۰
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۱۳

ببین تفاوت راه از کجاست تا به کجا؟

منصور فرزامی
ببین تفاوت راه از کجاست تا به کجا؟
آیا گذشته چراغ راه آینده نیست؟ اگر هست پس باید پرسید چه به صلاح ایران و انقلاب و نظام است و چه تفکری ما را به مطلوب می‌رساند؟ اگر چند صدم آن معرفت و بصیرتی که فلان را از حضور مجدد نهی کرد در راهبرد کسانی که جز به طیف، جناح و تفکر خود فکر نمی‌کنند، می بود، ما آن همه معضل نداشتیم. گروهی که از واژه بصیرت، بتی ساخته‌اند و در طوافش می‌گردند و بر سر قبری گریه می‌کنند که مرده‌ای در آن نیست که اگر می‌بود و به آن هشت سال با چشم بی‌تعصب و واقع بین می‌نگریستند، پی می‌بردند که آن «نهی» به استناد واقعیت‌های موجود و قضاوتی بر مبنای شناخت کامل بوده است. حیرت آور است که گروهی می خواهند آن هزینه‌های سنگین، آن حرمت شکنی‌های بی‌مرز، آن تقدس‌شکنی‌های شرم آور و آبروبر باد ده، دوباره تکرار شود. آیا از زیر آوار آن تخریب‌های حیثیتی بیرون آمده‌ایم که دوباره بخواهیم آن زخم‌های ناسور خراشیده شود؟ آیا از هزینه سنگینی که بر این جامعه تحمیل شد و بر کف خیابان و کهریزک نشان بدنامی گذاشت، عبور کرده‌ایم که از عبرت غافل شویم؟ مدعیان رجعت چه در سر دارند؟ روزگاری آن اندیشمند انقلابی با درد و حسرت می‌گفت: رنج من این نیست که عوام، تحلیل عامیانه دارند، درد من این است که خواص هم تحلیلشان عامیانه است! آیا این مضمون در این زمان، مصداق پیدا نکرده است؟ به سفرها و نطق‌ها و ادعاها نگاه کنید که چگونه آن عبارت نغز عینیت پیدا کرده است.
در گذشته‌ها از این قلم اشاراتی رفت به این که زمان شتابنده‌تر از آن است که حتی به قصد رجعت به عقب نیم نگاهی بکند و از قول آن حکیم باستان یونان نوشتیم که هیچ کس نمی‌تواند در آب رودخانه‌ای، دو بار پای خود را فرو ببرد. بنابراین، تفکر به بازگشت به دوران گذشته؛ یعنی، نفی پویایی، یعنی ایستایی، یعنی جمود و رکود؛ یعنی جامعه‌ای که نمی‌خواهد فرزند زمان خود باشد. تجارب آن آزمون و خطای بسیار و مکرر به ما باید آموخته باشد که از یک سوراخ دوبار گزیده نشویم. بدیهی است که هر تفکری و صاحب مسند و مقامی چه انتخابی و چه انتصابی، تاریخ مصرفی دارد. شخصیت‌های از قدرت کنار رفته می توانند محبوب باشند، می توانند راه را نشان دهند و تهییج کنند، اما نباید به قدرت برگردند. به صلاح خودشان هم نیست سازندگان عمارت، خوب یا بد، فقط باید در خاطره‌ها و در تاریخ بمانند تا داوری شوند. این رویه منطقی را می‌توانیم از دنیا، از «ماندلا»، از «ماها تیرمحمد»، از «لخ والسا» و... یاد بگیریم. هیچ عیبی هم ندارد که در قانون اساسی خود هم بیاوریم که هر کس فقط دو دوره می‌تواند، بر مسئولیت ریاست جمهوری، قیام کند. دوره را هم چهار سال گذاشته‌اند که اگر بر وفق مراد و صلاح کشور نبود، مرخص شود. دنیا که مدعی «حب مقام» نیست، به راحتی این سنت و این هنجار را پذیرفته است. به عنوان نمونه، انگلستان اگر چه سرمشق ما نیست، اما می توان از نحوه زمام داری و عملکردش، تجربه و درس آموخت. «کامرون» نخست وزیر، در مقابل افکار عمومی که نمی‌خواست کشورش عضو اتحادیه اروپا بماند، خوش و خرم و بی‌تعلق خاطری، بساطش را جمع کرد و کرسی صدارتش را به «ترزامی» سپرد. همسالان نگارنده به خاطر دارند که «ژنرال دوگل» با آن همه بزرگی، با آن همه نام و آوازه، چون آرای عمومی، با راهبردهایش، موافقت نکرد، عطای حکومت را به لقایش بخشید.
همیشه و در همه وقت، اغتنام فرصت همراه با تعقل، شرط عقل و از ملزومات کشورداری است. رهبری معظم به همان دلیلی که از رئیس دولت پیشین حمایت می‌کرد، اکنون «نهی» می نماید. نکته‌ای مهم و سرنوشت ساز که حاکی از درک شرایط و شناخت ضرورت‌ها است. نگارنده که به استناد همه مقالات در تصدی دولت نهم و دهم، بر عملکرد غیرعالمانه یا آن همه دلارهای نفتی که همه با بی‌برنامگی و تفکر قرون وسطایی به «هبا» رفت و دود هوا شد، نمی‌خواهد چیزی بر آنها، بیفزاید و جز توصیه به عبرت حتی به آنها فکر کند بدان شرط که زمینه آن دوران، دیگر فراهم نشود و بر این دولت هم اگر چه قابل مقایسه با دولت قبل نیست و به نجات آمده است تا آوار‌برداری کند تا ایران را به جایگاهی که بایسته آن است و روش و منش آن در داخل و خارج محسوس و قابل دفاع و درخور اجر و ارج و قدردانی است اما باید با توجه به خواست مردم و افکار عمومی در هر رده‌ای، زبده‌ترین را آورد و از تجدیدنظر غافل نشد و به خواسته‌ها و نظریات اصلاحی و منطقی احترام گذاشت و مردم را همچنان و به خصایل و باورهای آن مرد بزرگ ولی نعمت خود دانست. در این صورت است که مردم فهیم و قدرشناس ایران، مهر تداوم و استمرار را به پای «تدبیر و امید» اگر فقط در شعار نماند خواهند زد و در تائید خدمات شایسته و بایسته داخلی و خارجی دکتر روحانی، همان کاری را خواهند کرد که در خرداد 92، از خود نشان دادند.
کد مطلب: 61581
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *