۱
سه شنبه ۴ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۳۷

فوتبال و مکتب های فراموش شده

سعید ساویز
مکتب واژه ای است که در فوتبال به جریانها و تیم های ریشه دار اطلاق می شود. هر گاه در توصیف یک تیم یا یک شهر از مکتب فوتبال آن یاد می شود می توان حدس زد که داستانی به قدمت دهه ها در پشت آن نهفته است و نسل های زیادی در خلق آن دخیل بوده اند.
فوتبال و مکتب های فراموش شده
مکتب واژه ای است که در فوتبال به جریانها و تیم های ریشه دار اطلاق می شود. هر گاه در توصیف یک تیم یا یک شهر از مکتب فوتبال آن یاد می شود می توان حدس زد که داستانی به قدمت دهه ها در پشت آن نهفته است و نسل های زیادی در خلق آن دخیل بوده اند.
مکتب ها بر اساس قائده توسط تیم هایی بوجود می آیند که ثبات در سبک فوتبال دارند، نام و نشان، رنگ پیراهن و افتخاراتی که هرگز نه تغییر می کند و نه فراموش می شود. مانند مکتب فوتبال بارسلونا یا مکتب منچستر.
از دیگر خصوصیات مکاتب فوتبال خلق اسطوره هاست، در دامان مکاتب فوتبال بازیکنان بنام رشد می کنند، بالنده می شوند و با خلق صحنه های بی نظیر در فوتبال تبدیل به ستاره و اسطوره می شوند و برای همیشه جایی ماندگار در دل هواداران خود بدست می اورند.
اما در ایران چند مکتب فوتبال وجود دارد؟ چند تیم فوتبال را می توان مثال زد که سالهای سال با نام و پیراهن و سبک بازی به خصوص خود اسطوره ها را تقدیم فوتبال کردند، قهرمان شدند و عشق به نامشان از مرزهای شهر و دیارشان فراتر رفت؟ شاید پاسخ به این سوالات چندان سخت نباشد.
اما چرا امروزه پرسپولیس، استقلال، ملوان، تراکتورسازی، نساجی و صنعت نفت و سپاهان که تشکیل دهنده مکاتب فوتبال ما هستند کمتر پروین و کریمی و جهانی و قایقران و حجازی می سازند؟ چرا کمتر مجیدی و عزیزی در لیگ ما پرورش می یابد؟ کریم باقری و برادران خطیبی نسل جدید کجایند؟ و هرچه دیرتر و کمتر این سوال را از خود بپرسیم و اگر با کشف علت و برطرف کردن  این روند تحلیل رفتن ستاره های خودی را ریشه یابی نکنیم ناچاریم تنها چشم امید به ستاره های دو رگه پرورش یافته در مکتب تیم های اروپایی بدوزیم.
به نظر می رسد که تنها چیزی که از مدرنیسم نصیب فوتبال ایران شده است قراردادهای نجومی، مصرفی شدن و عقیم شدن در تولید اسطوره هاست. شاید وقت ان رسیده است که یک بار هم که شده وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال به عنوان نماینده دولت و تبیین کننده سیاست های کلان در فوتبال ایران به جای تیم داری و صرف هزینه های هنگفت برای هیچ، به نقش حاکمیتی و سیاست گذاری خود پرداخته و با تعریف و تقویت مکاتب بازیکن ساز مانند گذشته اجازه ندهد که فوتبال ما از ستاره خالی گردد.
هزینه های هنگفت اشتباهات حقوقی و مدیریتی استقلال و پرسپولیس، میلیاردهای دکتر نوبخت که به جای مکتب ملوان در جای دیگر، آن هم نه برای مکتب سازی بلکه به عنوان دستمزد یک بازیکن بازنشسته پرداخت می شود؛ پولهایی که به جای تمرکز و صرف شدن در ارکان مختلف تیم نفت آبادان صرف چند نفت مصرفی و بی ریشه می شود و تراکتوری که هر روز بیش از روز قبل از مکتب فوتبالی خود فاصله می گیرد همه نمونه هایی از این عدم برنامه ریزی و سیاست گذاری غلط وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال است.
 امید است که هر چه زودتر وزارت ورزش با دوری جستن از نقش تیم داری و فراهم اوردن بستر مناسب برای ورود بخش خصوصی به اداره تیم های ورزشی خصوصاً فوتبال نقش خود را از تیم داری به حاکمیتی تغییر دهد و در پایان دست به طراحی مجدد ساختار فوتبال ایران و تعریف وظیفه و ماموریت تیم های مختلف بزند.
 
کد مطلب: 74492
برچسب ها: سعید ساویز
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *