
چرا فنلاند نگران افت نمره های دانش آموزان نیست؟
سال گذشته، مدرسه های سراسر فنلاند، اجرای نظام تازه برنامه درسی ملی کشور را آغاز کردند؛ نظامی که در سال 2014 به تصویب رسید. این کشور، مدت زیادی است که به خاطر سیستم آموزش مدرسه ای اش،تحسین می شود اما در چند سال گذشته با افت نمره های آزمونی روبرو شده است. با این رو،بهسازی تازه نشان می دهد که حکومت فنلاند بر روی مسائل دیگر (به جز نمره های دانش آموزان) تمرکز بیشتری دارد. پاسی سالبرگ، آموزشگر، نویسنده و مشاور سیاست گذاری فنلاندی به ما درباره تغییراتی توضیح می دهد که قرار است در نظام آموزشی فنلاند انجام شوند. 

بزرگترین تغییراتی که به خاطر اجرای نظام تازه برنامه درسی ملی کشور در حال انجام است چیست و چه نگرانی هایی وجود داشت که این تغییرات قصد پاسخ دادن به آنها را دارد؟
پاسخ : سیستم آموزش فنلاند با چالش هایی جدی روبروست؛ چالش هایی که برخی از آنها نگران کننده تر از افت نمره های آزمونی است. یکی از مهم ترین آنها سطح ناپذیرفتنی درگیری دانش آموز در کلاس درس است. چندین پژوهش ملی نشان داده اند که دانش آموزان چنین می اندیشند که آنان دخالتی در آموزش خودشان ندارند و این که بسیاری از آنچه در مدرسه رخ می دهد پیوند کمی با آنان دارد. همچنین در زمینه همکاری چشمگیر و بامعنا میان آموزگاران،کاستی هایی دیده می شود. وسر انجام، ضمن این که یک تغییر مثبت به سوی شناسایی توانمندی های گوناگون دانش آموزان وجود داشته است تمرکز اصلی هنوز هم بر شکل های سنتی هوش متمرکز است که می توانند با کمک آزمون های پاسخ- کوتاه اندازه گیری شوند. برای برخورد با این ها،مدرسه های فنلاند،با جدیت به جست و جوی روش های ارائه درس های میان رشته ای[interdisciplinary lessons] برآمده اند که با پدیده های زندگی واقعی،پیوند بیشتری دارند.
از آنجایی که مقامات محلی در گزینش برنامه درسی شان،خود رهبری بالایی دارند نظام تازه برنامه درسی ملی، بیشتر همچون راهنما عمل می کند و نه مجموعه سختگیرانه ای از قانون ها. پس این نظام قصد پرداختن به این چالش ها را دارد. برای آغاز،تاکید افزون شده ای بر درگیری دانش آموزان در روند یادگیری،همچنین بر سلامت و رفاه آنها گذاشته شده است. ایرملی هالینن،مدیر پیشین توسعه برنامه درسی در شورای آموزش فنلاند گفته است که این نظام برای انتقال مدرسه ها به "اجتماع های یادگیری" و گسترش فضای همکاریی که تاکید بر "لذت یادگیری" دارد و خود رهبری دانش آموزان را بالا می برد،طراحی شده است.
این نظام همچنین،به طور خاصی همه مدرسه ها را ملزم می سازد تا دانش آموزان را در یادگیری در سطحی درگیر سازد که از حد موضوع های سنتی فراتر می رود. برای نمونه، دانش آموزان ممکن است دوره های زمانی بلندی را صرف واحدهایی همچون "کره مشترک ما"، "امروز و فردای اروپا" یا "فن آوری و ما" کنند. در فنلاند گاهی از این ها با عنوان یادگیری "پدیدار- بنیاد" [phenomenon- based] نام می برند.
و سرانجام این که این نظام تاکید بیشتری بر بهره گیری از ابزارهای دیجیتالی در آموزش می گذارد؛ گرچه این نکته برجاست که چه شیوه ای در بهره گیری از این ابزارها کارآمد است. در این نگاه، کافی نیست که تنها و به سادگی درون مایه کتاب های درسی را به درون تبلت ها یا لپ تاپ ها انتقال دهیم. مدرسه ها باید به بچه ها آنچه فن آوری می تواند و نمی تواند انجام دهد را نیز یاد بدهند تا ابزارهایی که می توانند به آنان کمک کنند را بتوانند بسازند و با بهره گیری مسئولانه از رسانه ها همرسانی کنند. 

تا چه حد تاکید فنلاند بر یادگیری "پدیدار- بنیاد" به عنوان مدلی برای دیگر جاهای جهان،بازآفریدنی است و برخی از محدودیت های به کارگیری این رویکرد چه هستند؟
پیش از همه،اجازه بدهید بگویم که اصطلاح یادگیری "پدیدار- بنیاد" دارد بد و شاید بی فایده فهمیده می شود. برخی گزارش ها درباره این موضوع،حتی بیان داشته اند که فنلاند در این برنامه،همه موضوع های سنتی را به کنار گذاشته است. اما این نوآوری،به هیچ رو تا این اندازه نمایشی[درماتیک] نیست. آنچه مدرسه های فنلاند پذیرفته اند،در اصل،یادگیری "پروژه- بنیاد" [project- based] است که سال ها پیش،اصلاح گرانی همچون جان دیویی از آن پشتیبانی کرده اند. ضمن این که آموزشگران فنلاندی ممکن است از زبان های گوناگونی برای سخن گفتن درباره رویکردشان بهره بگیرند و چه بسا جزییات اجرایشان متفاوت از جاهای دیگر باشد با این رو من اغلب هنگامی که به جاهای گوناگون جهان مسافرت کرده ام در عمل رویکردهای همسانی دیده ام. البته این هم باید گفته شود که مقامات فنلاندی در برنامه ریزی و تاکید بر واحدهای یادگیری پروژه- بنیاد،برای دانش آموزان فنلاندی- و در سنجش با همتایانشان در کشورهای دیگر- احتمالا کارگزاری بیشتر و صدایی نیرومندتر فراهم می سازند.
باور من این است که اینها، شیوه های آموزش شناسانه[پداگوژیک] خیلی پیچیده و دشوارتری هستند که در سنجش با شیوه های آموزش آموزگار – محور سنتی، نیاز به آموزگاران،دانش آموزان و مدیران مدرسه خیلی بیشتری دارند. یادگیری پروژه – بنیاد،اغلب نیاز به مهارت های همکاری و رهبری و سطوحی از همدلی دارند که در کلاس های درس عادی دیده نمی شوند. قدرت فنلاند در آموزگاران و مدیران خوب آموزش دیده اش است که می توانند یاد بگیرند و در سنجش با آنانی که از این پرورش حرفه ای ویژه بی بهره اند خیلی آسان تر این شیوه ها را به طور کارآمدانه ای به کار گیرند. اما این نکته مهم است که منابع کافی در دسترس باشد تا به آموزگاران در بهره گیری بهینه از این فرصت تازه برای دگرگونی مدرسه ها کمک کنند. 

در کل،این رویکرد تازه،به ما درباره فلسفه آموزش فنلاند و نقشی که آموزش در اقتصاد و جامعه فنلاند بازی می کند چه می گوید و چه چیزی را بازتاب می دهد؟
پیش بینی من این است که مدرسه های فنلاند،از رویکردهای یادگیری پروژه- بنیاد،در درون روش سامانمند تری که دارند بهره خواهند گرفت و بهسازی های تازه در رسیدن به هدف های این سیستم به آنها کمک خواهند کرد. این بهسازی خبر از وجود یک دلبستگی در آن بخش از آموزشگران فنلاندی می دهد که می خواهند دانش آموزان را برای درگیر شدن با دگرگونی ها،هم در محل کار و هم در رشد فن آوری های نوین، آماده سازند. همچنین خبر از باور فنلاند به نیاز برای شهروندی کنشگر می دهد. ما بر این باوریم که دموکراسی،نیازمند این است که همه شهروندان،نقشی فعال در اندیشیدن به موضوع هایی بر عهده بگیرند که بر کشور اثر می گذارند؛ موضوع هایی همچون پشتیبانی از محیط زیست و رشد اقتصاد. به جوانان باید شیوه ها و روندهایی که دموکراتیک و مدنی به نظر می رسند و آنچه هر کدام از ما می توانیم در تعالی زندگی خودمان و زندگی اطرافیان مان انجام دهیم را یاد دهیم.
سیستم آموزش فنلاند،همچنین خبر از اهمیتی می دهد که فنلاند به بهزیستی تک تک افراد می دهد. به باور ما تک تک افراد سالم و شادی که در وجودشان به اجتماع های شان احساس تعلق می کنند و کردار خودشان را از آن خود می دانند و در برابرش احساس مسئولیت می کنند سرانجام انسان هایی موفق خواهند بود. آنچه مدرسه های فنلاند در تلاش برای بدست آوردن آن هستند کشف یک تعادل میان آماده سازی بچه ها برای پیوستن به نیروی کار و بهره گیری از آموزش به عنوان ابزاری برای افزایش خود- پرورانی [self- realization] کودکان است. به همین دلیل است که توجه رسمی زیادی به افت تازه عملکرد فنلاند در آزمون های استاندارد نمی شود. فنلاند در عوض بر این متمرکز است که مدرسه را جایی گیراتر برای دانش آموزان بسازد و بدین روش دانش آموزان را باانگیزه تر سازد تا انسان هایی موفق شوند.
ترجمه : مهدی بهلولی
عضو کانون صنفی معلمان استان تهران
کد مطلب: 68337
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *