مردم سالاری آنلاين 9 مرداد 1391 ساعت 17:13 https://www.mardomsalari.ir/news/1269/دنبال-اجماع-اصلاح-طلبان-هستم -------------------------------------------------- مصطفی کواکبیان مطرح کرد: عنوان : به دنبال اجماع اصلاح طلبان هستم خاتمی بیاید، طرح مناسک را اجرا نمی کنیم -------------------------------------------------- دبیرکل حزب مردمسالاری می‌گوید طرح مناسک را با هدف به اجماع رساندن مجموعه اصلاح‌طلبان ارائه داده با این وجود اجرا نشدن این طرح را صرفا منوط به نامزد شدن سیدمحمدخاتمی می داند. متن : این روزها دیگر خبری از تذکرات پی در پی و فریادهای مصطفی کواکبیان در صحن علنی مجلس نیست؛ سیاستمدار ۵۰ ساله اصلاح طلب هرچند برخلاف هم طیفان خود با سروصدای زیادی وارد انتخاباتی مجلس نهم شد اما در نهایت خود اولین بازمانده از قطار نمایندگی مجلس بود. هرچند او می گوید راه نیافتنش به مجلس نتیجه اتحاد همه اصولگرایان برای جلوگیری از ورودش به مجلس بوده است«جبهه پایداری، ایستادگی، جبهه متحد یک صدا شده بودند که کواکبیان به مجلس نیاید». دبیرکل حزب مردمسالاری اما این روزها بیکار نیست چه آنکه او اینبار تلاش خود را معطوف به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم کرده است و هرچند برخی زمزمه‌ها حکایت از قصد او برای کاندیدایی در این انتخابات دارد اما خود او می گوید به دنبال به اجماع رساندن اصلاح طلبان است و به دنبال نفع حزبی و شخصی نیست. کواکبیان می گوید هیچ کس را جز سیدمحمد خاتمی برای ورود به انتخابات اصلح‌تر نمی داند و تاکید هم دارد که آقای خاتمی کاندید شوند به احترام ایشان طرح مناسک را اجرا نمی کنیم ولی بقیه کاندیداها برای ما هذا اول الکلام هستند، یعنی اول اختلاف. نماینده مردم سمنان از اصلاح قانون انتخابات گفت، از اینکه براندازان را نباید جز اصلاح طلبان دانست، از برخی صحبت ها درباره اصلاح طلب نبودنش، ائتلاف اصولگرایان و اصلاح طلبان را روشی مفید برای ریاست جمهوری بعدی دانست و البته طرح مناسک را نیز با جزئیات تشریح کرد. **** حزب مردمسالاری بالاخره در انتخابات چه برنامه‌ای دارد؟ کاندیدای مستقل دارید یا به دنبال ائتلاف با سایر احزاب اصلاح طلب هستید؟ حزب مردمسالاری از دو ماه قبل طرح مناسک را برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم مطرح کرد که بعضی‌ها را به یاد حج عمره و تمتع هم می اندازد. این طرح مخفف "مجمع نخبگان اصلاح طلب سراسر کشور" است که سه پایه اساسی دارد. پایه اول؛ احزاب اصلاح طلب است که شامل مجمع روحانیون مبارز به عنوان ناظر و هدایت کننده این طرح، شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و شورای هماهنگی جبهه اصلاح طلبان یا همان جبهه مردمسالاری است. لذا حزب مردمسالاری کاندیدای اختصاصی را می خواهد از طریق طرح مناسک معرفی کند. طرح را به این سه حزب احزاب ارائه داده اید؟ و اینکه مجمع روحانیون این نقش ناظری که عنوان کردید را پذیرفته است؟ ما طرح را به آقای خاتمی به عنوان رییس شورای مرکزی مجمع روحانیون ارائه دادیم و بحث هایی هم با ایشان داشتیم ولی هنوز پاسخ دقیقی ندادند. طرح به شورای هماهنگی اصلاحات هم ارائه شده ولی تا آنجا که ما مطلع هستیم هنوز بحثی دراین مورد نداشتند. تنها شورای هماهنگی جبهه اصلاح طلبان یا همان جبهه مردمسالاری سابق تاکنون موافقت خود با اجرای این طرح را اعلام کرده است. که آنها هم احزاب وابسته به تشکیلات خودتان هستند! هر چند ریاست فعلی این جبهه را من بر عهده دارم ولی آنها ۱۵ حزب مستقل هستند که هر کدام برای خودشان تشکیلات مستقل دارند. اما پایه دوم این طرح را نخبگان تشکیل می دهند که شامل روزنامه نگاران و رسانه‌های اصلاح طلب، نمایندگان اصلاح طلب ادوار مجلس، استانداران و وزاری دوران اصلاحات و کلا همه اصلاح طلبانی هستند که در تهران فعالیت دارند. پایه سوم هم مجموعه اصلاح طلبان سراسر کشور را شامل می شود که در قالب مجامع استانی این موضوع پیش بینی شده است. کف این مجامع استانی ۴۰ نفر و سقف آن ۴۰۰ نفر است و مجموعه این مجامع استانی مجمع ملی را تشکیل می دهند که به اتفاق نخبگان و احزاب حدودا ۴ هزار نفر می شوند. سیستم الکترالی که در طرح مناسک عنوان می شود به چه منظور پیش بینی شده است؟ در قالب این طرح افراد باید سوابق کاری و برنامه های خودشان را ارائه دهند از این رو این افراد یا در تهران باید جمع شده و برنامه بدهند یا اگر امکان پذیر نیست نامزدها شبیه سیستم الکترالی که کل استان ها را شامل می شود برنامه هایشان را در مجامع استانی ارائه دهند و براساس این برنامه ها هر یک از نامزدها که بیشترین آرا را آورد بقیه هم متعهد می شوند که از او حمایت کنند و در نهایت منشوری امضا نموده و نامزد نهایی برگزیده و حمایت می شود. در واقع ما تلاش کردیم در قالب این طرح که سازوکاری برای به اجماع رسیدن اصلاح طلبان است هیچ فرد تاثیرگذار در سطح کشور یا نخبگان تهران و یا هیچ حزبی نادیده گرفته نشود و حق رای برای آنها قائل شدیم. مجموعه اصلاح طلبان،نه عده‌ای تهران‌نشین، تصمیم به عدم حضور در انتخابات بگیرند ما هم تمکین می کنیم همه این مسائل منوط به آن است که اصلاح طلبان تصمیم بگیرند وارد عرصه انتخابات شوند؟ اتفاقا در این طرح سه مرحله پیش بینی شده است؛ مرحله اول این است که اساسا اصلاح طلبان می خواهند در انتخابات نامزد داشته باشند یا نه؛ البته ما بحث عدم شرکت در انتخابات و تحریم آن را قبول نداریم و از جایگاه حزب مردمسالاری معتقدیم که جریانات سیاسی با بی طرفی، سکوت و عدم فعالیت راه به جایی نمی برند، بالعکس باید فعال باشند و به میدان بیایند. با این وجود این را هم قبول داریم که اگر در نهایت مجموعه اصلاح طلبان سراسر کشور به این نتیجه برسند که هیچ فردی از ما نباید نامزد شود ما این را هم می پذیریم هرچند خلاف عقیده ما است. یعنی اگر شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و یا جبهه اصلاح طلبان تصمیم به عدم حضور در انتخابات داشته باشد حزب مردمسالاری هم تمکین می کند؟ بله؛ ما در انتخابات مجلس هشتم هم ابتدا با دوستان صحبت کردیم و گفتند به عنوان جبهه اصلاحات یا همان شورای هماهنگی لیستی نداشته باشیم ولی احزاب و کاندیداها می توانند برای خودشان لیست داشته باشند بعد از آن بود که حزب مردمسالاری در سراسر کشور لیستی را ارائه داد یعنی ما آن زمان هم از مصوبه شواری هماهنگی تبعیت کردیم. الان هم می گوییم اگر کل مجموعه، نه عده ای تهران نشین، بگویند نمی خواهیم با نامزد مستقل به انتخابات ورود پیدا کنیم ما هم می پذیریم. اما مرحله دوم این است که ما بگوییم نامزد ما نباید لزوما از جریان اصلاحات باشد، اگر یک اصولگرای معتدل کاندیدا بود از او حمایت کنیم، بحثی که اخیرا هم مطرح شده ولی ما مخالفیم. چرا که اولا مشخص نیست اصولگرایان بعد از رسیدن به قدرت اصلاح طلبان را در قدرت و کابینه سهیم کنند، شاید بعد از روی کار آمدن همه چیز را انکار کنند، ثانیا این روش هویت جناح اصلاح طلب را زیر سوال می برد این به این معناست که ما اصلاح طلبان در بین صدها نخبگان خودمان کسی را برای نامزدی ریاست جمهوری نداریم و مثل از همه جا رانده شده ها و ملتمس دعا به دیگران از یک غیر اصلاح طلب حمایت کنیم. ما معتقدیم بهتر است نامزد اصلاح طلب داشته باشیم و اگر رای نیاورد بعدا ائتلاف شکل بگیرد لزومی ندارد از الان بگوییم نامزد نداریم.مرحله سوم این است که بگوییم نامزد اصلاح طلب داریم حال بحث این است که مثلا این نامزد حالت اجماعی مثل آقای خاتمی دارد یا نه؛ که اگر بحث بر سر آقای خاتمی باشد که اصلا نوبت به اجرای طرح مناسک نمی رسد. سیدحسن آقا گفتند هیچ برنامه‌ای برای حضور درانتخابات ندارند این حالت اجماعی بر روی سایر کاندیداهای احتمالی اصلاح طلبان هم ممکن است شکل بگیرد مثل آقای سید حسن خمینی؟ من شخصا با سید حسن آقا صحبت کردم و درخواست رسمی حزب مردمسالاری برای حضورشان را مطرح کردم ولی ایشان به شدت موضوع حضورشان در انتخابات را رد کرد. البته ایشان به نوعی از این طرح حمایت کردند ولی اینکه خودشان بخواهند حضور داشته باشند را رد کردند. با آقای خاتمی هم بحثی داشته اید؟ با آقای خاتمی هم که صحبت کردیم معتقد بودند هنوز زود است و بهتر است قدری زمان بگذرد. اما اگر آقای خاتمی تصمیم به حضور بگیرند حزب مردمسالاری هم قطعا نامزدی از میان خودش نخواهد داشت. بقیه افراد چطور مثل آقای نوری؟ البته ایشان ظاهرا بیشتر به دنبال رهبری جریان اصلاحات در این انتخابات است. بله آقای نوری که بعید است که شخصا برای نامزدی انتخابات به میدان بیاید ولی اگرهم بیاید دیگر اجماع مطرح نیست چون به هر حال بعضی مخالف ایشان هستند. در هر صورت اگر تصمیم به داشتن نامزد بود ولی آن هم نامزد مستقل غیر اجماعی طرح مناسک اجرا می شود که سه پیش شرط هم دارد. یک نکته مهم این است اگر همه اصلاح طلبان هم بخواهند فعالانه وارد انتخابات شوند آنگاه آنچه بسیار مهم است بحث جریان حاکمیت و حکومت است که باید با ما همراهی کند. اخیرا بحث اصلاح قانون انتخابات مطرح شده است، معتقدم اصلاح قانون خوب است اما اگر دعوا فقط بر سر مجری قانون باشد یعنی بگوییم این دولت مجری نباشد یک نهاد دیگری مجری باشد این یک اصلاح همه جانبه نیست. قانون فعلی ایراداتی دارد مثل اینکه در بحث تایید صلاحیت‌ها تکلیف نامزدهای ریاست جمهوری باید حداقل ۶ ماه قبل و نامزدهای مجلس ۳ ماه قبل از انتخابات روشن شود. برخی از چند ماه قبل معلوم شده که تایید می شوند ولی برخی تا روز آخر هم بلاتکلیف هستند. یا اینکه رسیدگی به تخلفات مهمتر از تقلب در انتخابات است اما همه توجهات بر روی تقلب است. ما در همان قضایای انتخابات سال ۸۸ هم بارها گفتیم تقلب نبوده ولی تخلف زیادی در انتخابات ۸۸ رخ داد. برای مثال این روزها طرح هایی مثل مسکن مهر با شایعات انتخاباتی بودن مطرح می شود، اگر قرار باشد تخلفی صورت بگیرد که بدتر از تقلب هم است قانون باید به گونه ای باشد که این تخلفات را از قبل ببیند و جلو آنها را بگیرد. مساله بعدی این است که مجری اگر هر نهادی دیگر جز دولت باشد ولی همچنان وابسته به جریان خاص باشد که فایده ای ندارد. بر عهده دولت باشد هیئت اجرایی همه دولتی می شوند، غیر دولتی هم باشد ولی از یک جریان خاص باشد بازهم همان ایراد دولتی بودن به آن وارد است. در حالیکه مجریان انتخابات باید جنبه فراگیری داشته باشند. از یک حزب بودن مجریان خوب نیست و باید شمولیت آن بیشتر شود. بنابراین پیش شرط اول آن است که ما ببینیم تکلیف قانون انتخابات چه می شود. من در همین جا از مجمع تشخیص مصلحت نظام می خواهم مصوبه مجلس هشتم در مورد انتخابات ریاست جمهوری که حدود ۳ سال است در این مجمع گردو خاک می خورد به جریان بیفتد، زیرا در این مصوبه هم تکلیف میزان سن نامزدهای انتخاباتی و هم تکلیف سطح تحصیلات آنان و هم محصور شدن مفهوم رجال سیاسی مشخص شده است. دومین نکته جلوگیری از امنیتی شدن فضای سیاسی است. الان فضای سیاسی نسبتا خوبی داریم ولی این فضای نسبی حالت شکنندگی دارد. اینکه افرادی هستند اعم از عناصر وابسته به نظام و یا کنشگران سیاسی که هنوز هم در هر مساله ای جنبه های غیرسیاسی را مطرح می‌کنند که باید جلوی آنها گرفته شود. در واقع هر کدام از نیروهای وابسته به نظام یا کنشگران سیاسی اگر بخواهند فضا را ببندند و آن را امنیتی کنند تنها در جهت زیان و آسیب به فضای سیاسی کشور حرکت کرده اند. یکی از زمینه های مساعد برای برگزاری انتخابات مطلوب ریاست جمهوری این است که فضا باید فضایی سیاسی باشد نه امنیتی. یکی از دلایلی که حضرت امام (ره) تاکید داشتند که سپاه نباید درانتخابات دخالت کند همین موضوع بود؛ در مسائل مربوط به انتخابات اخیر هم مباحثی مطرح شد که خوشبختانه سپاه بیانیه داد که در انتخابات مجلس دخالتی نداشته است ما هم در مجلس هشتم از این جهت تشکر کردیم، اما واقعیت این است که اگر چنین دخالتی اتفاق بیفتد خودبخود رمق عده‌ای از فعالان سیاسی را برای حضور می گیرد و وارد صحنه نمی شوند. حتی رهبر معظم انقلاب هم گفتند سپاه در سیاست دخالت دارد اما سیاست زده نیست یعنی کار جناحی و حزبی نمی کند و تنها از آرمان ها و دستاوردهای انقلاب آنجا که نیاز باشد حمایت می کند نه اینکه از نامزد و حزب خاصی حمایت کند. پیش نیاز سوم هم برابری و تساوی تبلیغات انتخاباتی است که باید در قانون انتخابات پیش بینی شود در این تبلیغات هم صداوسیما بیشترین نقش را دارد. من به عنوان فعال سیاسی بعد از آن مناظره تاریخی با آقای شریعتمداری تنها به برنامه پارک ملت دعوت شدم ولی برخی افراد هر روز و درهر شبکه ای هستند و این رویه باعث می شود مردم احساس کنند نسبت به افراد و جناحی جانبداری می شود و یا در برابر جناح خاص گارد گرفته شده است و قرار است افرادی مطرح شوند و یا افراد دیگری مطرح نشوند. امکانات عمومی باید برای همه فعالان سیاسی و احزاب برابر باشد من زمانی به آقای ضرغامی گفتم شما برای همه گروه ها مثل سینماگران، ورزشکاران، خانواده، بهداشت و... برنامه دارید، برنامه ای هم برای احزاب سیاسی بگذارید تا حداقل در هفته یک ساعت در این برنامه حضور یابند و برنامه ها و ایده های خود را ارائه دهند شاید یکی از آنها حرف نو و تازه ای زد، یک طرح ابتکاری برای پیشرفت و عدالت مطرح کرد ولی متاسفانه توجهی نکردند و عمل به اصل ۱۷۵ قانون اساسی مبنی بر انتشار آزادانه دیدگاه ها و صداهای مختلف را جدی نگرفتند. هر چند هنوز هم بنده شمولیت اصل ۴۴ قانون اساسی را همانند مطبوعات برای رادیو و تلویزیون هم قائل هستم و ظاهراً شورای نگهبان چنین تفسیری را ندارد. در کل حزب مردمسالاری با تشکیل ۷ واحد مطالعاتی در زمینه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، بین المللی، تحولات اداری و فناوری های نوین در زیر مجموعه دفتر سیاسی در صدد ارائه برنامه منسجم برای انتخابات ریاست جمهوری است که امیدواریم در زمان خودش به شکل منسجم و در چارچوب قوانین فرادستی به افکار عمومی ارائه شود. در واقع طرح مناسک با هدف خدمت به نظام جمهوری اسلامی و اجرای بدون کم و کاست قانون اساسی و به صحنه آوردن همه نخبگان منزوی و تقویت تفکر اصلاح طلبی و انسجام اصلاح طلبان داخل نظام طراحی شده است تا ببینیم چه مقبول افتد. یکی از نقدهایی که این روزها جسته و گریخته به طرح شما وارد می شود این است که مناسک طرحی تئوریک است و احتمال به اجماع رسیدن برای اجرای آن بعید به نظر می رسد، براین اساس اگر مجمع روحانیون و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با این طرح موافقت نکنند شما چه می کنید آیا مستقلا اجرا می کنید یا به خواست آنها تمکین می کنید؟ حتما باید یک دلیل منطقی وجود داشته باشد که آنها این طرح را رد کنند مثلا بگویند خرد جمعی ملاک نیست و یا دموکراتیزاسیون مبنا قرار نمی گیرد که البته بعید می دانم آنها اجرایی بودن چنین طرحی را بخواهند منکر شوند و آن را صرفاً تئوریک بدانند. یک حزب ممکن است بگوید من تابع نظر بقیه نیستم و رویه ای متفاوت در پیش بگیرد. ببینید! بهرحال تصمیمات جمعی قاعده خودش را دارد؛ اگر مجموعه مجمع روحانیون و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ما را قانع کنند که مناسک طرح خوبی نیست قبول می کنیم یا اگر بحث مطرح شدن آقای خاتمی باشد چون ایشان دو دوره رییس جمهور بودند و مقبولیت دارند ما هم از ایشان حمایت می کنیم و به احترام ایشان طرح خودمان را مطرح نمی کنیم. اما این طور نیست که اگر آقای خاتمی نیاید و آقایان هم بخواهند با فرصت سوزی و دفع الوقت و بی عملی زمان بگذرانند در آن صورت ما منفعل نخواهیم بود و مستقلا ورود پیدا می کنیم. لذا در طرح مناسک نهایتاً تا عید سعید غدیر فرصت داده شده است با تشکیل مجمع نخبگان اصلاح طلب سراسر کشور تکلیف جریان مجموعه اصلاح طلبان برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری تعیین شود. آقای کواکبیان!مردمسالاری کجای جریان اصلاحات قرار دارد؟ ما عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و عضو شواری هماهنگی جبهه اصلاح طلبان هستیم و البته این دو جبهه هم تقابلی با هم ندارند زیرا هر دو جبهه اعلام کرده اند در صورت ورود خاتمی به صورت اجماعی از ایشان حمایت کنند. شما در دولت آقای خاتمی تقریبا جایگاهی در دولت نداشتید. ما در دولت اول آقای خاتمی هنوز شکل رسمی و حزبی نداشتیم. در آن زمان من علاوه براینکه عضو موسس شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بودم، معاون دبیرکل حزب همبستگی هم بودم. حزب همبستگی هم در مجلس ششم فراکسیونی با تقریبا ۷۰ نماینده بود ولی به اندازه وزنش در دولت آقای خاتمی نقشی نداشت و عمدتا سه حزب مشارکت، مجاهدین انقلاب و کارگزاران نقش اصلی را داشتند و بقیه چندان نقشی نداشتند. در واقع شما مستضعف اصلاح طلبان بودید؟ البته نباید بحث مستضعف و مستکبر را مطرح کنیم اما ما آن زمان هم به دبیرکل حزب همبستگی گفتیم تمام سهم حزب همبستگی در دولت اصلاحات سازمان بهزیستی بود و بیشتر از این سهمی نداشتیم. البته احزاب به صورت طبیعی به دنبال کسب قدرت سیاسی هستند ولی تجربه نشان داده انحصارطلبی، تمامیت خواهی، تمرکزگرایی راه به جایی نمی برد و بهتر است تصمیم عقلانی و جمعی اتخاذ شود و به نظر می رسد این تجربه ۸ ساله افراد را پخته تر کرده است و همه هم به این نتیجه رسیده اند. قطعاً کار مشترک و جمعی مجموعه اصلاح طلبان خیلی بهتر از کارهای انفرادی است. یعنی نتیجه باید این باشد که دولت احتمالی یازدهم که قرار است اصلاح طلبان تشکیل دهند یک دولت ائتلافی از اصلاح طلبان باشد؟ من حتی بالاتر از این را معتقدم، یعنی اشکالی ندارد که از برخی اصولگرایان که دلسوز و متخصص هستند هم استفاده شود. من در مجلس هشتم بارها به هیئت رییسه گفتم از ۱۲ نفر یکی دو سهم هم به اقلیت اصلاح طلب بدهید اما قبول نکردند و استدلال شان هم این بود که مگر مجلس ششم شما اینکار را کردید ما هم می گفتیم خب از مجلس پنجم یاد بگیرید چرا مجلس ششم را الگو قرار داده اید. فکر می کنید بقیه اصلاح طلبان هم این ایده شما را قبول داشته باشند؟ فکر می کنم که رشد مجموعه اصلاح طلبان به حدی رسیده است که اگر قدرت به آنها منتقل شود از آن حالت های تک تازی و انحصاری دور شده باشند. یکی از دغدغه‌های بخشی از حاکمیت درباره اصلاح طلبان این است که اصلاح طلبان را مثل مار زخم خورده ای می داند که اگر به قدرت برسند انتقام اساسی می گیرند؛ داستان هم به انتخابات ۸۸ باز می گردد و احساس تضرر و مظلومیتی که بخشی از اصلاح طلبان به خودشان گرفتند. از جایگاه یک اصلاح طلب این حس واقعیت دارد یا نه؟ ببینید! من معتقدم باید یک مرزبندی ایجاد شود، شاید این مرزبندی را دیگران چندان اعتقاد نداشته باشند ولی باید بوجود آید. ما از روز اول گفتیم کسانی که معترض انتخابات هستد و در چارچوب قانون اعتراض می کنند با افرادی که جنبه براندازی نظام و حکومت دارند را باید از هم تفکیک کرد. متاسفانه تا به امروز هم هنوز هستند افرادی که این تفکیک را قائل نمی شوند؛ مثلا آقای بادامچیان که از دوستان ما هم هستند دائما مصاحبه می کنند و می گویند اصلاح طلبان مرده اند حالا شاید منظورشان براندازان باشد که اتفاقا ما هم آنها را اصلاح طلب نمی دانیم اگر اصلاح طلبان به مفهوم افرادی باشند که در چارچوب نظام و قانون اساسی می خواهند امور نابسامان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بین المللی را بسامان کنند اتفاقا زنده اند و فریادشان هم بلند است و همین احساس زنده بودن آنان باعث می شود عده ای با نگرانی دائماً بگویند که اصلاحات مرده است. این اصلاح طلبان چه کسانی هستند؟ کسانی که قواعد اساسی نظام را پذیرفته‌اند و برخی از آنان از اول انقلاب هم جزو کارگزاران اساسی و حامیان اصلی و پشتیبانان دلسوز نظام انقلاب بوده اند. مصداقی بگویید آقای کواکبیان؟ ما حداقل ۳۵ حزب را می توانیم به عنوان اصلاح طلب نام ببریم که ده ها شخصیت را در خودش جای داده است. منظورم چهره ها و شخصیت حقیقی است؟ ببینید! خیلی از شخصیت ها را متاسفانه منزوی و یا با انگ های مختلف تخریب کرده اند از صاحبنظران دانشگاهی گرفته تا حتی برخی از علماء و مراجع تقلید که در اینجا نمی خواهم نام ببرم مثلاً خود آقای خاتمی چه مشکل اصلاح طلبی دارند یعنی ایشان ضد نظام یا برانداز هستند؟ یا دلسوز مردم و نظام نیستند؟ من می گویم عده ای عمدا می خواهند این دو موضوع را یکی کنند تا از این آب گل آلود شده ماهی مقصود خودشان را بگیرند زیباکلام در ۳ دهه ۳۰ شاخه پریده/ زیباکلام طرفدار یکی از کاندیداهای اصولگرا است برای اینکه این آب شفاف شود شما از جایگاه دبیرکل یکی از احزاب اصلاح طلب اسامی این اصلاح طلبان را بگویید؛ مصطفی کواکبیان مشخصا چه افرادی را اصلاح طلب می داند؟ مثلا آن ور آبی‌ها که معتقدند نظام باید از بین برود را ما هم برانداز می دانیم. چرا اصرار به گفتن مصداق دارید. ما آنها را اصلاح طلب نمی دانیم شاید آنها خودشان را خیلی هم اصلاح طلب بدانند اما ما آنها را قبول نداریم. در داخل هم برخی افراد ضد نظام اگر خود را اصلاح طلب بدانند ما آنها را قبول نداریم. مثلا اخیرا آقای زیباکلام هر جا می رود می گوید کواکبیان اصلاح طلب نیست ما نفهمیدیم از کی تا حالا زیباکلام معیار و شاقول سنجش اصلاحات شده که ما را ارزیابی می کند، البته من می دانم بهرحال ایشان طرفدار یکی از کاندیداهای اصولگرا است و با خود می گوید هیچ کس از اصلاح طلبان که برنامه ندارد و کواکبیان هم که مناسک را مطرح کرده باید بگوییم اصلاح طلب نیست تا راحت از یک اصولگرا حمایت شود. به عنوان یک چهره دانشگاهی از او توقع دارم که حرف های منطقی مطرح کنند نباید برای حمایت از کاندیدایی خاص مسائلی را مطرح کنند که در نهایت به ضرر خودشان است حتی به من گفتند جواب این صحبت ها را بدهید گفتم چه جوابی بدهیم ما می گوییم یک مقدار در صحبت ها دقت کنند.این آقا در این ۳ دهه ۳۰ تا شاخه پریده است لذا چون در شاخه استواری نیستند که بدانیم باید از چه منظری با او صحبت کنیم و پاسخ دهیم. موضع خیلی داغ بیرون از نظام یا موضع خیلی داغ داخل نظام؛ اصلا معلوم نیست این اقا در کجا قرار گرفته است. البته نباید منکر شد که بسیاری از نیروها که اتفاقا طرفدار نظام هم بودند، متخصص و نخبه هم بودند در این ۸ سال با همین انگ ها منزوی و خانه نشین شدند، ما می گوییم این افراد از نخبگان هستند ومی خواهند خدمت کنند وباید این اجازه به آنها داده شود. نکته مهمتر تعامل مثبت با رهبری نظام است ما معتقدیم قانون اساسی بدون کم و کاست باید اجرا شود یعنی ما در تعریف اصلاحات فارغ از در خط امام بودن، ارزش‌های دینی، مطالبات ملی و منافع ملی، بحث قانون اساسی را داریم. ما نمی گوییم این قانون وحی منزل است و اشکالی ندارد منتهی اگر اشکالی وجود دارد باید در سازوکار قانون اساسی این اشکالات رفع شود از این رو ما در چارچوب این قانون اساسی معتقدیم باید از رهبری نظام تبعیت کرد احترام گذاشت و با تعامل مثبت و هماهنگی لازم برای پیشبرد برنامه ها در هر سه قوه عمل نمود. مجموعه اصلاح طلبان این توانایی را دارند؟ باید اینکار را بکنند والا چه داعیه ای می توانند داشته باشند که بیایند و بخشی از قدرت شوند اگر کسی قانون اساسی را قبول ندارد باید برود گیوه بکشد اپوزیسیون رسمی نظام شود، شورش مسلحانه بکند. اما وقتی کسی می خواهد وارد رقابت های سیاسی شود باید قانون و چارچوب های آن را بپذیرد لذا معتقدم اگر قانون اساسی مبنای فعالیت های نظام و فعالان سیاسی باشد خیلی مشکلی نخواهیم داشت. این حرف ها درست است اما چرا در سال ۸۸ و آن دعواها و نزاع هایی که پیش آمد همین دوستان بر قانون اساسی ان قلت آوردند و به قانون اعتراض کردند، یعنی چطور آقای خاتمی، موسوی و کروبی که سران اصلاحات بودند با وجود اینکه مدعی مقید بودن به قانون اساسی بودند اما کارهایی کردند و حرفهایی زدند که منافی این بود؟ من بارها گفته ام در آن حوادث دو طرف نزاع می توانستند رفتار درست تری داشته باشند، نباید بگوییم که یک طرف صددرصد به قانون اساسی تمکین کرد و یک طرف علیه قانون اساسی شمشیر کشید. هرچند معتقدم کالبد شکافی حوادث ۸۸ نباید امروز دست مایه برنامه های آینده ما قرار گیرد چون نیاز امروز جامعه ما همان آشتی و وحدت و انسجام و همبستگی ملی است. ولی دورنمایی برای رفتارهای بعدی شما می تواند باشد بله بهرحال باید تجربیات، عبرت‌ها و درس ها را داشته باشیم. الان همه کسانی که در چارچوب قانون اساسی عمل نکردند مشخص هستند و ما هم این را قبول داریم ولی یک طرفه نباید قضاوت کرد من در برنامه‌ای که در تلویزیون هم داشتم این را گفتم که اگر راهپیمایی ۲۵ خرداد قانونی نبود و مجوز نداشت مگر راهپیمایی روز بعد از انتخابات که جشن پیروزی احمدی نژاد بود مجوز داشت؟ هنوز هم شورای نگهبان طبق قانون انتخابات را تائید نکرده بود آن اجتماع هم غیرقانونی بود. اگر امروز بخواهیم مسائل ۴ سال قبل را کالبد شکافی کنیم اشکالات زیادی به هر دو طرف وارد است اما معتقدم همه باید بپذیریم آن دوران تمام شد. ما همان زمان طرحی را مطرح کردیم که البته خیلی ها گفتند بوی افغانی و لویی جرگه ای می دهد؛ طرح هم این بود که بیاییم بنشینیم و قانون اساسی را مبنا قرار دهیم و ببینیم اشکالات کجا بوده و بر روی آن بحث و بررسی شود. من چندین بار به دیدن آیت الله مهدوی کنی رفتم و این طرح را ارائه دادم و بحث کردیم ولی نتیجه ای نداشت. معتقدم بهتر است به سمت آینده برویم و از گذشته فاصله گرفته و در آن متوقف نشویم. آقای کواکبیان برخی معتقدند حوادث سال ۸۸ به نوعی پایگاه مردمی اصلاح طلبان را هم تحت الشعاع قرار داد، اما خود اصلاح طلبان اصرار دارند که این پایگاه هنوز وجود دارد، اگر اینچنین است چرا در انتخابات مجلس این پایگاه مردمی به کمک اصلاح طلبان نیامد و تعداد بسیار کمی نماینده به مجلس فرستادید؟ در بحث انتخابات مجلس سه تا عامل را باید در نظر گرفت اول اینکه بخشی از اصلاح طلبان به میدان نیامدند برای مثال ۲۰ نفر از نمایندگان فراکسیون خط امام مجلس هشتم ثبت نام نکردند موضوع دوم این بود که آنهایی که به میدان آمدند بخشی رد صلاحیت شدند. از لیست ۱۵۰ نفره مردمسالاری در سراسر کشو، که مجموعه ای از افراد شاخص و دارای صلاحیت بود باز هم ۵۰ نفر رد صلاحیت شدند. از ۱۰۰ نفر باقیمانده هم ۲۰ نفر از نمایندگان مجلس هشتم ثبت نام نکردند، از این ۸۰ نفر باقیمانده هم ۳۲ نفر وارد مجلس شدند آیا این بیانگر این است که اصلاح طلبان پایگاه مردمی ندارند؟ حتی آنهایی هم که رای نیاوردند باز دلایل خاص خودشان را داشتند مثلا خیلی ها به من می گویند اگر از تهران کاندیدا می شدی حتماً رای می آوردی. ببینید ما از لحاظ ریاضیات مشکل نداشتیم مشکل اصلی به لحاظ هندسی بود. یعنی من حدود ۷ هزار رای از دوره قبل بیشتر رای آوردم یعنی رای کمتر از دو دوره قبل نداشتم اما مسائل دیگری مطرح بود. مثلا نماینده ای که ۲ دوره نماینده اصولگرا بود رد صلاحیت شد یا برخی دخالت ها که دیگر نمی خواهم به آنها ورود پیدا کنم . جالب است در سمنان در لیست جبهه پایداری، ایستادگی و اصولگرایان متحد نامزدشان یکی بود یعنی همه اصولگراها تصمیم قاطع گرفته بودند کواکبیان نباید به مجلس بیاید. یعنی همه اراده ها جمع شد من نباشم و البته در مقابل همه آن اراده ها جمع شد که مثلا آقای حدادعادل رییس مجلس نهم شود ولی این نشد. یعنی همان هایی که دوست داشتند ما نیاییم همان ها دوست داشتند آقای حدادعادل رییس شود ولی نتوانستند به نتیجه مطلوب خودشان برسند. البته همه این ۳۲ نفر هم الان با تابلوی اصلاح طلبی در مجلس فعال نیستند؟ باید ببینیم سازوکار آنجا چگونه است و چه خبر است که این اتفاق می افتد والا شک نکنید که تعداد اصلاح طلبان مجلس نهم بیشتر از ۳۲ نفر است اما نمی آیند در قالب یک چتری فعالیت کنند خود اصولگرا هم این را می دانند که تعداد نمایندگان وابسته به تفکر اصلاح طلبی در مجلس آن ۷، ۸ نفر شاخص فعلی نیستند بلکه بیشتر از اینهاست ولی به هر دلیلی تابلوی اصلاح طلبی را بالا نگرفته اند. البته این بالا نگرفتن تابلوی اصلاحات در مورد هم طیفان شما در مجلس هشتم هم صادق بود برخی از دوستان اصلاح طلب شما وقتی برای مجلس نهم کاندیدا شدند عنوان کردند مستقل هستند و وابسته به اصلاحات نیستند این که تایید حرف من است یعنی تفکر اصلاح طلبی را داشتند اما با پرچم اصلاح طلبی نخواستند وارد شوند. این موضوع باید دلیلی داشته باشد که چرا برخی از خود اصلاح طلبان هم حاضر نیستند هویت حزبی خود را علنی کنند؟ واقعیت این است که در کشور ما نظام حزبی در انتخابات هنوز جا نیفتاده است و همان عدم تفکیک ما را دچار مشکل کرده است. برخی از اصولگرایان به من می گویند حیف شما که اسم اصلاح طلبی دارید می گویم آقا اصلاح طلبی چه مشکلی دارد؟ مگر اصلاح طلبی ویروس خطرناک و یا نوعی طاعون است؟ دلیل این حرف هم این است که وقتی اسم اصلاح طلبی می آید سریع ذهنشان به سمت فتنه گران ضد انقلاب و براندازان مخالف ولایت فقیه و قانون اساسی می رود در حالی که واقعیت این نیست. ما اصلاح طلبان در چارچوب نظام هستیم و اتفاقا ضدبراندازان نظام هستیم. در واقع برخی واژه اصلاح طلبی را نامقدس جلوه می دهند در حالیکه این تعبیر مقام معظم رهبری است که گفتند اصلاح طلبی اصولگرایانه و اصولگرایان اصلاح طلب؛ لذا معتقدم مشکل به جوزدگی فعلی باز می گردد مطمئن باشید همین نمایندگان مجلس نهم که می گویند ۸،۷ نفر اصلاح طلب هستند اگر یک رییس جمهور اصلاح طلب یا یک دولت اصلاح طلب روی کار بیاید اگر نگوییم دو سومش ولی قطعاً نصف آنها دوباره پرچم اصلاح طلبی را بالا می گیرند. و اخیراً هم از قول مقام معظم رهبری، آقای هاشمی رفسنجانی مطرح کرده بودند که ایشان مخالف این نبوده اند که حتی اصلاح طلبان داخل نظام اکثریت کرسی های مجلس را از آن خود کنند. به دلیل همزمانی انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر، برخی معتقدند اصلاح طلبان برای ورود به انتخابات باید ابتدا به انتخابات شوراها دل ببندند و ارزیابی خود را برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری منوط به تغییر شرایط انتخاباتی برای گروها، احزاب و انجمن های سیاسی-مدنی بکنند و چنانچه محیط و فضای انتخابات به گونه ای بود که امکان حضور برای ریاست جمهوری فراهم شود، در ادامه راه علاوه بر شوراها فعالیت خود را برای انتخابات ریاست جمهوری نیز دنبال نمایند؟شما این تحلیل را قبول دارید؟ متاسفانه دولت آقای احمدی نژاد تمام نهادهای مدنی را به نوعی تخطئه کرد و رمق آنها را گرفت درست است که شوراها چند اصل قانون اساسی را به خود اختصاص داده اند و حتی می توانند به مجلس طرح ارائه دهند و انتخابات شهردارها با شوراها است اما واقعیت این است که شوراها آن قدرتی که باید شوراها داشته باشند را ندارند. دولت حتی در برخورد با مجلس به عنوان یکی از قوای اصلی هم دیدید چه رفتاری داشت و رییس دولت صراحتا برخلاف نظر امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری می گفت مجلس در راس امور نیست؛ ما معتقدیم که درست است که شوراها مبنای کار است، درست است که مجلس بسیار مهم است، اما در حال حاضر مشکل فعلی مجلس یا شوراها نیستند و مملکت به واسطه این دو نهاد ضربات اساسی نمی خورد ما معتقدیم قدرتی که دولت می تواند در اختیار داشته باشد در عمل خیلی بیشتر از قدرت شوراها است و حتی متاسفانه مجلس هم از قدرت بالاتر از قوه مجریه برخوردار نیست البته این در شکل ظاهری اتفاق افتاده است و الا در بعد حقوقی من همچنان معتقد به در راس امور بودن مجلس هستم. لذا این حرف درستی است که باید انتخابات شوراها را جدی گرفت و ما هم در حزب مردمسالاری هم دفاتر استانی را تکلیف کردیم که در شهرهایی که بالای یک صد هزار نفر جمعیت دارند حتما لیست خواهیم داشت. حزب مردمسالاری در انتخابات مجلس و ایضا در طرح مناسک بر مجامع استانی تاکید زیادی داشته است؟ دلیلی پشت این استراتژی شما وجود دارد؟ ما همواره با تصمیماتی که تنها تهران نشینان بخواهند برای کل کشور اتخاذ کنند مخالف بودیم آنهایی که از سال ۷۵ دنبال جریان اصلاح طلبی و خط امام آمدند، هزینه پرداخت کردند باید حق رای و نظر هم داشته باشند و به حساب آورده شوند ضمن اینکه جریانات سیاسی در تهران هم خودشان یک پایه از بحث طرح مناسک هستند. حمایت مجموعه اصلاح طلبان از یک اصولگرا را به مصلحت نمی دانم آقای کواکبیان! در ابتدای صحبت هایتان عنوان کردید اجماع بر روی یک چهره اصلاح طلب از مواردی است که مطرح می شود با توجه به اینکه کاندیداهایی که تا کنون از جناح اصولگرا مطرح شده اند عمدتا چهره هایی معتدل و میانه رو بوده اند تشکیل دولت ائتلافی را تا چه اندازه پیش بینی می کنید؟ ما می توانیم به عنوان یک شخص یا حزب کاندیدایی ولو از بین اصولگرایان مطرح کنیم یا اصولگراها از یک اصلاح طلب حمایت کنند اما به عنوان مجموعه جریانات اصلاحات حمایت از فرد اصولگرا را به مصلحت نمی دانم حداقل این است که ما کاندیدایی را مطرح نکنیم و سکوت کنیم.اما در بحث کابینه دیگر دست ما نیست باید ببینیم ایا دوطرف اصلا همدیگر را قبول دارند که در تقسیم قدرت سهیم شوند. از سوی دیگر معتقدم که قطعا دو،سه دوره ای نیاز داریم که یک کابینه ائتلافی شکل گیرد. ببینید فساد بانکی اخیر یکی از ثمرات این رویه بوده است که همه چیز هم اکنون در اختیار جریان خاصی است قطعا اگر جریانات مختلف باشند همدیگر را می پایند و اساساً نمی گذارند این گونه فسادها شکل بگیرد و یا از همان ابتدای کار زودتر قضایا لو میرود. حتی برخی اصولگرایان معتقدند اگر اصلاح طلبان دوباره به عرصه سیاست برگردند کمتر شاهد رقابت درون اصولگرایی خواهیم بود. بله همینطور است. در انتخابات مجلس به قول آیت الله مهدوی کنی قرار بود یک لیست از سوی اصولگرایان داده شود ولی حدود ۲۰ و یا ۳۰ لیست مطرح شد. لذا معتقدم اگر در برخی اصول اساسی و منطبق با حقوق اساسی ملت بین اصلاح طلبان و اصولگرایان اتفاق نظر باشد دولت ائتلافی دور از دسترس نیست. در بحث اصلاح طلبی شما چند بحث دیگر مطرح است. مثلا چرا کواکبیان گفت که کروبی و موسوی را اصلاح طلب نمی دانیم؟ این جمله را سایت رجا نیوز مطرح کرد و چون در اوج شرایط انتخابات مجلس بود من ترجیح دادم که پاسخی ندهم جالب این است که هر دو طرف خیلی هجمه آوردند از یک سو برخی گفتند من اسب تروای نظام هستم در نقطه مقابل عده ای در انتخابات به ما می گفتند ادامه فتنه و مخالف ولایت. من در مقابل خیلی از حرف‌هایی که زده می شود سکوت می کنم و پاسخ نمی دهم. یعنی شما این جمله را نگفته بودید؟ اصلا بحث چیز دیگری بود ولی این سایت اینگونه تیتر زده بود و جالب آن است که برخی سایت ها و روزنامه های اصلاح طلب هم نادانسته به خاطر ارائه لیست از سوی حزب مردمسالاری از ما ناراحت بودند و آن را تیتر کرده و کلی فحش و ناسزا به ما دادند و اینکه من تواب هستم و امثال این حرف ها و جالب تر این است که حتی گفتند کواکبیان به این دلیل چنین سخنانی را می گوید چون شماره صندلی خودش را در مجلس نهم هم می داند اما بعد از اعلام نتایج انتخابات خیلی از این رسانه ها تماس گرفتندو حتی عذرخواهی هم کردند. پس اصل قضیه چه بود؟ من در دانشگاه امام صادق (ع) گفته بودم اصلاح طلبی با خط امام تعریف می شود و قطعا در خط امام هم بحث قانون اساسی و ولایت فقیه حتما جایگاه برجسته ای دارد ولی آن تیتری که زدند اساساً من نگفته بودم. دانشگاه امام صادق مبنای اصولگرایی و اصلاح طلب بودن نیست آقای کواکبیان! برخی می گویند شما فارغ التحصیل امام صادق (ع) هستید و با اصلاح طلبی شما جور در نمی آید؟ من فوق لیسانس خودم را از دانشگاه امام صادق گرفتم ولی در تربیت مدرس دکترا گرفتم و در حال حاضر هم عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی هستم. اما دانشگاه امام صادق (ع) مبنای اصولگرایی و اصلاح طلبی نیست خیلی ها فارغ التحصیل این دانشگاه هستند ولی لزوما جزو جبهه اصولگرا نیستند البته ما به حضرت آیت الله مهدوی کنی ارادت داریم و ایشان را استاد اخلاق می دانیم ولی در بحث های سیاسی اختلاف نظر داریم. مثلاً در انتخابات مجلس نهم به ایشان گفتم ای کاش شما جنبه پدری برای همه جناح های سیاسی می داشتید و خودتان را در راس یک جناح خاص قرار نمی دادید که البته ایشان هم مصالحی را ارائه می دادند. از سوی دیگر سوابق من نشان دهنده میزان پایبندی به تفکر خط امام (ره) و اصلاح طلبی درون نظام است هر چند من از سال ۷۵ به طور مشخص که با خود اقای خاتمی همکاری داشته و دارم و به عنوان معاون دبیرکل حزب همبستگی، جزو پایه گذاران شورای هماهنگی جبهه اصلاحات از سال ۷۷ بوده ام و از سال ۸۳ به عنوان دبیر کل حزب مردمسالاری رسماً این حزب عضو شورای هماهنگی مذکور شد و در حوادث و جریانات هم موضع گیری های ما مشخص است. ولی خصوصیات مبنایی ما این بوده است که هیچ وقت خارج از چارچوب نظام نخواستیم اصلاحات را تعریف کنیم و معتقدیم همه فعالیت ها باید درون نظام شکل بگیرد شاید همین موضوع هم وجه ممیزه ای باشد که برخی می گویند من اصلاح طلب نیستم. البته من از اولین نفراتی بودم که قائل به تفکیک بین معترضین به انتخابات و براندازان ضد نظام بودم این تفکیک را برخی به روی خودشان نمی آوردند ولی من هنوزم معتقدم آن چیزی که به عنوان جنبش سبز بخواهد براندازی نظام را پیگیری کند اساساً قبول ندارم. ما هر بحثی خلاف قانون اساسی را قبول نداریم. اما هرکس در چارچوب قانون اساسی پیشنهادات اصلاحی داشته باشد آن را می پذیریم و او را اصلاح طلب واقعی می دانیم. سوابق من در مجلس هشتم هم واضح و روشن است. اگر من نقطه مقابل اصولگرایان نبودم دلیل نداشت که در انتخابات همه تلاش شان را بکنند که من به مجلس نهم نیایم. بیشترین نطق را من داشتم با ۲۱ نطق که در تاریخ ادوار مجلس در طول یک دوره به این تعداد کسی نطق نداشته است و در کمتر نطقی بوده است که از اصلاح طلبان خط امامی دفاع نکرده باشم یا نگفته باشم پرچم اصلاحات همچنان بالا است. ۸۳۵ تذکر داشتم که حدود۳۵۰ تای آن شفاهی ارائه شده که همگی در چارچوب اصل نظام و قانون اساسی و حقوق ملت با دیدگاه های اصلاح طلبی مطرح شده است اما این را هم می گویم که چرا باید به جای آنکه تحصیل در دانشگاه امام صادق (ع) و ادامه دروس حوزوی به عنوان نقطه قوت ما مطرح شود باید برای برخی آقایان نقطه ضعف تلقی شده باشد. من حتی در جریان انحلال سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت هم خواستار آن شدم که با حضور هیئت منصفه دادگاه ها به صورت علنی براساس اصل ۱۶۰ قانون اساسی برگزار شود، که برخی آقایان بلافاصله گفته اند این ها جرائم امنیتی بوده است و جرائم سیاسی تعریف نشده است حتی در تشکیل دادگاه های فعالان سیاسی نیز به ما همین پاسخ ها را داده اند یا در تحقیق و تفحص از کهریزک من بودم طرح را دادم که مجلس هشتم با ۵ تا اختلاف به آن رای نداد و جالب است همان افرادی که آن روز به ما رای ندادند الان می گویند مثلاً رئیس فلان سازمان در کهریزک نقش داشته است. با این وجود برخی سخت است که بپذیرند که در داخل نظام هم می توان اصلاح طلب واقعی بود. یکی از دلایل روی کار امدن احمدی‌نژاد تعدد کاندیداهای اصلاح طلبان بود طی هفته های اخیر از افرادی چون آقای عارف، جهانگیری، خرازی و بیطرف به عنوان کاندیداهای اصلاح طلبان یاد می شود، بعضی از این افراد نیز تلویحا این موضوع را تایید کرده‌اند. به نظر می رسد آقای خاتمی که حزب متبوع شما بر ورود ایشان تاکید دارد برنامه‌ای برای ورود به انتخابات ندارد و در جهت حمایت از یکی از این کاندیداها حرکت کنند؟ ایشان نباشند ما همین طرح مناسک را مطرح می کنیم. ما ۸ سال پیش هم همین بحث را داشتیم که چند چهره اصلاح طلب کاندیدا شدند که هرکدام جهت خاص خود را داشت، آقایان مهرعلیزاده، معین، هاشمی و کروبی هرکدام به یک جهتی بودند. ما آن زمان هم مخالف این روش بودیم و معتقدیم یکی از دلایل اصلی واگذاری قدرت و روی کار آمدن آقای احمدی نژآد این بود که در سال ۸۴ این اتفاق افتاد و چندتا کاندیدا داشتیم ما می گوییم که برای اینکه آن اتفاق نیفتند همه بیایم در یک سازوکار دموکراتیک اجماع داشته باشیم. از نظر ما همین ۴ هزار نفر سراسر کشور بر روی هر کسی اجماع کنند ما حتماً تمکین می کنیم حتی اگر کاندیدای اختصاصی حزب مردمسالاری نباشد. در کل شما اصرار بر رسیدن به این اجماع از طریق سازوکار مناسک دارید؟ بهرحال سازوکاری است که قرار است مجری آن مجمع روحانیون باشد. بحث ما این نیست که حزب مردمسالاری بیاید این طرح را عهده دار شود و بگوییم ما پیشقراول هستیم ما می گوییم یک جریانی وجود دارد و ما درون آن هستیم آقایان اجرا کنند ما به حاصل کار پایبندیم. حزب مردمسالاری کاندیدایی دارد؟ بحث هایی هم درمورد کاندیدا شدن خود شما مطرح است؟ ما در قالب طرح مناسک در حال پیش رفتن هستیم و ممکن است کاندیدایی مطرح شود اگر طرح مناسک هم نباشد باید بحث کنیم چون شورای مرکزی ما چنین بحثی درباره شخص من داشتند و من گفتم فعلا بحثی نشود تا ببینیم طرح مناسک به کجا می رسد و بعد از این طرح در ماه های آتی نظرخواهم داد. جریان اصلاحات در صورت تایید صلاحیت نشدن چه برنامه در پیش خواهد گرفت؟ دو بحث است اول اینکه خودمان تصمیم بگیریم کاندیدا معرفی نکنیم دوم اینکه ما اراده داریم اما هیچ کس تایید صلاحیت نشود. در این صورت که مفهوم انتخابات اصلا معنایی ندارد اینکه در مجموعه اصلاح طلبان کسی واجد شرایط نباشد بسیار غیر منطقی است. در فاصله باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری حزب مردمسالاری در جریان اصلاحات و موتلفه در جریان اصولگرا با پرچم فعالیت حزبی ورود پیدا کرده اند؛ این فعالیت حزبی تا چه اندازه تاثیرگذار خواهد بود؟ اگر قبول کنیم که در کشور مردمسالاری داریم باید بپذیریم هسته اصلی هر مردمسالاری انتخابات است و اگر بپذیریم انتخابات برای مرمسالاری لازم است باید بپذیریم که هسته اصلی هر انتخاباتی احزاب هستند و طبیعتا اگر این را بپذیریم از حالت تک صدایی خارج می شویم. مشکل ما این است که نماینده در شهرش تابلوی جریان چپ دارد اما در مجلس یک باره اصولگرا می شود یا بالعکس. این به خاطر این است که سازوکار حزبی شکل نگرفته است. یا در بحث دولت ببینید چقدر تصمیمات خلق الساعه در دولت داریم، چون با برنامه از قبل مدون شده ای حرکت نمی شود. اگر سازوکاری در دولت وجود داشت که به ۷۰ تا اقتصاد دان نمی آمدند بگویند شما کار اقتصادی بلد نیستید بروید دنبال کارتان. اقتصاد علم است و سازوکار اقتصاد علمی مشخص است. نمی توان با علم برخورد بخشنامه ای کرد. بی تدبیری ها هم ناشی از نداشتن برنامه است. اگر قانون هدفمندی درست اجرا می شد به این گرانی ها ختم نمی شد. یکی از دلایل این مسائل هم این است که دولت سازوکار اجرای برنامه منسجم و فعالیت فکری را نمی خواهد هرکس از وزرا هم خلاف جریان کلی دولت حرکت کند حتماً باید خداحافظی کند در حالیکه درون حزب قاعده کلی پیگیری می شود و با بحث های متقن کار دنبال می شود. بی انضباطی که دراین دولت وجود دارد و تخلفات و قانون گریزی ها و بی تدبیری در سیاست های اقتصادی همه ناشی از نداشتن تفکر جمعی و عمل به یک تصمیمات غیر جمعی منسجم و مدون است. به نظر می رسد شعارهای اقتصادی یکی از شعارهای اصلی در انتخابات ریاست جمهوری بعدی باشد؛ در بین اصلاح طلبان کسی که بینش اقتصادی بالایی داشته باشد که بتواند در مقام ریاست جمهوری قرار بگیرد را داریم؟ هر چند اگر روی ۳ شعار ایجاد اشتغال، مهار تورم و مقابله با تحریم های بین المللی بخواهیم تاکید کنیم نیاز به شخصیت فراگیری داریم و البته اینکه تاکید حتماً این باشد که در راس دولت باید یک اقتصاددان باشد حرف قابل تاملی است. مهمتر این است کارشناسی مبنای همه تصمیمات باشد یعنی می توان در رده بانک مرکزی، وزراتخانه های اقتصادی یا معاون اول هم تاکید بر یک اقتصاددان باشد که خوشبختانه در بین اصلاح طلبان و یا حتی اصولگرایان معتدل فراوانند که من از گفتن اسامی پرهیز دارم ولی قطعا افراد زیادی وجود دارند.