مردم سالاری آنلاين 26 مهر 1400 ساعت 20:25 https://www.mardomsalari.ir/news/156909/تولد-فرانکی -------------------------------------------------- عنوان : تولد فرانکی -------------------------------------------------- ژان کلود ون‌دام که بسیاری او را به «فرانکی» می‌شناسند، چنین روزی از سال ۱۹۶۰ در بروکسل بلژیک متولد شد. متن : ژان کلود ون‌دام که بسیاری او را به «فرانکی» می‌شناسند، چنین روزی از سال ۱۹۶۰ در بروکسل بلژیک متولد شد. روزنامه اعتماد با این مقدمه نوشت:‌ «می‌گویند از همان سال‌های کودکی ورزش رزمی را شروع کرد و نیز می‌گویند همان‌ سال‌ها و بعدتر در نوجوانی و اوایل جوانی قهرمانی‌هایی را هم به دست آورد. درباره پیشینه ورزشی‌اش کمتر و درباره قهرمانی‌هایش بیشتر، تردید انداخته‌اند اما این شک و شبهه‌ها تاثیر چندانی در زندگی سینمایی او نگذاشت. اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی همراه با یکی از دوستانش اروپا را ترک کرد و در رویای بازیگرشدن راهی آمریکا شد. از ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۸ در شغل‌های مختلف دست و پا زد و دشواری‌های زیادی را تحمل کرد. در آمریکا با چاک نوریس دوست شد و مدتی نگهبان یکی از کلوب‌های شبانه او بود. گویا به واسطه نوریس با چند پروژه تولید فیلم نیز همکاری کرد که عملا هیچ دستاورد مهمی برایش نداشت. تسلیم نشد و ادامه داد تا این که تابستان ۱۹۸۸ بخت به او رو کرد و نقش اصلی فیلمی رزمی به نام «ورزش خونین» (در ایران «رینگ خونین») به او رسید. داستان این فیلم به ماجرایی واقعی، به زندگی فرانک داکس، برمی‌گشت که در رقابت‌هایی غیرقانونی در هنگ‌کنگ شرکت کرده و در آن رقبای کوچک و بزرگش را شکست داده بود. «رینگ خونین» نه شاهکار بود و نه حتی خوش‌ساخت، اما طرفداران - نه‌چندان سخت‌گیر - فیلم‌های اکشن و رزمی را جذب و بازیگر اصلی‌اش را مشهور کرد. بعد از اکران و پخش این فیلم بود که ون‌دام به فرانکی مشهور شد و فیلم‌هایش «فیلم‌های فرانکی» نام گرفتند. بعد از «رینگ خونین» با فیلم‌هایی مثل «سایبورگ» (۱۹۸۹)، «کیک‌بوکسر» (۱۹۸۹)، «شیردل» (۱۹۹۰)، «برخورد دوجانبه» (۱۹۹۱) و «سرباز جهانی» (۱۹۹۲) مسیر کامیابی را ادامه داد و نزدیک به دو دهه، یکی از سرشناس‌ترین ستاره‌های سینمای اکشن و رزمی بود. او ستاره دهه ۱۹۹۰ بود، بعد از آن افول کرد و سوسو زد و خاموش شد. البته به نظر من - که دوره‌ای از نوجوانی‌ام پوسترش را به دیوار اتاقم چسبانده بودم - بهترین و جدی‌ترین فیلم او، با اختلاف زیاد نسبت به فیلم‌های دیگرش «در جهنم» (۲۰۰۳) است؛ فیلمی که رینگو لام آن را ساخت و روایتی است از مبارزه با ناملایمات و پایداری و پیروزی نهایی «انسان» (که تا حدی قصه هنری شاریر و پاپیون را در ذهن تداعی می‌کند). مردی که به اتهامی واهی به زندان می‌افتد تا تاریک‌ترین اعماق ناامیدی فرو می‌رود و بعد درست در زمانی که دیگر هیچ امیدی نیست به ایمان چنگ می‌زند و بلند می‌شود و برای احقاق حق پایمال‌شده‌اش می‌جنگد. «در جهنم» همچنین تاملی است بر مساله خشونت و تفاوت نه چندان مشخص آن با توحش و قساوت و نیز روایتی است از احتمال انحراف مظلوم در مسیر مبارزه و تبدیل او به ظالم (کسی که زخم‌ خورده، به دیگران زخم می‌زند یا به قول ادوارد تامپسون «ککی که می‌گزد، خود گزیده کک‌های دیگر است.») ون‌دام ۶۰ سالگی را پشت سر گذاشته است و هنوز هم در پروژه‌های تولید فیلم، گاهی پشت و گاهی جلوی دوربین فعال است، اما به‌ندرت در فیلمی قابل اعتنا بازی می‌کند. سال ۲۰۱۲ به گروه استالونه پیوست و در قسمت دوم فیلم پرستاره «بی‌مصرف‌ها»، نقش منفی ماجرا را بازی کرد. در این فیلم مهیج، گوشه‌ای از جذابیت‌های سال‌های دور را دوباره به نمایش گذاشت و اندکی از خاطرات گذشته را زنده کرد. قطعا دوره‌اش تمام شده و اکنون دیگر فقط بخشی از تاریخ سینمای اکشن و صنعت سرگرمی است و حتی حواشی زندگی‌اش هم چندان جلب‌ توجه نمی‌کند اما به یاد دارم که در دوره‌ای، نمونه تمام‌عیار «قهرمان» بود و به قدرت بدنی و جذابیت‌های مردانه، از بیشتر ستاره‌های سینما متمایز می‌شد.»