۰
سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۰۱:۳۱

در سوگ وجدان

نمی خواهم پا جای پای همان هایی بگذارم که از هر حادثه ای برای زدن رقیب استفاده می کنند و جان مردم را دستاویزی برای تسویه حسابهای سیاسی قرار می دهند که زشت ترین کار ممکن است. می خواهم درباره زلزله غرب کشور بنویسم و ساختمانهای نوسازی که خراب شد و قربانی گرفت.
تفاوت مسکن مهر با ساختمانهای دیگر پس از زلزله سرپل ذهاب
تفاوت مسکن مهر با ساختمانهای دیگر پس از زلزله سرپل ذهاب
 
نمی خواهم پا جای پای همان هایی بگذارم که از هر حادثه ای برای زدن رقیب استفاده می کنند و جان مردم را دستاویزی برای تسویه حسابهای سیاسی قرار می دهند که زشت ترین کار ممکن است. می خواهم درباره زلزله غرب کشور بنویسم و ساختمانهای نوسازی که خراب شد و قربانی گرفت. ساختمانهایی که بازمانده طرح مسکن مهر بود... اما نمی خواهم از محمود احمدی نژاد بنویسم که طرح مسکن مهر بازمانده از دوران اوست. می خواهم از ارزش جان مردم برای خود مردم بنویسم که چه بی ارزش شده در دوران ما...
 
عکسهایی که از زلزله غرب کشور مخابره می شود، نشان می دهد که به عنوان مثال، ساختمانهای مسکن مهر ویران شده و ساختمانهای مشابه با عمری بیشتر سالم مانده است. اینجا مقصر کیست؟ وجدان پیمانکار و طراح و معمار ساختمان وقتی این ساختمانهای پوشالی را می ساختند کجا بود؟  ناظران کجا بودند؟ وجدانشان خواب بود یا بیدار، وقتی قرار بود نظارت کنند؟ فکر نمی کردند ممکن بود خانواده خودشان در آن ساختمانها ساکن شوند؟ و سوال مهمتر : اگر برای خودشان ساختمان می ساختند هم با همین استانداردهای پوشالی می ساختند؟ پاسخ قطعا منفی است. ساختند و رفتند. ناظران هم ندیدند یا اگر دیدند، جدی نگرفتند و رفتند. حاصلش شد خانواده هایی که داغدار این بی مسوولیتی شدند.
 
البته نمونه های این بی مسوولیتی بسیار است. در هر جای دیگر کشورمان هم چنین ساختمانهایی ساخته شده که با یک زلزله می ریزند و جان عده ای را می گیرند. آن وقت همان کسانی هم که سازنده و طراح و برنامه ریز و ناظر همین ساختمانها و ساختمانهای مشابه در سایر شهرها بودند، از غم جان باختن هموطنانشان اندوهگین می شوند و چند روزی متن های غم انگیز در تلگرام رد و بدل می کنند و ابراز همدردی می کنند و حتی ممکن است برای یاری هموطنان خود، خون اهدا کنند. اما چند روزی که بگذرد، باز هم آش همان آش است و کاسه هم همان کاسه. دوباره ساختمانهایی در شهرهای بزرگ و کوچک، از تهران گرفته تا سرپل ذهاب ساخته می شود که کسی به فکر استانداردهایش نیست، چون قرار نیست خودش در آن ساکن شود. بعد هم زلزله ای می آید و ساختمان می ریزد و داستان ابراز همدردی همان هایی که عامل آن بودند دوباره آغاز می شود. حالا وای به روزی که این زلزله تهران را بلرزاند... فکر می کنید چه چیزی از تهران بماند؟
 
این دولت و آن دولت هم ممکن است مقصر باشند. اما سهم دیگران چقدر است در این دردها و رنج ها؟ اگر آن دولت، طرح مسکن مهر را تصویب کرد، چه کسانی آن را در سراسر کشور اجرا کردند؟ زلزله غرب کشور ممکن بود در شرق کشور رخ دهد یا در شمال یا جنوب و حتی پایتخت. در هر جا که این زلزله رخ می داد ممکن بود تلفاتش به مراتب بیش از این زلزله باشد. ای کاش پیمانکاران و ناظران و سازندگان بناهای تخریب شده را – اعم از مسکن مهر و غیر مهر – فرا می خواندند و از آنها می پرسیدند هنگام ساخت و نظارت به فکر جان هموطنان خود بودید؟
 
البته امید چندانی نیست. چند روزی در این فضا می مانیم و ایراز همدردی می کنیم و تاسف می خوریم از جان باختن هموطنانمان. بعد هم دوباره روز از نو و روزی از نو. پلاسکو را هنوز یادمان نرفته است که مردم ابراز همدردی می کردند و مسوولان قول کمک می دادند، اما هنوز مغازه دارانش بلاتکلیفند و محل ساختمانش خالی. همگی ما فراموشکاریم...
حمیدرضا شکوهی
سرمقاله روزنامه مردم سالاری
 
کد مطلب: 77041
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *