۲
۳
چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۱۲

اندکی میزان آنیم، اندکی موزون این

مهیار ناظمی
اندکی میزان آنیم، اندکی موزون این

اصولاً ما ایرانیان از یک زاویه دارای خلق و خوی پسندیده و صفات متعالی، نیکو و برجسته ای هستیم. تواضع، نوع دوستی، فداکاری و فروتنی ایرانیان در اقصی نقاط دنیا زبانزد عام و خاص است. ایرانی شیفته حق، عدالت طلبی، مساوات خواهی، انعطاف پذیری، مهمان نوازی، اغماض، گذشت، ایثار، فداکاری و... است. ایرانی قدرت ستیز است و به این دلیل با وجود استبداد طولانی در جامعه، هرگز آن را نپذیرفته و زیر بار آن نرفته است. اما وجود مؤلفه های مثبت و سازنده این چنینی در فرهنگ عامه و صفات خلاقه ناشی از عناصر ملی و مذهبی را که مجموعه عظیمی را در بر می گیرد، نباید هرگز به عنوان متغیر یا متغیرهایی مطلق پذیرفت که مانع از نگاه نقادی به ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی گردد. ولیکن تنها شمردن نکات مثبت خلقیات و اعتقادات ایرانیان و بسنده کردن به این اصل که «هنر و خرد و عقل و منطق نزد ایرانیان است و بس» نه تنها هیچ مشکلی از مشکلات ما را حل نخواهد کرد بلکه به خاطر «غفلت» از نقاط ضعف و شاخصه های منفی موجود در فرهنگ ایرانی که حقیقتاً مسائل عمیق و ریشه داری هستند، بیش از پیش موجب غفلت زدگی و تضعیف ساختارهای اجتماعی، ارزشی و فرهنگی خواهد شد. فلذا روش بهتر و علمی تر در ارزیابی جامعه و فرهنگ و سیاست و... ایرانی آن است که در تحلیل و ارزیابی خود به هر دو جنبه مثبت و منفی فرهنگ با تأکید بر نقاط ضعف، بصورت تؤامان توجه کنیم. چرا که شناسایی نقاط ضعف و علل و عوامل نابسامانی های فرهنگی، می تواند در حفظ میراث فرهنگی و تقویت نقاط مثبت خلقیات ما ایرانیان نقش تعیین کننده ای بازی کند. همچنین نباید از نظر دور داشت که تحقق «جامعه مدنی» نیز بیش از هر چیز به وجود خلقیات و روحیات متناسب و منطبق با مبانی شکل دهنده مفهوم جامعه مدنی و حذف و پاکسازی مؤلفه های ناهمخوان و ناسازگار با آن نیز هست. در واقع مهمترین عامل تحقق جامعه مدنی در طول یکصد سال اخیر در ایران را به طور مشخص باید در خلق و خوی مردم و

تحقق «جامعه مدنی» نیز بیش از هر چیز به وجود خلقیات و روحیات متناسب و منطبق با مبانی شکل دهنده مفهوم جامعه مدنی و حذف و پاکسازی مؤلفه های ناهمخوان و ناسازگار با آن نیز هست
نخبگان سیاسی و حاکم جامعه جستجو کرد. با این اوصاف به مصداق«اندکی میزان آنی، اندکی موزون این، اندکی موزون خود شو، تا شوی موزون خویش» به برخی رفتارها و باورهای ما ایرانیان که در طول یکصد سال اخیر به نحوی از انحاء در تحقق جامعه ای با نظم و قانون نقش «بازدارندگی» بازی کرده اند اشاره می کنیم:
نخست «آمریت و قانون گریزی» ما ایرانیان است که به عنوان یکی از وجوه بارز طی صد سال گذشته ریشه در جامعه ایرانی دوانیده است. در واقع فرهنگ عامه سده اخیر نه تنها توجه به قانون را به عنوان یکی از عناصر اصلی توسعه سیاسی و فرهنگی فاقد بوده، بلکه عناصر دیگری را هم که به نحوی از انحاء از مشتقات توجه به قانون و متأثر از قانون بوده اند نیز نادیده گرفته است.
دوم «ترس از قدرت و دولت» است. در این راستا ترس از قدرت و صاحبان آن در لایه های گوناگون جامعه ایران چنان گسترش یافته که به صورت جزیی از فرهنگ سیاسی مردم در آمده است. از این منظر ایرانی همیشه بر این باور بوده است که هر چه بیشتر بترسد یا تظاهر به ترسیدن کند از نظر مردم و فرهنگ حاکم دوراندیش و عاقل تر است که این مقوله در دوران مشروطیت و بویژه در سال های آخر سلطنت پدر و پسر پهلوی بیشتر خود را نمایان می کرد.
سوم «انقیاد طلبی» است به این معنا که اکثر ما ایرانیان در برخورد با افکار و اندیشه های دیگران آنها را به دو گروه خودی و غیرخودی و سیاه و سفید تقسیم می کنیم و میان شیفتگی و ستیز راه میانه ای نمی شناسیم. بدین سان در داوری ما ایرانیان نسبت به شخصیت ها بویژه شخصیت های تاریخی، آنها یا چندین برابر بزرگتر و مهمتر یا برعکس ظالم تر و خائن تر از آنکه بوده یا هستند، نمایانده می شوند. در این راستا نخبگان و دولتمردان ایرانی که متأثر از سنت های دیرپای قدرت طلبی و انقیادگرایی و تک خطی هستند، از همبستگی های سازمانی و پیوندهای عمیق اجتماعی بویژه اگر در تعارض با منافع جناحی و گروهی آنها باشد بشدت گریزانند، بگونه ای
پیروی مردم از تئوری توطئه که می توان آن را فرهنگ «دائی جان ناپلئون» نامید در طول سده ها و دهه های گذشته نه تنها خلاقیت و اعتماد به نفس را کاهش داده بلکه موجب افزایش احساس حقارت در برابر دیگران نیز شده کما اینکه خودسانسوری را به ارزش تبدیل کرده
اکثر آنان برخلاف لاف ضرورت تأمین آزادی های مدنی و تأسیس احزاب سیاسی، در برخورد با نهادهای مشارکت قانونی برخوردی انعطاف ناپذیر و حذفی دارند.
«تقلید و خردناورزی» به عنوان نقطه مقابل تولید و خلاقیت و واقع گرایی خصلت چهارمی است که در یکصد سال گذشته در جامعه ایرانی به صورت «اظهر من الشمس» جریان داشته است که آن نیز موجب گسترش سنت نقلی در میان نخبگان سیاسی و تسری آن در سطوح مختلف اجتماع شده؛ به گونه ای که در یکصد سال اخیر خردورزی، محاسبات عقلایی و تعمق و تأمل گرایی به نایاب ترین خصیصه های خلقیات نخبگان و فرهنگ سیاسی تبدیل شده است.
خصیصه پنجم برخورداری از «ذهنیت توطئه گر و زیستن با یک دشمن فرضی» است که به عنوان یک عارضه فرهنگی در تاریخ سیاسی چند صد ساله اخیر ایران گریبانگیر مردم، دولتمردان و نخبگان قدرت گردیده و مانع از تحقق کامل عقلانیت، توسعه یافتگی سیاسی و جامعه مدنی در ایران شده است. در واقع از پادشاهان قاجار و پهلوی گرفته تا مورخان و نویسندگان دو سده اخیر همگی بر این باور بوده اند که یک دست نامرئی مشغول توطئه چینی بر ضد ایران و ایرانیان بوده است. در حقیقت زیستن با یک دشمن فرضی به دستاویزی برای توجیه ضعف های داخلی و کاستن از انتقادات، ساده کردن تحلیل مسائل و ایجاد حالت اقناع، ایجاد نفرت روانی از مخالفین و رقبا به این معنا که به سادگی می توان اندیشه ها، جریانات و شخصیت های مختلف را با منسوب نمودن آنان به بیگانگان یا جیره خوار آمریکا و انگلیس و... نامیدن، سرکوب کرد و بین آنها و مردم نوعی فضای عدم اعتماد و بدبینی حاکم کرد نیز تبدیل شده است. همچنین پیروی مردم از تئوری توطئه که می توان آن را فرهنگ «دائی جان ناپلئون» نامید در طول سده ها و دهه های گذشته نه تنها خلاقیت و اعتماد به نفس را کاهش داده بلکه موجب افزایش احساس حقارت در برابر دیگران نیز شده کما اینکه خودسانسوری را به ارزش تبدیل کرده و باعث همه گیر شدن «حسرت بوی بهاران»
ما ایرانیان مردمانی هستیم که همیشه از طرف ضعیف حمایت می کنیم. در فرهنگ ما ایرانیان مظلومیت یک امر پسندیده است و دوست داریم در مقابل قدرت بایستیم. اصولاً ما عاشق مظلومیت و در مقابل قدرت هستیم و این کار را گاه بدون تفکر و عقل انجام می دهیم
در جامعه شده است. همچنین علاوه بر موارد بالا می توان به مؤلفه های دیگری نیز به عنوان خلقیات ما ایرانیان اشاره داشت که هر یک به سهم خود به عنوان موانعی حائز اهمیت در تحقق جامعه مدنی و توسعه یافتگی سیاسی نقش بازدارندگی ایفا کرده اند که بصورت مختصر به ذکر پاره ای از آنها می پردازیم. از جمله اینکه عدم صداقت در وهله اول با خودمان و بعد با جامعه و اطرافیان مان که ریشه خیلی از مشکلات می باشد به یکی خصوصیات بارز در بین اغلب ما تبدیل شده است. همچنین ما ایرانیان آدم هایی پر از احساس هستیم که این پراحساسی و جوگیر بودن در اکثر موارد کار دستمان داده است. مورد بعدی غیر قابل پیش بینی بودن مان در همه لحظات است که یکی از بارزترین خصوصیات ما محسوب می شود. همیشه غافلگیرانه عمل می کنیم و از این منظر غیرقابل پیش بینی ترین انسان های روی زمین هستیم. همچنین همانند طبيعت مان چهار فصل، غني و پر پتانسيل، ساده اما بسيار پيچيده هستیم. در واقع جبر تاريخ و جغرافيا از ما ملتي با سياست و كياست درست كرده است بطوریکه در مجموع جمع اضداد هستيم. همچنین ما ایرانیان مردمانی هستیم که همیشه از طرف ضعیف حمایت می کنیم. در فرهنگ ما ایرانیان مظلومیت یک امر پسندیده است و دوست داریم در مقابل قدرت بایستیم. اصولاً ما عاشق مظلومیت و در مقابل قدرت هستیم و این کار را گاه بدون تفکر و عقل انجام می دهیم. اغلب ما ایرانیان معمولاً مشکلاتمان از اینجا ناشی می شود که سرچشمه را به بیل نمی گیریم، بعد که اوضاع بحرانی شد با اقدامات احساسی و ضربتی سعی می کنیم قضیه را جمع و جور کنیم. مثل تیم فوتبال مان تا گل نخوریم به خودمان نمی آییم. يك خصوصيتي كه ما ايراني ها داريم اين است كه خيلي زود خودمان را با شرایط جدید وفق مي دهيم، بدون اينكه سعي در فهميدن علت ايجاد شرايط جديد داشته باشيم. و در نهایت اینکه ما ایرانیان با این گرانی ها و تورم و وضعیت نابسامان اقتصادی اساساً انسان هایی صبور، نجیب و با تحمل فراوان هستیم.

کد مطلب: 13882
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


علی
یه خصلت دیگه همه که ما ایرانیان داریم اینه که صبح زنده باد شعار ماست بعد از ظهر مرده باد!بدون اینکه کسی رو بشناسیم در موردش اندازه شاهنامه فردوسی اظهار نظر می کنیم.تا یک ضعفی از کسی پیدا می کنیم اونو علمش کرده تو چهار گوشه این مملکت می چرخونیم.آدمایی هستیم که ذهنیت مدرن داریم و شخصیت استبدادی
پر ادعا بودنمون رو هم اضافه کن. آدمایی هستیم بی نهایت پرادعا.همش ادعا می کنیم ادعای خالی از عمل و منطق و واقعیت.