۲
سه شنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۰۵

از نهضت سوادآموزی تا میلیونها کودک محروم از تحصیل

از نهضت سوادآموزی تا میلیونها کودک محروم از تحصیل
باز آمد بوی ماه مدرسه... . هیاهو همه شهرها و روستاها را فراگرفته است. کودکان، این آینده سازان کشور در ذوق و شوق خاصی هستند. بعد از سپری شدن تعطیلات بیش از حد مشهور به تعطیلات تابستان که این سالها به آخرین ماه بهار هم کشیده شده، دختران و پسران با التهابی خاص همراه پدر و مادر به سراغ خرید مایحتاج مدرسه رفته اند؛ از خرید لباس و کیف و کفش گرفته تا دفتر و مداد و ... . حال که سنی از ما گذشته با دیدن این شور و سرمستی یاد رؤیای نه چندان دور می افتیم و با دیدن خوشی های فرزندانمان، به یاد دلخوشی های آن دوران خود می افتیم.
کودکان محروم از تحصیل فراموش شده اند
اما! در این سر و صدا و شلوغی بازار و تبلیغات بی حد و حصر و گفت وگوهای کارشناسان در مورد نوع نقش و نگار لوازم التحریر و کیف و کفش، انگار کسی به فکر تعدادی از کودکان این مرز و بوم نیست که اتفاقا بیشتر از همه باید به فکر این عده بود. اگرچه آمار دقیقی در رابطه با کودکان محروم از تحصیل منتشر نمی شود و از انکار برخی از مسئولان تا آمار میلیونی برخی از فعالان حوزه کودک متفاوت است ، اما حتی وجود یک کودک محروم از تحصیل علاوه آثار نامناسبی خواهد داشت که اثرات آن در بخشهای مختلف اجتماع و حتی بر روی نسلهای آتی مشهود خواهد بود.
آموزش اجباری 130 سال پیش در سوئیس
حتما فیلم کارتونی هایدی را همانند من در دوران کودکی دیده اید. هایدی، دختری از کوه آلپ نام مجموعه تلویزیونی ای است که بر اساس رمانی سوئیسی به نام «سالهای سرگردانی و آموزشِ هایدی» در ۱۹۷۴ ساخته شد. این رمان توسط «جوانا اسپری» حدود یک قرن قبل یعنی در ۱۸۸۰ نوشته شده‌ بود. پدربزرگ هایدی مخالف به مدرسه رفتن اوست در واقع زندگی در بالای کوه باعث شده که هایدی نتواند هر روز این مسیر را رفت و آمد کند. بنابراین چاره ای جز نرفتن به مدرسه ندارد اما از طرف امور اجتماعی(دولت)، خانمی با اصرار و فشار فراوان موفق می شود تا پدربزرگ هایدی را راضی می کند تا اجازه دهد هایدی به مدرسه برود، یعنی پدربزرگ هایدی اصلا حق ندارد مانع رفتن او به مدرسه شود. همان طور که گفتم این رمان بیش از یک قرن پیش نوشته شده است، یعنی در حدود 130 سال پیش برای سوئیس مهم بوده که حتی یک کودک او محروم از آموزش رسمی نباشد. مقایسه آموزش در کشور ما با نزدیک به 140 سال پیش کشوری مانند سوئیس شرم آور است.
سالها قبل نهضت سوادآموزی را راه انداخته بودیم و شعار ایران را مدرسه کنیم سر می دادیم. پیرمردان و پیرزنان کهنسال و سالخورده را تشویق به سوادآموزی می کردیم و البته نتایج خوب و اثرگذاری را هم دیدیم. افراد بااستعداد و باهوش محروم از تحصیل در سنین بالا از این امکانات استفاده کردند و توانستند به مدارج خوبی برسند، اما امروزه هزاران کودک در بهترین سن آموزش از آموزش محروم شده اند. این در حالی است که تعلیم و تعلم در دین و فرهنگ ما جایگاه بسیار بالایی دارد.
محرومیت از تحصیل تنها درد این کودکان نیست
خوانندگان محترم مستحضر هستند محروم شدن کودک از آموزش نشان دهنده ویژگیهای نامناسب دیگری در خانواده این کودکان است. معمولا بیشتر این کودکان در محیط نامناسب، بدون آموزشهای اولیه رشد کرده اند. سوء تغذیه هم دارند. محیط بهداشتی لازم را هم در اختیار ندارند. شاید بیشتر این کودکان، کودکان کار، بد سرپرست یا بی سرپرست باشند و ... ، یعنی طیف وسیعی از مشکلات اجتماعی در خانواده های این کودکان وجود دارد.
کودکان محروم از تحصیل، هنوز مشکلات مقدماتی تری دارند. آنها مسلما از سوء تغذیه رنج می برند شاید حتی واکسنهای مناسب را مرتب و دقیق دریافت نکرده باشند. بازی با اسباب بازیهای مناسب سن خود را ترک نکرده اند، آنها اصلا بازی نکرده اند. درک شان از دوران کودکی محدود بوده و اصلا خوشی های این دوران را لمس نکرده اند، هر چه دیده اند کار و تنهایی و حسرت به زندگی و پوشش و اسباب بازی دیگران بوده است و باز در ادامه زندگی با حسرت دیگری مواجه می شوند. همه هم سن و سالهای آنها به مدرسه می روند و آنها به همراه پدر و مادر به دنبال کار در خیابان اند یا کارهای خانه را انجام می دهند و ...، البته این را هم نباید فراموش کرد بخش اندکی از کودکان محروم از تحصیل معمولا دخترانی هستند که به دلیل فقر فرهنگی یا مسائلی مانند آن با مخالفت والدین نمی توانند به تحصیل بپردازند که مرتفع شدن این مسائل هم نیاز به فرهنگسازی و دخالت دولت و حتی اجبار والدین برای رضایت است، چون هیچ کس حق ندارد مانع تحصیل کودکی شود، حتی پدر و مادرش.
آموزش مدرن در اروپا
یکی از آشنایان ما که در سوئد زندگی می کند، کودکی دارد. شنیدم که می گفت در سوئد کودکان از 15 ماهگی حتما باید چند ساعت در روز به مهد کودک بروند تا زندگی اجتماعی را در کنار دیگر کودکان تجربه کنند. نظام آموزشی مدرن به این نتیجه رسیده است که کودک 15 ماهه باید ساعاتی را در میان همسالان خود بگذراند تا به رشد بهتری برای زندگی در جامعه برسد اما در جامعه ما کودکان بسیاری از آموزش سنتی و دست و پا شکسته ما هم محرومند و هیچ کس درد و غم غصه ای از این بابت ندارد. هر کسی تنها به فکر خود است و جامعه از بی عدالتی و نابسامانی رنج می برد و شکاف طبقاتی جامعه را می درد.
تحصیل در طویله!
در هیاهوی مسائل و معضلات جامعه و بوق و کرناهای مسائل ریز و درشت این موضوع بنیادین و اثرگذار که صدها و بلکه هزاران مسئله و معضل را در آینده به دنبال دارد دیده نمی شود و در واقع در لا به لای مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... گم می شود اما اگر مدرسه ای تجهیز به وسایل جدید آموزشی و ... شود، خبرش همه جا پخش می شود. اگرچه همین خبرها از نگاه تیزبین مردم مخفی نخواهد ماند و مردم بی عدالتی آموزشی را خواهند دید. چند روز پیش هدایت‌الله خادمی نماینده مردم ایذه و باغملک در مجلس شورای اسلامی با اشاره به تحصیل دانش‌آموزان مدارس روستایی منطقه در طویله عنوان کرد: بعضی از معلمان منطقه از طویله به عنوان یک محل خواب و تدریس خود استفاده کرده و این در حالی است که صنعت و رونق در شهرهای دیگر واقع شده و ما سهمی از آن نداریم.
اگر کسی از غصه این خبر بمیرد، نمی توان او را سرزنش کرد. این در حالی است که حتی نظام آموزشی حتی در شهرهای بزرگ از نظام آموزشی مدرن، پویا و پر بازده جهانی دور هستند و حتی اگر موفقیت تحصیلی نصیب دانش آموزان شده، محصول فعالیت و توان و استعداد خودشان بوده است نه نظام آموزشی.
مجال و فرصت بیان بی عدالتی‌ها و کمبودهای آموزشی در بیشتر شهرها و روستاها خصوصا مناطق محروم نیست، اگرچه بیان آنها تکرار مکررات است و همه به خوبی از اوضاع باخبرند. اما در آغاز سال تحصیلی مسئولان در مدارس مجهز و برخوردار حضور می یابند و زنگهای نمادین را به صدا در می آورند و هیچ مسئول و کارشناسی نیست که زنگ هشدار را به صدا درآورد و با دلی پر درد غصه این ملت را بیان کند که این نابسامانی ها ریشه در چه چیزی دارد و کدامین مدیران نالایقی این وضعیت را برای ما به وجود آوردند و چه کسی باید جلوی اینها را می گرفت اما به وظیفه خود عمل نکرد و پول این ملت در جیب کدام مختلس به خارج رفته یا کدام بدهکار بانکی برج عاج نشین هست که ما باید این گونه با درد و رنج زندگی کنیم و از دنیا فقط ظلم و ستم و نداری و فقرش را ببینیم؟ ادعای تمدن هفت هزار ساله و ... می کنیم اما جامعه در مشکلاتی غوطه ور است که در بیشتر کشورهای دنیا مسائلی ساده و پیش افتاده بوده که به راحتی حل شده است. هنوز مشکل دولت ما وسایل گرمایشی استاندارد است، حتی افتخار وزیر و دولتی به این خلاصه می شود که توانسته 152 هزار و 877 کلاس درس را به سیستم گرمایشی و سرمایشی استاندارد مجهز کند. هنوز آمار دقیقی از تعداد دانش آموز کشور نداریم، وزیر آموزش و پرورش در نشست خبری گفته است: پیش بینی می شود 13.5میلیون دانش آموز سال تحصیلی 95 ـ 96 را آغاز کنند.
سخن آخر
مسائل و موضوعات مبتلابه جامعه باید اولویت بندی شود تا مسائل به صورت ریشه ای حل شود. مسلما عدم آموزش این کودکان به صورت سلسله وار و تصاعدی معضلات بسیاری برای جامعه در پی خواهد داشت، همان طور که آموزش این کودکان فرصتهایی را در آینده به همراه خواهد داشت. آینده ما در گرو دستان این کودکان و آینده سازان است.
از همه سازمانها، نهادها، انجمنها و فعالان این عرصه تقاضا دارم که برای حل این معضل اجتماعی به صورت ریشه ای و اساسی وارد شوند و دستگاه ها و وزارتخانه های مربوطه را مجبور کنند تا برای ریشه کن کردن آن وارد عرصه شوند. باشد که همه کودکان این مرز و بوم در شادی و سرور کودکانه به تعلیم و تعلم روی بیاورند و در راه اعتلای دین و کشور تلاش کنند. مسلما اگر این گونه نشود حقی از آنها ضایع شده که هر کس با توجه به مقام و جایگاه خود باید در قیامت پاسخگوی آنها باشد.
گزارش : سیدحسین امامی
کد مطلب: 61086
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *