مردم سالاری آنلاين 23 آبان 1399 ساعت 13:48 https://www.mardomsalari.ir/report/139693/روز-داخلی-صحنه-کتاب-خواندن -------------------------------------------------- نمایش مطالعه در سینمای ایران به بهانه هفته کتاب و کتابخوانی عنوان : روز، داخلی، صحنه کتاب خواندن -------------------------------------------------- شخصیت‌های فیلم‌ها عموما اولین عناصری هستند که در پرده نقره‌ای احساسات آنها مخاطب را درگیر داستان فیلم می‌کند. متن : شخصیت‌های فیلم‌ها عموما اولین عناصری هستند که در پرده نقره‌ای احساسات آنها مخاطب را درگیر داستان فیلم می‌کند. شرایطی که در آن قرار دارند، آرزوها و موفقیت‌هایی که قصد رسیدن به آنها را دارند، خطراتی که آنها را تهدید می‌کند همه اینها تا پایان فیلم ما را به تماشای داستان زندگی آنها تشویق می‌کند تا در نهایت با رسیدن آنها به نقطه امن و آرامش، نفس راحتی بکشیم و خوشحال از سالن سینما وارد واقعیت‌های نه چندان خوشایند زندگی شویم. برای تمام مخاطبان فیلم‌ها همه شخصیت‌ها قطعا ماندگاری و جایگاه خاصی در خاطرات آنها پیدا نمی‌کنند. از میان بسیار کاراکتری که روی پرده می‌بینند، که شمارش آن از خاطر بیرون است، همواره چند شخصیت قلب آنها را تسخیر کرده است. شخصیت‌هایی که با روحیات، فرهنگ، آرزوها یا مشکلات آنها همسویی دارد که در این صورت یا می‌تواند خود را به جای آنها قرار داده و رویای روی پرده را بارها برای خود زنده کند یا قهرمانی را در قلبش حفظ کند که می‌تواند نمود آرزوهای بر باد رفته و دست نیافتنی او باشد. این همانی مخاطب با شخصیت مورد علاقه‌اش می‌تواند تا جایی پیش رود که مدل لباس پوشیدن، نحوه راه رفتن، عشق ورزیدن و... او نیز برایش جذاب و تقلیدآمیز باشد. از سیگار کشیدن همفری بوگارت تا نگاه‌های جان وین، از پاشنه برکشیدن قیصر تا گریه‌های حاج کاظم، از شجاعت زینال بندری تا بغض سمیه، از تلاش و پشتکار کلاه قرمزی تا نامه‌نگاری هیوا و هزاران اکتی که می‌تواند تا همیشه در ذهن و قلب مخاطب رسوخ کند. در مواقعی خاص به شکل آگاهانه یا ناآگاهانه از آنها تقلید می‌کند و در لحظاتی، سیمای قهرمان روی پرده را در واقعیت زندگی خود تجربه کند. تجربه‌ای لذت بخش و سینمایی. در میان تمام حرکات و سکنات شخصیت ها روی پرده، قهرمان داستان در حین خواندن کتاب، مجله یا روزنامه، چندان تصویر آشنا و قابل ارجاعی برای اهالی سینمای ایران نباشد. قهرمانان فیلم‌های سینمایی یا اهل کتاب خواندن نیستند یا احتمالا کارهای مهم‌تری از ورق زدن کتاب و مجله در داستان فیلم بر آنها محول شده است. با مراجعه به خاطره فیلم‌ها و شخصیت‌های محبوبتان شاید شمار فیلم‌های ایرانی که در آن شخصیت‌ها مشغول خواندن کتاب بوده یا شیفته و دوستدار کتاب باشند، چندان زیاد نباشد. بعضا شخصیت‌های کتابخوان، تیپ‌هایی فرعی هستند که نقش چندانی در قصه اصلی ندارند و تنها نقش شخصیت آرام، موجه، مثبت یا کسی که دنبال دردسر نمی‌گردد را ایفا می‌کنند. پرداختی کاملا تیپیکال که همراهی مخاطب را برنمی‌انگیزد. سینماگران شاید دلیل البته نه چندان منطقی این مسئله را در عدم عادت به مطالعه مخاطبان خود عنوان کنند که برای بازنمایی زندگی آنها گویی خواندن کتاب چندان با واقعیت‌های جامعه سازگاری ندارد. البته این توجیه در کنار تصویر بازنمایی تعمدی از جامعه ایران در قاب آسیب‌های متعدد اجتماعی، نیز همخوانی ندارد. ضمن اینکه بیشتر اشخاصی که در فیلم‌ها کتاب به دست دارند، متعلق به طبقه الیت جامعه بوده و عموما نویسنده، شاعر مسلک یا استاد دانشگاه و دانشجویانی هستند که از دیگر اقشار جامعه جدا شده‌اند. درواقع رفتار کتابخوانی، جزئی اجتناب‌ناپذیر از زندگی آنها محسوب می‌شود. در حالیکه این شیوه از شخصیت‌پردازی که اتفاقا از همین نگاه متعارف برمی‌آید، مفروض خود در نظر گرفته است که شخصیت‌های اصلی، باید باورپذیرتر از آن باشند که به مطالعه بپردازد. بنابراین در این دیدگاه، شخصیت‌های کتابخوان، شخصیتی فرعی و گذری است که عملا نقشی در پیشبرد جهان داستان ندارد و کسی قرار نیست بابت دانش و آگاهی او احتمالا محل رجوع قرار بگیرد. اما در اینجا فارغ از این مباحث که خود داستانی است قابل بررسی، در میان قهرمانان بسیار سینما که البته کتابخوان نبودند، به چند نمونه اهل مطالعه آنها اشاره می‌کنیم.   دو زن شاید شاخص‌ترین شخصیتی که مطالعه و خواندن کتاب برای او جایگاه حیاتی و سرنوشت‌سازی در طول روند داستان فیلم دارد، شخصیت فرشته با بازی نیکی کریمی در فیلم «دو زن» است. فیلم «دو زن» که به کارگردانی تهمینه میلانی در سال ۱۳۷۷ تولید شد، داستان زندگی دختر دانشجویی است که با تلاش فراوان در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل می‌شود اما عوامل متعددی او را از رسیدن به آرزوهایش باز می‌دارد. فرشته عاشق درس خواندن است و می‌خواهد آرزوهای خود را به کمک درس و مطالعه محقق سازد. در پلان‌هایی متعدد او برای خواندن کتاب درگیر مسائلی است. یکی از معضلات بسیار زندگی او، عدم تناسب و ناهماهنگی فکری و فرهنگی او با همسرش است که کتاب را عنصر مخربی می‌داند. تا جایی که او برای خواندن کتاب و مطالعه خود و فرزندانش، مجبور به پنهان‌کاری شده و این مسئله نقش مهمی در زندگی او دارد. تلاش بی وقفه مطالعه و خواندن کتاب، عطش او برای دانستن و استفاده از روش‌های علمی برای حل مسائل زندگی‌اش از نمونه‌های کمتر دیده شده در سینمای ایران است. فرشته در گوشه انبار خانه تلی از کتاب‌های خوانده شده‌اش را برای طغیان علیه رفتارهای ناروای همسرش، به نمایش می‌گذارد و اعتراض خود را بر رفتارهای بیمارگون همسرش ابراز می‌کند. این عطش و مبارزه برای رسیدن به آگاهی، دانستن و خواندن از او تصویر قهرمانی را در ذهن مخاطب ترسیم می‌کند که مصرانه در شرایط نامطلوب، دست از دانایی و مطالعه برنمی‌دارد. در عین حال اگر مخاطب چندان اهل مطالعه هم نباشد، دیدن شوق و عطش فرشته برای مطالعه، نه تنها همراهی او را برنمی‌انگیزد، بلکه گاهی می‌تواند شوق مطالعه و لذت دانستن را در او زنده کند تا سری به کتابخانه کوچک خانه یا محله خود بزند و بی دغدغه به ورق زدن کتابی دست بزند که چندان ارزش و اهمیتی تا قبل از دیدن فیلم «دو زن» برایش نداشته است.   پری فیلم «پری» به نویسندگی و کارگردانی داریوش مهرجویی در سال ۱۳۷۳ ساخته شد. فیلم داستان دختری دانشجو به نام پری است که در رشته ادبیات تحصیل می‌کند. پری با بازی نیکی کریمی، پس از پیدا کردن کتاب سبز کوچکی درباره سلوک عارف گمنامی در قرن پنجم، زندگی اش متحول می‌شود. تحت تاثیر این کتاب، دچار حالات روحی عجیبی شده و نیاز دارد در مورد این کتاب با کسی که اهل سلوک عرفانی باشد صحبت کند. اما صاحب کتاب،  اسد با بازی خسرو شکیبایی؛ در سانحه آتش سوزی کلبه‌اش درگذشته و پری مستاصل و حیران بدون استاد، آموزه‌هایی از این کتاب را پی می‌گیرد. در فیلم «پری»، عنصر کتاب وضع فعلی شخصیت را تغییر داده و او برای رسیدن به وضعیت مطلوب که همانا رسیدن به آموزه‌های کتاب است دست به سفری درونی می‌زند و خود را بار دیگر باز می‌یابد. مسیری که او طی می‌کند سنگلاخ‌هایی از شناخت و شبه شناخت،‌ آگاهی و توهم آگاهی را با خود به همراه دارد و در این میان، برقراری تعادل میان زندگی عادی و زندگی عارفانه و سلوک معنوی، بستر درام فیلم را پی می‌ریزد. مخاطب شاید به مانند فیلم «دو زن»، چندان با شخصیت پری در این فیلم همذات پنداری نکند، اما درگیر دغدغه‌ها و حیرانی او در جهانی که با کتابی دگرگون ساخته می‌شود. شاید خود را در میان دو سوی ماده و معنا یافته و دست به پرسش و سوال از جهان اطراف و پیرامونی خود می‌زند.   شب‌های روشن فیلم «شب‌های روشن»، به نویسندگی سعید عقیقی و کارگردانی فرزاد موتمن در سال ۱۳۸۱ ساخته شد. این فیلم نمونه دیگری از آثاری است که در آن شخصیت‌ اصلی انس و الفتی همه روزه با کتاب و مطالعه دارند. مهدی احمدی در نقش استاد جوانی اهل مطالعه، که مصاحبت با کتاب‌ها را به جای گفتگو با انسان‌ها انتخاب کرده است. او حتی در مدت همنشینی و آشنایی چهار روزه با رویا با بازی هانیه توسلی، از کتاب‌ها و قصه‌ها با او گفتگو می‌کند. نحوه ورود رویا به دنیای او و خروجش نیز به نظر می‌رسد شبیه داستان‌هایی است که او با آنها سر و کار دارد و او در دنیای کتاب‌ها و داستان‌هایی که با آنها مانوس است زندگی می‌کند. گویی رویا یکی از داستان‌هایی است که او در چهار روز آن را خوانده و با شخصیت‌هایش زندگی کرده است. اما پس از بررسی اجمالی به چند نمونه معدود از شخصیت‌های اصلی کتابخوان در سینمای ایران، می‌توان نتیجه گرفت آنها نیز متعلق به قشر خاصی هستند که مطالعه در زندگی آنها یک عنصر مهم و اجتناب‌ناپذیر محسوب می‌شود. دو دانشجو و یک استاد دانشگاه، که هر کدام قطعا در نقش اجتماعی خود با کتاب سر و کار دارند. که به نظر می‌رسد اینگونه از شخصیت‌ها هم در راستای همان نگاه کلیشه‌ای و تیپیکال به شخصیت‌های کتابخوان در جامعه ماست. شخصیت کتابخوانی که خانه دار، کارگر ساختمان، فروشنده مترو، رزمنده، ورزشکار و... دیگر تیپ‌های اجتماعی در فیلم‌ها به واسطه شغل و موقعیت اجتماعی خود، آشنایی چندانی با کتاب ندارند و فیلمساز لزومی برای نمایش این شخصیت هنگام مطالعه یا خرید کتاب و رفتارهایی اینچنینی نمی‌بیند. در حالیکه توجه به جنبه‌ها و ابعاد متفاوت یک شخصیت که می‌تواند صاحب هر شغل و حرفه‌ای باشد، ضمنا کتاب هم بخواند چندان دور از انتظار نبوده و به تعبیری شعاری نخواهد بود. ضمن اینکه نمایش مطالعه شخصیت‌هایی با نقش اجتماعی استاد دانشگاه، دانشجو یا شخصیت‌هایی که متعلق به گروه خاصی از جامعه هستند، نیز از همان نگاه کلیشه‌ای تبعیت می‌کند. رویا سلیمی