مردم سالاری آنلاين 19 مرداد 1399 ساعت 20:40 https://www.mardomsalari.ir/news/134319/مشروطه-کرونا -------------------------------------------------- عنوان : مشروطه و کرونا -------------------------------------------------- در مشروطه ما خود دنبالش بودیم این قانون دوست‌داشتنی و عدل مظفری را. ولی این بار ویروس از چین آمده که خود مهد نامشروطی و بی‌قانونی تاریخی و سنددار است. در مشروطه اعمال قانون می‌خواستیم که داد از محروم ستانده شود و حالیه که قانون می‌گوید کمترین کار ممکن زدن ماسک و پرهیز از اجتماعات است، بدان وقعی نمی‌نهیم. پس ثمره این همه سال در پی قانون بودن چه بود؟ متن : در مشروطه ما خود دنبالش بودیم این قانون دوست‌داشتنی و عدل مظفری را. ولی این بار ویروس از چین آمده که خود مهد نامشروطی و بی‌قانونی تاریخی و سنددار است. در مشروطه اعمال قانون می‌خواستیم که داد از محروم ستانده شود و حالیه که قانون می‌گوید کمترین کار ممکن زدن ماسک و پرهیز از اجتماعات است، بدان وقعی نمی‌نهیم. پس ثمره این همه سال در پی قانون بودن چه بود؟  روزنامه اعتماد نوشت: «مشروطه و کرونا؛ چه گزاره‌ای می‌تواند این دو را به هم متصل سازد؟ اولی در بستری تاریخی و قانون‌خواهی نسلی از ایرانیان نضج گرفت و دومی در زمینی پر از پرسش و جواب‌های مبهم. در مشروطه آن چه ایرانیان آن دوره در پی‌اش بوده‌اند، امری جز اعمال و حاکمیت قانون نبود. حاکمیتی که شاید از آن نامی شنیده بودند اجدادمان که کنستیتوسیون (قانون) می‌خواهند و نود و اندی درصد آن زمان به حتم نمی‌دانستند معنی‌اش را که روزی سفیر فرانسه و همسرش در سفارت انگلیس از بست‌نشینان ِ کباب‌خور می‌پرسند چه می‌خواهید و آنها با غرور و بادی در سر می‌گویند: کنستیتوسیون و وقتی که در جواب سفیر که پرسید معنی‌اش چیست، گفتند: حاکمیت قانون و سفیر گفت فرانسوی تا دیوار خون بالا آورد تا صاحب قانون شد؛ شما چه؟ با کباب‌خوری؟ که مشخص بود جوابی در چنته ندارند. حالیه نیز که یک قرن و پانزده سال از فرجام نافرجام یک کلمه قانون گذشت؛ ویروسی به میان ما آمده است که بسان آن دوره فقط نامی از آن شنیده شده و دیگر نمی‌دانیم که سر و بنش چیست. در مشروطه ما خود دنبالش بودیم این قانون دوست‌داشتنی و عدل مظفری را. ولی این بار ویروس از چین آمده که خود مهد نامشروطی و بی‌قانونی تاریخی و سنددار است. در مشروطه اعمال قانون می‌خواستیم که داد از محروم ستانده شود و حالیه که قانون می‌گوید کمترین کار ممکن زدن ماسک و پرهیز از اجتماعات است، بدان وقعی نمی‌نهیم. پس ثمره این همه سال در پی قانون بودن چه بود؟ مگر نه آن است که امور جاری مملکت از ریل قانون می‌گذرد و چه کباب‌ها که خورده نشد و قلیان‌ها دود؛ پس کجاست روح تاریخی‌مان و کجایند اجداد بست‌نشین‌مان نهیبی بزنند که آی: مادیان سرخ یال ما سه کرت تا سحر زایید/ در کدامین عهد بوده ست این‌چنین، یا آنچنان، بنویس/ پس مشکل همان یک کلمه «قانون» بود و است که یوسف‌خان مستشارالدوله در تالیف آن کوشید و اکنون به نحوی پروتکل‌های فعلی نیز همان معنای رایج را می‌دهد که دریغ از اجرا و ضمانت اجرا. فرمانی که یک قرن و اندی پیش صادر شد، نوید روزهای صاحب‌منصبی قانون بود که احتیاج به زنجیر انوشیروانی نباشد؛ قانون فقط وجه سلبی‌اش مد نظر نبود که وجه ایجابی آن بیشتر به کار می‌آمد. کرونا قانون نمی‌شناسد؛ قانونش یاسای چنگیزی است؛ هر چه می‌خواهد انجام می‌دهد؛ اینجا اما اگر یاد مشروطه‌خواهی و قبل و بعدش باشیم و کمی نهیب به خود زنیم شاید در پسِ ماجرای کرونا و نه لزوما پساکرونای مالوف، اجرای قانون، درونی‌مان شد و از این پیچ سخت صغیر و خطیرگذر کردیم. چه می‌دانیم شاید مشروطه کرونایی برای‌مان آغازیدن جدید قانون‌گرایی و قانون‌پذیری باشد...»