۱
سه شنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۰۸

او از کلمه «لیست» بیزار است!

آساره کیانی
او از کلمه «لیست» بیزار است!
طوری از کناره گیری یک کاندیدای دیگر خوشحال است، که انگار اصلا از این قضیه خبر نداشته و هیچ پوششی هم در کار نبوده. شهردار عاشق ریاست جمهوری، کناررفته و هوادارهای تولیت آستان قدس رضوی، با گفتن قالیباف، قالیباف، تشکر، تشکر، خوشحالی خود را بیشتر نشان می دهند.
با کناره گیری یک کاندیدا به نفع یک کاندیدای دیگر باید هوادارهای آن کاندیدا به این کاندیدا رای بدهند تا رای های آن در سبد این برود و بتواند سرجمع، رای بیشتری کسب کند.
در این جا دونکته مطرح می شود؛ اول این که رای کاندیدای کناررفته چندعدد تخمین زده می-شود و آیا این کناررفتن به نفع کانددیدای هم حزبی است یا خیر؟
در مورد آقای باقر قالیباف نیازی به تخمین نیست؛ او به دفعات کاندیدا شده و آخرین بار در تهران هفتصدهزار رای کسب کرده و این در برابر رای رئیس جمهور فعلی، خیلی کمتر است! کناررفتنش خوشحالی دارد اما نه آن قدر که هواداران ابراهیم رئیسی در شیراز از خود نشان دادند.
از طرف دیگر قالیباف آن قدر هم که فکر می کنید، بی طرفدار نیست و این دوازده سال در شهرداری و شورای شهر کلی هوادار پیدا کرده؛ قول ها و وعده وعیدهای انتخاباتی برایش دوستان موسمی و فصلی بسیاری به ارمغان آورده که هنوز جبران مافات نکرده اند و قرار بود روز جمعه ۲۹ اردیبهشت، با آرایی که به صندوق می اندازند ابراز ارادت کنند؛ با کناررفتن او به نفع دیگری، نامی که هوادارهای شهری او باید روی کاغذ بنویسند بنا به خواسته خود او، چیز دیگری خواهد بود.
اما آیا این نوع از هوادار به این خواسته عمل خواهد کرد؟ این خواسته ای قلبی و احساسی است و بر اساس معادلات و دودوتاچهارتای زندگی روزمره، ممکن است کسانی در میان هوادارهای او نخواهند به کاندیدایی که او می خواهد رای بدهند. عده ای هم آن قدر در همه این دوازده سال به او وابسته شده اند که اگر او نباشد به هیچ کسی رای نمی دهند یا بنا بر واجب بودن رای دادن، رای می دهند اما نام کسی را نمی نویسند چون (به گفته آن ها) فقط قالیباف، یک آدم اجرایی خوب از میان تمامی کاندیداهای کل تاریخ ایران بوده و هست و حتی اگر خودش هم رضایت بدهد رای  او برود توی سبد کسی دیگر، این ها رضایت نمی دهند.
رئیس¬جمهور که نبایدآدم خوبی باشد!
ابوالفضل قناعتی که همیشه در حمایت از شهردار تهران سنگ تمام گذاشته هم به اجرایی بودن آقای شهردار ایمان دارد چون «شهردار «پُشت» دارد یعنی این که تیمش حاضر و آماده است؛ همه وزیرهایش از همین الان معلوم است چه کسانی هستند؛ همین الان یک دولت دم دستش دارد!»
می گوید: «خیلی از افراد تازه می‌آیند و تیم تشکیل می‌‌دهند؛ خیلی از افرادی که حالا از خود اصولگراها هم کاندیدا شدند، همین الان چند تا وزیر، استاندار یا آدم متخصص دارند؟ چند آدم فنی دارند؟ این آدم الان تیمش را دارد و کار کرده با این تیم؛ مقیاس کوچک ایران، تهران است.» به نظر او قالیباف در میان این کاندیداها خوبشان بود.
او می گوید که «علی‌رغم این‌که در شورا خودم این‌همه به عملکرد قالیباف نقد داشتم و ایراد هم به بعضی از کارهایش دارم، اما خداوکیلی آدم اجرایی است؛ سی سال کار اجرایی کرده؛ من با کارهای دیگرش کاری ندارم اما از ایشان اجرایی‌تر نداریم. شما آدم خوب می‌خواهید بگذارید ریاست‌جمهوری؛ بروید آقای نوری همدانی را بگذارید رییس‌جمهور بشود؛ کشور که آدم خوب نمی‌خواهد؛ آدم کاری می‌خواهد؛ می‌خواهید آدم مطمئن و سالم بیاورید؛ بروید آقای مصباح را بردارید بیاورید رییس‌جمهور بشود. بروید همه مراجع قم را بردارید رییس‌جمهور کنید، اما قالیباف اجرایی است.»
فرقی ندارد که باشد اما قالیباف باشد!
اما آن¬موقع هنوز قالیباف کنار نرفته بود و وقتی در مورد کناررفتن او به نفع رییسی سوال شد و آیا این¬که در آن صورت به رئیسی رای خواهند داد یا خیر، گفت«این‌که قالیباف بخواهد کنار برود یا نه، بحث خودش است، اما سوالی که از من می‌کنید جوابش این است که بگویم ایشان تجربه اش بالا است. من اعتقادم به بحث جریانی و طرفداری نیست؛ من می گویم اگر کسی می‌‌خواهد به مردم خدمت کند، هرطرف که باشد؛ این طرف یا آن‌طرف. یک نفر باید بیاید مملکت را نجات بدهد؛ حالا روحانی یا احمدی‌نژاد فرقی ندارد؛ یک نفر بیاید به درد مردم بخورد؛ مردم دنبال یک منجی می‌گردند. در این‌ها قالیباف، کاربلد است.»
چهارهزارنفر آورده، هشت هزار نفر برده!
آقای قناعتی، می گوید که الان قالیباف، چهارهزار نفر را آورده در شهرداری مشغول کرده و در واقع زندگی نه چهارهزار نفر که هشت هزار نفر را نجات داده؛ «این چهارهزار نفر چهارهزار دختر را گرفته‌اند و زندگی‌ها شکل گرفته. سن ازدواج‌ها الان بالارفته!»

پدرش را درآورید!
به آقای قناعتی توضیح می دهی که «در بحث به‌کارگیری در شهرداری بسیار شاهد این موارد بوده‌ایم که اعضای خانواده و فامیل و دوست و وابستگان افراد در نهاد مربوطه که تفاوت ندارد شورا یا شهرداری باشد، به کارگرفته‌ شده اند» و او می گوید که «درست است اما باز هم می‌گویم این‌که کسی را استخدام می کنید باز هم اشکالی ندارد؛ به این دلیل که او هم بیکار است دیگر.»
می گویی«اما مورد هم داریم که حقوق می‌گیرد و سر کار هم نمی‌آید» و او می گوید«حالا آن دیگر یک گناه است و تخلف است و باید پدرش را درآورید.» او احمدی‌نژاد را قبول ندارد وقتی به او گفته‌اند که نیاید، اما او سرپیچی کرد و آمد.

اگر اصولگراها رای آورده بودند شاید لیست چیز خوبی می شد!
سراغ شورای شهر می روی چون او عضو بوده و کاندیدا هم هست، به لیست اصلاحات اشاره می¬کنی و این¬که تجربه مجلس نشان داده مردم به لیست رای می دهند. از او می پرسی آیا به نظرش این حرکت برای بار دوم تکرار می‌شود؟ و او می گوید که «مردم ما فهیم و عاقل اند و توصیه من به این است که به هیچ لیستی توجه نکنند؛ بگردند افرادی را که به درد شهر می-خورند، پیدا کنند.»
می پرسی «یعنی یکی از یک لیست و یکی از یک لیست دیگر؟» و او توضیح می دهد که «من نمی‌گویم لیست و اصلا از کلمه لیست خوشم نمی‌آید؛ البته می‌توانند افراد شاخص را از لیست‌ها هم انتخاب کنند؛ شاید سه‌هزار نفر را نتوانند بشناسند! در اینترنت هر کسی را سرچ کنید، مسئولیتش بالا می‌آید که چه کارهایی کرده.»
می گویی« پس شما معتقد نیستید به لیست؟» و می شنوی:«من نمی‌گویم اعتقادی به لیست دارم یا ندارم؛ من نظر مردم را گفتم که به نظر من به لیست رای ندهند.»
گیج می شوی که بالاخره باید به لیست رای بدهی یا ندهی و فکر می کنی اگر مردم به لیست اصولگراها رای داده بودند، شاید لیست چیز خوبی بود! 

دریاچه ارومیه را خدا پر کرد!
این جا تهران است و بحث بر سر لیست بالا گرفته می گیرد منتهی زمانی که بحث ریاست-جمهوری داغ نباشد و کاندیدایی برای خاطر کاندیدای دیگر(نه برای خودش یا وعده معاون اولی و...) استعفا نداده باشد. خصوصا کاندیدایی که از اول بگوید پوششی نیست.
این جا ایران است و یک عده مدام توی گوش خودشان و گوش مردم می خوانند که «زبان کُردی را خدا آزاد کرد و دریاچه ارومیه را باران خدا پُر کرد!» و تو برمی گردی به تهران که لابد خواست خدا بود تا کارگران ایرانی بیکار بمانند بلکه با پول بسیار کم بتوان همه رفتگران شهر را یکدست از افغانستان اجاره کرد!
خوب که فکر می کنی می بینی خدا چه قدر در دوره همین دولت فعلی به بندگان خودش لطف داشته و در کفرگویی تا آن جا پیش می روی که بگویی در هشت سال دولت قبل، خدا بندگان خودش را دوست نداشت! و تو از امام زمان توسل می جویی تا لطف پروردگار مهربان مداوم بماند.

کد مطلب: 70051
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *