کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

سعید مدنی، جامعه شناس در گفت‌وگو با «مردم سالاری آنلاین»:

مدعیان بازسازی مناطق سیل زده به پشت میزها برگشته‌اند

25 تير 1398 ساعت 23:36

سیل و زلزله بخشی از کشور و زندگی ناچیز مردم را ویران کرد. اشتغال، رفاه و امنیت نابود شد. حین وقوع این رخدادهای طبیعی بود که با بی کفایتی برخی مسئولان، درد آن‌ها دو چندان شد. در همین راستا مفهوم جامعه شناختی – روانشناختی «تاب آوری» نیز روی خط بحران نمایانگری می‌کرد.


سیل و زلزله بخشی از کشور و زندگی ناچیز مردم را ویران کرد. اشتغال، رفاه و امنیت نابود شد. حین وقوع این رخدادهای طبیعی بود که با بی کفایتی برخی مسئولان، درد آن‌ها دو چندان شد. در همین راستا مفهوم جامعه شناختی – روانشناختی «تاب آوری» نیز روی خط بحران نمایانگری می‌کرد. در این خصوص سعید مدنی جامعه شناس نام آشنای کشور در گفت‌وگو با «مردم سالاری آنلاین» با طرح آسیب شناسی این وقایع گفت: «جز تلاش‌های بی‌نظمی که در یکماه اول انجام شد، همه مدعیان بازسازی به جای اول و پشت میزها برگشته‌اند و سیل زدگان لرستان و خوزستان مثل زلزله زدگان کرمانشاه به حال خود رها شده‌اند.» مدنی بحث تاب آوری جامعه را بحث بسیار مهمی می‌داند آنچنانکه در اوان انقلاب یکی از دلایل سرنگونی حکومت شاه را در کاهش تاب آوری مردم حین اجرای برنامه توسعه می‌داند. او هشدار می‌دهد که وضعیت کنونی و سیاست‌های نادرست و خطاهای داخلی و خارجی، جامعه ایران را در مسیر کاهش تاب‌آوری و افزایش آسیب پذیری قرار داده است. بنابه تحلیل مدنی، در صورت ادامه وضع موجود، چشم انداز پیش رو تیره و تار است. این تحلیلگر، در مورد پیشبینی آینده ایران می‌گوید: «بنده ایمان دارم جامعه ایران به ویژه جامعه مدنی اجازه تداوم روند موجود را نمی‌دهد و در بزنگاهی ساختار را وادار به تجدید نظر و اصلاح خود می‌کند.» گفت وگوی صریح مردم سالاری آنلاین با دکتر سعید مدنی را بخوانید:
 
تاب‌آوری جامعه در قبال مشکلات بحث بسیار مهمی تلقی می‌شود. وظیفه حکومت‌ها و دولت‌ها در این مورد خاص چیست؟
اجازه دهید پیش از پاسخ به سئوال شما کمی درباره مفهوم تاب آوری صحبت کنیم. تاب‌آوری (resilience)  در رشته‌های مختلف به معانی متفاوت به کار می‌رود. در بوم‌شناسی و علوم طبیعی تاب‌آوری یک ویژگی است که به سیستم امکان و اجازۀ بازسازی وضعیت پیشین خود را پس از صدمۀ حاصل از یک شوک می‌دهد. در رشته‌های دیگر، توجه به این اصطلاح توأم با مجادله و بحث و گفتگو بوده است. گروهی گفته اند تاب آوری عبارت است از توانایی سیستم و مؤلفه‌های آن برای پیش‌بینی، هضم، تطبیق و بازسازی به‌موقع و کارا در برابر حوادث خطرناک. بنابراین، تاب‌آوری تأکید جدی بر اقتدارافزایی و عاملیت انسانی یا دلالت ضمنی بر آسیب‌پذیری مرتبط با قدرت دارد. یک گروه و جمعیت ممکن است نسبت به گروه و جمعیت دیگر تاب‌آور شود. تاب‌آوری یک نظام ممکن است برحسب موازنه‌ها و عدم تقارن‌ها بین گروه‌های مختلف و افراد درون آن نظام ارزیابی شود. در بحث درباره  تاب‌آوری، مردم و کنش متقابل آن‌ها، قدرت و موقعیت‌ اجتماعی شان بسیار مهم هستند.در ارزیابی تاب‌آوری جوامع توجه به منطق ساختی و درونی نظام‌ها اهمیت دارد، به‌خصوص با توجه به اینکه برخی نظام‌ها ممکن است خودشان منبع آسیب‌پذیری باشند.
میزان تاب آوری و متقابلا آسیب پذیری با توانایی مردم برای سازگاری و کنار آمدن با آن شوک‌ها ارتباط دارد. این توانایی‌ افراد برای مدارا و سازگاری، «تاب‌آوری انسانی» نامیده شده است. می‌توان آسیب‌پذیری را از طریق پیشگیری از شوک‌ها یا ایجاد تاب‌آوری در سطح فرد و جامعه کاهش داد. به دلیل ساختارهای اجتماعی، برخی افراد با محدودیت فرصت‌ها و قابلیت‌ها روبرو می‌شوند.
حالا برگردیم به پاسخ سئوال شما. نهادها، ساختارها و هنجارها می‌توانند تاب‌آوری انسانی را افزایش دهند. سیاست‌های اجتماعی حاکمیتی قادرند مردم را برای مقابله با تهدیدها و شوک‌ها در سراسر زندگی توانمند یا برعکس آسیب پذیر کنند.
سیاست‌ها یا برنامه‌هایی که به  ایجاد محیط  توانمند و تداوم ارتقای توسعۀ انسانی کمک نکنند،  مردم را با مخاطرات بیشتری روبرو می‌کنند. تاب‌آورسازی به ‌منزلۀ گسترش حقوق و خدمات برای همه با تأکید بر ایجاد فرصت‌های برابر، حفظ قابلیت‌ها در چرخۀ زندگی و بهبود دسترسی کسانی است که نادیده گرفته ‌شده‌اند. این مداخلات موجب تقویت عاملیت انسانی می‌شود. به هر حال دولت‌ها با رویکردی چندبعدی از جمله  مبارزه با فقر و بهبود توسعۀ انسانی، تقویت برنامه‌های بهبود درآمد، اشتغال‌زایی و گسترش فرصت‌های آموزش و سلامت برای توسعۀ جامعه میتوانند به تاب آوری جامعه کنند. بدیهی است سیاست‌های خلاف این آسیب‌پذیری را افزایش خواهد داد. اعمال سیاست‌های مقوم تاب آوری مستلزم کنش جمعی و پاسخگو کردن نهادها و افزایش کارآمدی آنها است.
خطای بزرگی است اگر تاب‌آورسازی را امری روان‌شناختی و فردی محسوب کنیم و انتظار داشته باشیم  افراد فارغ از شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که در آن قرار دارند برای مقابله با تهدیدات ساختاری و نابرابری‌ها تلاش کنند. پس  تاب‌آوری عبارت است از اطمینان نسبت به تلاش دولت، جامعه و نهادهای بین‌المللی برای توانمند کردن و حمایت از مردم. تاب‌آورسازی عبارت است از قادرسازی افراد محروم و طردشده به ‌منظور تأمین و تضمین حقوق آنان، فراهم ساختن امکان بیان آشکار علایق و خواسته‌ها و شنیده ‌شدن صدایشان، و فعال شدن عاملیت‌های اجتماعی برای تحقق مطالباتشان.
 
ماهیت و رنگ و روی دموکراسی در جوامع با تاب آوری بالا و جوامع با تاب آوری پایین چگونه است؟ آیا تفاوتی وجود دارد؟
عموما سه راهکار مهم برای بهبود تاب‌آوری جوامع توصیه می‌شود:‌ اول) تعهد همگانی، دوم) نهادهای پاسخگو و جوامع منسجم، و سوم) پیشگیری از بحران‎ها و پاسخگویی.
تعهد همگانی یعنی  تعهد مشترک ملی و جهانی نسبت به تأمین خدمات اجتماعی، تقویت حمایت اجتماعی و ایجاد اشتغال کامل برای همگان که می‌‌تواند کشورها و جوامع را در بلندمدت تاب‌آور سازد. تعهد همگانی در این زمینه موجب می‌شود جوامع و کشورها آمادگی بیشتری برای مقاومت در برابر مشکلات و بازسازی خسارات پس از وقوع بحران داشته باشند و به‌خصوص از افرادی حمایت کنند که در برابر مخاطرات و شوک‌ها بی‌دفاع‌تر هستند.
توصیه دوم تقویت نهادهای پاسخگو و جوامع منسجم است که طبیعتا بسته به میزان دمکراتیک بودن جوامع دارد. وجود نهادهای پاسخگو یکی از راهکارهای جدی افزایش تاب‌آوری است. دولت‌هایی که نسبت به وجود و افزایش نابرابری در میان افراد و گروه‌های اجتماعی حساس هستند و برای کاهش آن تلاش می‌کنند، بر اصولی همچون حمایت همگانی، بهبود و تقویت انسجام اجتماعی، پیشگیری از بحران‎ها و پوشش وسیع‌تر جمعیت‌های آسیب‌پذیر متمرکز می‌شوند.
نهادهای دولتی پاسخگو و مسئول، نسبت به غلبه احساس بی‌عدالتی و آسیب‌پذیری و محرومیت که منجر به تشدید نارضایتی اجتماعی می‌شود حساس هستند. پاسخگویی موجب می‌شود که دولت‌ها مطالبات و حقوق افراد آسیب‌پذیر را به رسمیت بشناسند. بنابراین، تعهد مدنی و بسیج اجتماعی برای این امر الزامی است. برای افزایش تاب‌آوری اجتماعی، دولت‌ها باید نابرابری را کاهش دهند و برای این منظور، ترکیبی از مداخلات به‌ویژه در سیاست‌گذاری اهمیت دارد. لازم است سیاست‌ها در کوتاه‌مدت پاسخ دهند و در درازمدت ارتقا یابند و دسترسی پایدار به خدمات اجتماعی و شغلی و حمایت اجتماعی را برای گروه‌های آسیب‌پذیر فراهم سازند. سیاست‌ها باید شامل پاداش‌ها و مجازات‌های رسمی، از جمله قوانین پیشگیرانه باشد. برای مثال، قوانین مبتنی بر تأمین حقوق اساسی به بهبود قابل ملاحظه وضعیت گروه‌های آسیب‌پذیر منجر می‌شود؛ زیرا در حالی‌ که دولت‌ها در برنامه‌ها و سیاست‌های خود و به‌خصوص در برنامه‌های ریاضتی آنان را نادیده می‌گیرند، به واسطه وجود منابع قانونی و امنیت عمومی کافی، همچنان توانمند باقی می‌مانند.
 
اوضاع کنونی تاب آوری در ایران در قبال حوادث را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ لطفا این خصلت را در دوران قبل و بعد از انقلاب مقایسه کنید.
در اینجا خیلی فرصت تبیین وضعیت تاب آوری و آسیب پذیری جامعه ایران نیست. در کتاب «وضعیت توسعه انسانی» به تفصیل عوامل آسیب پذیری بالا و تاب آوری پایین جامعه ایران را توضیح داده ام و مستندات آن را آورده‌ام.
 
سیل‌ها و زلزله‌های اخیر کشور و نحوه کمک رسانی نظام تصمیم‌گیری به سانحه دیده‌ها چه تاثیراتی در تغییر ماهیت تاب آوری جامعه داشت؟
دسترسی همگان به خدمات اجتماعی اساسی و اصلی، از جمله آموزش، مراقبت‌های بهداشتی، آب سالم و فاضلاب مناسب و سلامت عمومی، به ویژه در زمان وقوع بلایای طبیعی تاب‌آوری را افزایش می‌دهد. تجربیات اخیر در کشورهایی مثل چین، رواندا و ویتنام نشان می‌دهد که رسیدن به چنین شرایطی ممکن و در کمتر از یک دهه میسر است. تأمین همگانی خدمات اجتماعی توانایی‌های جامعه را افزایش و آسیب‌پذیری آن را کاهش می‌دهد و شرایط مطلوبی را برای ایجاد فرصت‌های برابر فراهم می‌سازد. شواهد بسیاری وجود دارد مبنی بر اینکه بجز جوامعی که در معرض منازعه و آشوب خشونت‌آمیز هستند، سایر جوامع می‌توانند امکان بهره‌مندی همگانی از خدمات اساسی و حمایت اجتماعی مناسب را فراهم آورند، مشروط  بر آنکه سهم کوچکی از تولید ناخالص ملی را به ‌عنوان سرمایۀ اولیه به ارائه این خدمات تخصیص دهند. رویکردی که مطمئناً دستاوردها و بازده آن بیش از سرمایه‌گذاری اولیه خواهد بود. برای مثال، اختصاص تنها 7/0 درصد از تولید ناخالص ملی برای کمک به برنامه‌های حمایت از کودکان در افریقای جنوبی در فاصلۀ سال‌های 2008-2009 موجب شد جمعیت 43 درصدی کودکان فقیر به 34 درصد کاهش یابد. همچنین اجرای برنامۀ حمایت از خانواده در برزیل در فاصلۀ سال‌های 2008-2009  که تنها 3/0 درصد از تولید ناخالص داخلی به آن تخصیص داده شد موجب کاهش 20 تا 25 درصدی نابرابری گردید. شواهد مشابه بسیاری نیز حاکی از آن است که سرمایه‌گذاری‌ها در زمینه پوشش بیشتر و بهتر خدمات سلامت و آموزش و اشتغال، به رغم وجود محدودیت در درآمدها، نقش مؤثری در شکوفایی اقتصادی شرق آسیا داشته است. بنابراین این اصل اساسی که همه انسان‌ها، فارغ از توانایی پرداخت هزینه‌ها و دسترسی به نیازهای اساسی‌، باید برای زندگی همراه با منزلت انسانی توانمند شوند، یکی از راهکارهای مهم تاب‌آورسازی است. جوامع و کشورها تجارب متفاوتی در این زمینه دارند، اما فصل مشترک همة آن‌ها این است که دولت عهده‌‌دار مسئولیت اولیه برای گسترش خدمات اجتماعی به کل جمعیت، بر‌اساس قرارداد اجتماعی مشترک میان شهروندان و حکومت، است.
حمایت اجتماعی قدرتمند دیگر راهکار مهم برای تاب‌آورسازی است. حمایت اجتماعی شامل بیمه بیکاری، برنامه‌های مستمری بازنشستگی و تنظیم مقررات بازار کار به سود فرودستان، همه موانعی در برابر خطر وقوع مصیبت در زندگی مردم است. در شرایط دشواری مثل وقوع بلایای طبیعی، بحران رکود اقتصادی و افزایش بیکاری، برنامه‌های حمایت اجتماعی از به یغما رفتن دارایی‌های اندک و پس‌انداز محدود خانواده‌ها، خارج شدن کودکان از مدرسه، به تأخیر افتادن درمان‌های پزشکی ضروری، و هر آنچه مضر به حال زیست بهتر و بلند‌مدت جوامع است، جلوگیری می‌کند. علاوه بر این، شبکه‌های حمایت اجتماعی و سازوکارهای مدیریت اجتماعی می‌توانند در زمان وقوع بلایای طبیعی واکنش‌های فوری نشان دهند.
حمایت‌های اجتماعی، علاوه بر آنکه بخشی از حقوق شهروندی هستند و برای تاب‌آورسازی نیز ضروری‌اند،  اثرات جانبی مثبت دیگری هم دارند. بیمه بیکاری، از طریق ایجاد امکان انتخاب شغل متناسب با مهارت‌ها و تجربیات افراد، شرایط فعالیت در بازار کار را برای نیروی کار، در مقایسه با شرایطی که ناچار به پذیرش اولین شغل پیشنهاد‌شده باشند، بهبود می‌بخشد. ثابت شده که کمک به معاش خانواده‌ها با تأمین منابع حداقلی، فرصت مشارکت در بازار کار را برای آنان فراهم می‌کند، و مثلاً اعضای خانواده فرصت مهاجرت برای یافتن شغل را پیدا می‌کنند. برخی مدعی شده‌اند کمک معاش و موارد مشابه آن انگیزه بازگشت به کار را کاهش می‌دهد، در حالی که لزوماً چنین نیست، به‌ویژه اگر چنین اقداماتی موکول به اجرای دیگر سیاست‌های اجتماعی شود. به هر حال نوع حمایت اجتماعی باید متناسب با شرایط اقتصادی ـ اجتماعی هر جامعه و به‌خصوص وضعیت گروه‌های آسیب‌پذیر تعیین شود و انعطاف زیادی در این زمینه وجود دارد. حمایت اجتماعی می‌تواند به کاهش فقر و بی‌ثباتی درآمد قابل دسترس کمک کند. وقتی اجرای سیاست‌های اجتماعی به منزله یک تعهد قوی در برابر همگان مد نظر قرار گیرد، تاب‌آوری افراد، جامعه و اقتصاد به عنوان یک کلیت محقق می‌شود.
اشتغال کامل از دیگر راهکارهایی است که موجب تاب‌آوری می‌شود. ارزش اجتماعی اشتغال فراتر از دریافت دستمزد و کسب درآمد است. دسترسی همگانی به شغل مناسب یکی از کلیدهای اصلی تاب‎آورسازی است. شغل وسیلة امرار معاش است، اما در عین حال عاملیت انسانی را تقویت، ارتباطات اجتماعی را وسیع و امنیت خانوارها و جوامع را تأمین می‌کند. برعکس، بیکاری با افزایش جرم، خودکشی، خشونت، سوءمصرف مواد و دیگر مشکلات اجتماعی همبستگی دارد و می‌تواند احساس عدم امنیت را افزایش دهد. تأمین اشتغال کامل یک هدف اقتصادی و اجتماعی عمده و جدی است که باید به عنوان یک سیاست همگانی دنبال شود. سیاست‌های بازار کار باید، از طریق برنامه اشتغال موقت یا افزایش مهارت‌های شغلی، به کارگران بیکار برای اشتغال دوباره کمک کند. برنامه‌های ایجاد اشتغال می‌تواند در پیوند با دیگر سیاست‌های کلان قرار گیرد و در آنها ادغام شود. برای مثال، برنامه‌های اشتغال عمومی، از جمله فراهم کردن نقدینگی برای سرمایه‌گذاری در جهت اشتغال فقرا و افراد بیکار، می‌تواند در این زمینه سهم بسزایی داشته باشد. برای کشورهای در حال توسعه، در صورت ایجاد چالش بیکاری، تنها فعال‌ شدن سیاست‌های بازار کار کافی نیست زیرا بخش قابل توجهی از شاغلان در بخش غیررسمی فعال هستند. در دو‌سوم از 46 کشور در حال توسعه که اطلاعات آنها موجود بوده، بیش از ۴۰ درصد مشاغل به بخش غیررسمی تعلق داشته است. بنابراین تداوم اشتغال کامل و کاهش آسیب‌پذیری مرتبط با اشتغال در این کشورها مستلزم اجرای سیاست‌هایی است که علاوه بر رشد اشتغال‌زایی، پوشش حمایت اجتماعی همگانی را به هر دو بخش رسمی و غیررسمی گسترش دهد. همة این اقدامات در کنار اصلاح سیاست‌های کلان اقتصادی به‌ منظور ثبات قیمت‌ها و تقویت اشتغال‌زایی می‌تواند به نتایج قابل‌ قبول منجر شود و از آسیب‌پذیری‌ها بکاهد.
با این مقدمه نسبتا طولانی اجازه دهید پاسخ کوتاهی به سئوال شما دهم. به طور کلی کمترین رد پایی از سیاست‌ها و برنامه‌هایی که در بالا به آنها اشاره شد، در اقدامات پس از وقوع بحران‌ها و بلایای طبیعی به ویژه در سیل اخیر شما نمی‌توانید پیدا کنید. جز تلاش‌های بی‌نظمی که در یکماه اول انجام شد همه مدعیان بازسازی به جای اول و پشت میزها برگشته اند و سیل زدگان لرستان و خوزستان مثل زلزله زدگان کرمانشاه به حال خود رها شده اند. بلایای طبیعی و بلایای انسان‌ساخته اجتناب‌ناپذیر هستند، اما با اقدامات مناسب می‌توان آثار و پیامدهای آن‌ها را کاهش داد و بازسازی پس از وقوع حوادث را سرعت بخشید. برای مثال، وقوع سونامی در سال 2004 به ایجاد نظام هشدار سونامی در اقیانوس هند منجر شد. اما تقویت تاب‌آوری نیازمند رویکردی نظام‌مند و فراتر از واکنش فوری به شوک‌ها و تهدید‌ها است و باید علل وقوع و همچنین پیامدهای بلند‌مدت آن‌ها را نیز در نظر گرفت. پاسخگویی و پیشگیری در صورت وقوع بلایای طبیعی می‌تواند شامل افزایش و تقویت اطلاعات دربارة خطر، تقویت و تواناسازی نظام هشدار به‌موقع، ادغام برنامة کاهش خطر بلایای طبیعی در سیاست‌ها و برنامه‌های توسعه، و تقویت سازوکارها و نهادهای لازم برای پاسخگویی باشد. برنامه‌ریزی و بازسازی می‌تواند در تمامی سطوح جهانی، منطقه‌ای، ملی و محلی دنبال شود و از طریق به اشتراک‌ گذاشتن اطلاعات به انسجام عملی و اجرایی کمک کند. این امر زمانی که دولت‌ها و جوامع آمادگی مناسب داشته باشند چندان دشوار نیست.
بنابراین، تمرکز صرف بر پاسخگویی فوری به افراد نیازمند حمایت می‌تواند موجب غفلت از توجه به تسکین دردهای پایدارتر و بادوام‌تر شود و نتایج وخیمی به بار آورد زیرا شوک‌های ناشی از بلایای طبیعی و انسان‎ساخته پیامدهای بلندمدت‌تر و در نتیجه هزینه‌های بیشتری برای مردم دارند. تلاش‌ برای واکنش فوری، ضروری و مهم است اما تاب‌آوری مستلزم تلاش‌ جامع برای ایجاد آمادگی و توانایی پاسخگویی میان‌مدت و درازمدت نیز هست.
وضعیت موجود بسیار نگران کننده است. به یاد دارید که با دستور رییس جمهور آن کمیته کذایی با هزار آب و تاب تشکیل شد تا گزارشی درباره مدیریت بحران سیل تهیه کند. نتیجه چه شد؟ بعید می‌دانم از آن جمع هزار شغله یک صفحه جمع بندی بیرون بیاید که دردی از دردهای مردم مصیبت دیده را درمان کند.
 
ضمن مصایب اشاره شده، برخی رسانه‌ها از جمله صدا و سیما، تحمل و توان مردم را به گونه‌ای تبلیغ کردند که انگار اتفاقی در منطقه رخ نداده است. بازخوانی تاب آوری جامعه از کدام روزنه به واقعیت نزدیک تر است؟ صدا و سیما و رسانه‌های وابسته یا فضای مجازی و سایر رسانه‌های غیر وابسته به جریان قدرت؟
کار صدا و سیما تخریب انسجام اجتماعی و فعال کردن شکاف‌های اجتماعی و تنفر عمومی است. شاید سالها است هیچ رسانه مخالف نظام نتوانسته در حد صدا و سیما جامعه ایران را به سوی انشقاق ببرد و با ایجاد تضادهای کاذب و تعمیق شکاف‌های اجتماعی روند فروپاشی را تسریع کند. برای تاب‌آورسازی تعمیق انسجام اجتماعی ضروری است. جوامعی که از انسجام ارزشی بیشتری برخوردارند، در برابر مصیبت، بهتر از یکدیگر حمایت می‌کنند. فقدان انسجام اجتماعی، به‌خصوص وقتی با دسترسی نابرابر به منابع یا مزایای حاصل از ثروت ‌طبیعی، ناتوانی جسمی ـ روانی جدی، شوک‌های ناشی از تغییرات سریع اقتصادی ـ اجتماعی، پیامد شوک‌های اقتصادی یا تغییرات آب و هوایی همراه شود، به خشونت و منازعه منجر می‌گردد. گسترش و نفوذ و همه‌گیری ارزش‌های برابری‌طلبانه، ادغام‌کننده، عام‌گرایانه و عدالت‌خواهانه، موجب تحکیم نهادهای اجتماعی و تقویت انسجام اجتماعی می‌شود. برپایی کارزارهای تبلیغاتی برای تغییر باورهای مردم به منظور تسهیل تغییرات اجتماعی ضروری است. قوانین، مقررات، سیاست‌ها و هنجارهایی که سازوکارهایی را برای پاسخ خواستن از نهادها در اختیار افراد قرار می‌دهند نقش مهمی در تاب‌آوری دارند. پاسخگویی دولت مستلزم باز بودن، شفافیت و مسئولیت در برابر فقرا و طردشدگان و به همان میزان ارتقای تعامل و پویایی مثبت بین نهادهای دولتی و مشارکت مدنی است. صدا و سیما مسیری کاملا مخالف این را در پیش گرفته است.
 
ادامه روال حاکم بر جامعه، افزون شدن تحریم‌ها، فزونی اختلاس و اخلال‌ اقتصادی، سرکوب کردن مردم و ... چه تاثیری در تاب‌آوری جامعه خواهد داشت؟ آینده را چگونه پیشبینی می‌کنید؟
تردید نکنید که وضعیت کنونی و سیاست‌های نادرست و خطای داخلی و خارجی جامعه ایران را در مسیر کاهش تاب آوری و افزایش آسیب پذیری قرار داده است. بر این اساس و در صورت ادامه وضع موجود چشم انداز تیره و تار است. اما بنده ایمان دارم جامعه ایران به ویژه جامعه مدنی اجازه تداوم روند موجود را نمی‌دهد و در بزنگاهی ساختار را وادار به تجدید نظر و اصلاح خود می‌کند.
گفتوگو: سید مسعود آریادوست
 


کد مطلب: 111300

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/interview/111300/مدعیان-بازسازی-مناطق-سیل-زده-پشت-میزها-برگشته-اند

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir