۱
۱
دوشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۴۴
در گفتگو با دکتر کوروش برارپور بررسي شد:

دلایل اقبال انتخاباتی ایرانی ها به سلبریتی ها چيست؟

بسیاری از بازیگران سیاسی، زمانی که مردم ایران در انتخابات مختلف به آنها یا جناح سیاسی منتسب به آنها رأی می دهند می گویند: «مردم فهیم ایران، بهترین انتخاب را انجام داده اند»! اما در سیکل های تکرار بعدی و زمانی که مردم به دلیل سوءعملکرد آنها به رقبای شان رأی می دهند، غالبا می گویند: «مردم نمی فهمند زیرا دیگری را بر ما ترجیح داده اند»!
دلایل اقبال انتخاباتی ایرانی ها به سلبریتی ها چيست؟
بسیاری از بازیگران سیاسی، زمانی که مردم ایران در انتخابات مختلف به آنها یا جناح سیاسی منتسب به آنها رأی می دهند می گویند: «مردم فهیم ایران، بهترین انتخاب را انجام داده اند»! اما در سیکل های تکرار بعدی و زمانی که مردم به دلیل سوءعملکرد آنها به رقبای شان رأی می دهند، غالبا می گویند: «مردم نمی فهمند زیرا دیگری را بر ما ترجیح داده اند»! بر این اساس، گفتگوی کوتاهی را با دکتر کوروش برارپور مدیرعامل بنیاد توسعه پایدار ایران ترتیب داده ایم که کمابیش دو دهه است مسایل پیچیده مرتبط با توسعه ایران از جمله انتخابات مختلف را مورد مطالعه قرار داده و مقالات و گزارش¬های متعددی را نیز در این زمینه به چاپ رسانده است. از این منظر به بررسی این مهم می پردازیم که آیا مردم ایران در انتخابات مختلف اشتباه انتخاب می کنند یا بازیگران غالبا ساده اندیش سیاسی، نگاهی ساده انگارانه به مساله پیچیده ای به نام «انتخابات» دارند؟ اما این گفتگو بیشتر، بر دلایل انتخاب سِلِبریتی هایی از جنس ورزشکاران و هنرمندان توسط مردم کشورمان در انتخابات دوره های مختلف مجلس و شورای شهر متمرکز است.

بعنوان نخستین پرسش بفرمایید چرا مردم ایران به ورزشکاران و هنرمندان کشورشان رأی می دهند؟!
مردم ایران، رُخ تمام ¬نمای جامعه¬ سیاسی- اجتماعی و اقتصادی خود را در قامت سه بخش یا سه جامعه¬ به فساد کشیده شده ورزش، سینما و صنعت خودروی کشورشان جستجو می  کنند! بنابراین، در پنداره  شان دریافت جایزه اسکار توسط سینمای ایران یا راه¬یابی تیم ملی فوتبال کشورشان به جام جهانی یا کسب مدال طلای المپیک توسط قهرمانان ورزشی شان یا پیوستن صنعت خودروی ایران به بازارهای جهانی را امری محال می  دانند!
در عین حال، مردم ایران اگرچه بین دو بخش سینما و ورزش با بخش صنعت خودروی کشورشان تشابهاتی قایل اند اما در عرصه¬ سینما و ورزش ایران قهرمانانی چون اصغر فرهادی  ها، خداداد عزیزی  ها و رسول خادم هایی را می¬ یابند که در صنعت خودروی کشورشان، یافت می نشود! اصغر فرهادی ها ، خداداد عزیزی  ها و رسول خادم هایی که با حماسه ¬آفرینی¬ های بی مانند خود، خط قرمز روی انواع بی اخلاقی ¬ها و فساد حاکم بر سینما و ورزش ایران می ¬کشند که عامل اصلی شکست  های پیاپی سینما و ورزش کشورشان بویژه فوتبال ملی شان است! اصغر فرهادی ¬ها و خداداد عزیزی ها  و رسول خادم هایی که طلسم شکست¬ پذیری سینما و ورزش ایران را می ¬شکنند و پیروزی را برای ملت  و نسلی به ارمغان می  آورند که دیوانه¬ وار تشنه پیشرفت است و به شکلی نامتعارف، عطش پیروزی را دارد.
به همین دلیل و بر اساس نظریه اثر پروانه ¬ای(Butterfly Effect Theory) در پویایی ¬شناسی ¬سیستم، مردم ایران نیز که عقده ناشی از انواع شکست¬ های شخصی و درونی شان را با انواع شکست ¬های تحمیل شده بر سینما و ورزش ملی¬ کشورشان گره خورده می¬ بینند، با غلبه تفکر فرهادی بر دیدگاه سیاست پیشه تازه کاری چون ترامپ که در بدو بدست گرفتن قدرت، با تروریست خواندن ایرانیان کلیه ویزاهای آنان را مردود اعلام کرد یا با پیروزی فوتبال کشورش بر فوتبال استرالیا یا با کسب مدال طلای المپیک توسط کشتی و تکواندوی کشورشان در پنداره ¬شان، خود را پیروز اصلی میدان نبرد می ¬انگارند.
بنابراین، با رفتاری توده¬ وار و هیجانی به پای صندوق های رأی می روند و با رأی خود به ورزشکاران و هنرمندان، به مدیران و سیاستگذاران اعلام می کنند: «آرای غالبا از سر لجبازی ما به سلبریتی هایی از جنس ورزشکاران و هنرمندان، یعنی « نه» به شماها که فاقد هرگونه کارکرد و عملکرد مثبتی هستید»!

پس با این وجود، به رأی مردم ایران به سلبریتی هایی از جنس هنرمندان و ورزشکاران در انتخابات نباید ایراد گرفت؟
خیر، هرگز! به اعتقاد من در جامعه توسعه نیافته ایران شاید از دیدگاه مدل های توسعه ای، مردم در انتخابات مختلف بهترین گزینه ها را انتخاب نمی کنند اما از دیدگاه خودشان، مطلوب ترین نامزدها را برمی گزینند! البته از انتخاباتی که تهی از کارکردهای حزبی اند نباید بیش از این انتظار داشت.

آیا رأی مردم به هنرمندان بین المللی و قهرمانان ورزشی کشورشان به مفهوم تایید مقوله هایی چون غیرت و جوانمردی توسط مردم ایران نیست که در فرهنگ عمومی ایرانیان جایگاه ویژه ای دارد و در بین اغلب سیاست پیشگان ایرانی نیز رنگ باخته؟
در کشورهای توسعه یافته، نه تنها مقوله هایی چون ناموس، غیرت، جوانمردی، غرور ملی و دفاع از سرزمین برای شان مهم است بلکه بطور همزمان به بالا بودن حد مقوله هایی چون کارایی، اثربخشی و بهره وری جمعی در جامعه شان نیز به شدت حساسند و در این زمینه تلاش بی وقفه می کنند!
در عین حال، در کشور ما به رغم اینکه مقوله هایی چون ناموس، غیرت، جوانمردی، غرور ملی و دفاع از تمامیت ارضی کشور برای ایرانیان مهم است اما نسبت به مقوله هایی چون کارایی پایین، فقدان اثربخشی و بهره وریِ ناچیز در جامعه ای که در آن زیست اجتماعی و اقتصادی دارند واکنش خنثی نشان می دهند! یعنی انگار کارایی پایین، فقدان اثربخشی و بهره وریِ ناچیز در دستگاه های دولتی و سازمان های بخش خصوصی اساسا برای مردم، مدیران و سیاستگذاران ایرانی مهم نیست!
به سخنی دیگر، به رغم اینکه میانگین کار مفید در دستگاه های دولتی ایران تنها «هشت دقیقه در روز» است، کمتر ایرانی ای پیدا می شود که به این پدیده زشت و ناخوشایند اجتماعی که نمادی از «انفعال جمعی» است، اعتراض مدنی نشان دهد و مدیران نابهره ور دستگاه ها را به چالش بکشاند زیرا ابزارش را در اختیار ندارد! به همین دلیل، مردم ایران ابزار برخورد با مدیران و سیاستگذاران غالبا فاسد خود را در قالب رفتاری دمکراتیک و در شکل مشارکت های سیاسی – اجتماعی می بینند. بنابراین از طریق مشارکت خود در انتخابات مختلف و با رأی خود به هنرمندان و ورزشکارانی که از دیدگاه آنان نمادی از غیرت، جوانمردی و غرور ملی ایرانیان اند به مدیران و سیاستگذاران غالبا فاسدشان می گویند: «مفهوم رأی ما به هنرمندان و ورزشکاران کشورمان آن است که شما نیز به خودتان بیایید و تلاش بیشتری بکنید تا شاید کارایی، اثربخشی و بهره وری جمعی در جامعه منفعل ما کمی ارتقاء یابد و غرور ملی رنگ باخته ما نیز کمی تقویت شود»!
در واقع مردم ایران از طریق دادن آراء خود به هنرمندان مطرح و ورزشکاران المپیکی، این پیام روشن را به سیاستگذاران و مدیران جامعه شان منتقل می کنند که: «اگر هنرمندان و ورزشکاران مانند شماها بهره وری ندارند دست¬کم، غیرت و مردانگی دارند»! هر چند این هنرمندان و آن ورزشکاران پس از ورود به مجلس یا شورا، مشی سیاستگذارانی را دنبال می کنند که مردم از عملکرد آنها رضایت ندارند!
در پایان آیا صحبت خاص دیگری هم دارید؟
صحبت خاصی نیست اما مایلم جملاتی را از چند تن از بزرگان بیان کنم که دقیقا مرتبط با موضوع گفتگو است. در همین رابطه امام علی(ع) می فرماید: «مردم شبیه ترین افراد به حاکمان شان هستند»! بنابراین اگر مردم در پاسخ به سوءجریان های سیاسی، رفتارهایی غالبا واکنشی و لجبازانه را از خود نشان می دهند، سیاست پیشگان نیز باید بجای ناراحت شدن از مردم، در روش ها و مدل های ذهنی خودشان تغییر ایجاد کنند.
کنت بلانچارد یکی از صاحب نظران حوزه رهبری و مدیریت تحول نیز می گوید: « سرباز بد وجود ندارد بلکه این فرماندهان ناکاربلد هستند که سربازان نافرمان تولید و بازتولید می کنند»!
ادوارد دمینگ یکی از صاحب نظران حوزه مدیریت کیفیت نیز می گوید: «هرگز به افراد خُرده نگیرید بلکه برای اصلاح وضع موجود سیستم بکوشید تا فرایندها اصلاح شوند»!
جی دابلیو فارستر پایه گذار دانش علوم پویایی شناسی سیستم ها نیز می گوید: «برای اصلاح رفتارهای غلط، باید ساختارهای معیوب در سیستم را اصلاح نمود»!
ادوارد لورنز یکی از صاحب نظران حوزه ی مدیریت سیستم ها نیز می گوید: «ایجاد تغییری بسیارکوچک در شرایط اولیه ی یک سیستم پیچیده، می تواند موجب تغییراتی بس شگرف و بسیار عمده در رفتار بلندمدت آن سیستم شود»!
بند نخست منشور اخلاقی بنیاد توسعه پایدار ایران نیز می گوید: «بجای ایراد گرفتن از جامعه، برای کمک به جامعه به پا خیزیم»!
بنابراین، مردم ایران در انتخاب خود در انتخابات های مختلف، هیچگاه اشتباه نمی کنند! بلکه برایند رفتار انتخاباتی مردم، بازتاب دهنده لایه های پنهان وضع موجود نظام کشورداری ایران است که به شدت نیازمند تغییر در شرایط اولیه و ساختارهای معیوبش است.
گفت و گو : نیما نوربخش
کد مطلب: 68576
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


نازنين گرجى
Iran, Islamic Republic of
لازم ميدانم كه ايشان ( آقاى كوروش برار پور) نه دكترا دارند و نه مديرعامل بنياد توسعه پايدار ايران هستند. اين هر دو مانع از آن نيست كه مطالب گاه ارزنده اى نگويند و اين نيست كه غلط ميگويند اما يادآورى ميكنم كه جعل سمت و عنوان نه تنها جرم قانونى است بلكه در اخلاقيات هيچ مردمى هم مورد اغماض قرار نگرفته است.
گو اينكه ايشان به دليل غش و قلب در عنوان خود و نيز بيان مطالب مغلغ و بى معنا از سوى بسيارى از جوامع علمى نيز طرد شده اند.