۰
يکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۰۸:۰۷
دکتر قائم‌پناه در گفت‌و‌گو با پایگاه خبری فریادگر عنوان کرد:

مذاکره مستقیم، تنها راه حل مشکلات ایران و آمریکا

شرایط امروز، دولت احمدی نژاد را از آرمانگرایی به واقع گرایی رسانده است
موضوع مذاکره بین ایران و آمریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در دو کشور همواره مورد توجه بیشتری قرار می گیرد
موضوع مذاکره بین ایران و آمریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در دو کشور همواره مورد توجه بیشتری قرار می گیرد

موضوع مذاکره بین ایران و آمریکا طی هفته های اخیر و در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بار دیگر مورد توجه رسانه ها قرار گرفته است؛ بطوریکه شایعه مذاکره علی اکبر ولایتی با نمایندگان آمریکا به طور گسترده مطرح و البته تکذیب شد. دکتر صمد قائم پناه استاد دانشگاه و تحلیلگر مسایل بین الملل با تاکید بر اینکه مشکلات بین ایران و آمریکا تنها از طریق مذاکره مستقیم و رو در رو قابل حل و فصل است می گوید: مذاکره از طریق میانجگیری سایر کشورها نمی‌تواند تامین‌کننده این هدف باشد بلکه باید یک اجماع نظری بین نهادهای حاکمیتی البته با هدایت مقام معظم رهبری صورت پذیرد. مشروح گفت و گوی پایگاه خبری فریادگر با دکتر قائم پناه را می خوانید.
با توجه به اینکه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پیش است فکر می‌کنید این انتخابات چقدر می‌تواند بر روابط ایران و آمریکا تاثیرگذار باشد؟
متغیر ایران در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در شرایط امروز به ویژه برای حزب دموکرات بسیار حائز اهمیت است. دلیلش هم آن است که از زمانی که آقای اوباما از سال ۲۰۰۸ تا به امروز به قدرت رسیده، بحث مسائل انرژی هسته‌ای ایران و اختلافات بین دو کشور را بیشتر از مسیر دیپلماسی مطرح و دنبال کرده است و به نظر می رسد این موضوع در افکار عمومی ایالات متحده آمریکا جا افتاده و در هر صورت اوباما را بیشتر به عنوان یک رئیس‌جمهور طرفدار دیپلماسی می‌شناسند. یعنی برخلاف دولت قبلی آمریکا جورج بوش که عمدتا از طریق اقدامات مسلحانه یا نظامی برای تامین منافع ملی آمریکا تلاش می‌کرد. بنابراین اگر در شرایط موجود طرفین بتوانند در بحث مسائل هسته‌ای ایران به توافقی دست پیدا کنند و مساله هسته‌ای ایران به صورت مسالمت‌آمیز حل شود یک برگ برنده برای اوباما در عرصه دیپلماسی خواهد بود که این می‌تواند در نتیجه انتخابات تاثیر بسزایی داشته باشد. اما اگر این شرایط فراهم نشود و این اتفاق نیفتد بالطبع با توجه به برنامه‌های اعلام شده از قبل توسط اوباما در بحث هسته‌ای ایران که این دولت نتوانسته به این برنامه‌های اعلامی دست پیدا کند این می‌تواند نقطه ضعفی برای دیپلماسی باراک اوباما تلقی شود و حتی می‌تواند در نتایج آرا نیز تاثیر بگذارد. بنابراین اگر منابع غیررسمی همچنان نسبت به ملاقات پنهانی بین مقامات این دو کشور اطلاع‌رسانی می‌کنند این مساله نشان‌دهنده آن است که در واقع این تمایل از طرف هر دو کشور وجود دارد. این تمایل از طرف دولت ایران وجود دارد برای آنکه در هر صورت، مساله هسته‌ای ایران پیشرفت‌های قابل توجهی به لحاظ علمی و فنی داشته و الان شرایط برای مذاکره از طرف ایران بسیار مهم است و با توجه به این پیشرفت‌ها ایران می‌تواند با دست پر شرکت کند. البته از طرف دیگر تبعات منفی و مشکلاتی که از باب تحریم‌ها در اقتصاد ایران ظرف چندماهه گذشته اتفاق افتاده این هم یک انگیزه برای مقامات ایران است تا بتوانند تاثیرات این تحریم‌ها را به حداقل برسانند چون ممکن است این مساله تبعات سنگینی در آینده داشته باشد و حتی ممکن است حوادث ناخواسته‌ای را در سطح جامعه داخلی ایران ایجاد کند. لذا برای پیشگیری از این حوادث ناخواسته، عقلانیت سیاسی ایجاب می‌کند که جلوی ضرر را از هرجایی که می‌توانیم بگیریم چرا که این به نفع منافع ملی ایران است.
به نظر شما نتیجه این مذاکرات احتمالی چه خواهد بود؟
اگر صرفا

بعید به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها بخواهند علی‌رغم تعیین دولت آینده برای مذاکرات پا پیش بگذارند، دلیلش هم این است که عمر دولت دهم در ایران رو به پایان است و تاریخ هم تجربه کرده که آمریکا به هیچ عنوان در دولتی که ماه‌های پایانی عمرش را سپری می‌کند برای آینده روابط‌شان با ایران برنامه ریزی نمی کنند
مذاکرات حول مسائل فنی و هسته‌ای باشد در چنین شرایطی ایران موقعیت بیشتری دارد اما اگر مسائل غیرمرتبط با مسائل هسته‌ای وارد مذاکرات شود طبیعتا این مذاکرات می‌تواند با همان شرایطی که در مذاکرات قبلی با آن مواجه شده بودیم به همان نتایج بینجامد. بنابراین آنچه که از نظر دولت ایران حائز اهمیت است آن است که اگر آقای اوباما به دنبال آن است که در انتخابات بتواند از کارت ایران استفاده کند و پیروزی‌اش را تضمین کند الان بهترین موقعیتی است که از این فرصت مي‌تواند استفاده کند و با رسیدن به توافق در خصوص بحث هسته‌ای با ایران بتواند رای‌دهندگان آمریکایی را متقاعد سازد که بحث مساله هسته‌ای ایران و خطری را که نسبت به آن مطرح می‌کنند با کمترین هزینه‌ توانسته‌اند حل و فصل کنند و به یک توافق دست پیدا کنند. البته این نگاهی است که ایران دارد.
برقراری روابط با آمریکا تا چه حد می‌ تواند بر شرایط این کشور تاثیرگذار باشد؟
از طرف آنها هم در هر صورت بحث مذاکره در شرایط فعلی دارای فوایدی است اما به نظر نمی‌رسد که آنها فقط خواسته‌هایشان مساله هسته‌ای باشد بلکه فراتر از این مسائل را در بحث مذاکرات دنبال می‌کنند و به دنبال آن هستند که مساله مذاکره را به مسائل تحریم‌ها ارتباط دهند تا ایران مجبور شود با توجه به شرایط تحریم‌ها از مسائل انرژی هسته‌ای عقب‌نشینی کند و آنها بتوانند در فرآیند مذاکره شرایط را به نفع خود رقم بزنند. این موضوعی است که فکر می‌کنیم ایران به هیج وجه زیر بار آن نخواهد رفت لذا با توجه به نگاه‌های متفاوتی که همچنان دو طرف در رابطه با مساله هسته‌ای و روابط فیمابین دارند شاید امیدی به برگزاری مذاکرات در شرایط موجود و فاصله زمانی کوتاه تا انتخابات نباشد.
آیا فکر می‌کنید مساله برقراری روابط با ایران به طور جدی در حال حاضر از سوی آمریکا دنبال می‌شود؟
درباره مساله پس از انتخابات، نگاه ایران دولت به بعدی آمریکاست که مشخص شود شرایط مذاکره می‌تواند همچنان وجود داشته باشد اما از طرف دیگر بعید به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها بخواهند علی‌رغم تعیین دولت آینده برای مذاکرات پا پیش بگذارند، دلیلش هم این است که عمر دولت دهم در ایران رو به پایان است و تاریخ هم تجربه کرده که آمریکا به هیچ عنوان در دولتی که ماه‌های پایانی عمرش را سپری می‌کند برای آینده روابط‌شان با ایران برنامه ریزی نمی کنند بنابراین آنها هم منتظر خواهند بود تا دولت بعدی در ایران در انتخابات ریاست جمهوری خرداد سال آینده مشخص شود و برای آنها طرف و دولت مذاکره کننده نیز مشخص شود. اگر شرایط امروز را تا آن مقطع زمانی ثابت تصور کنیم احتمال آغاز مذاکرات بین دو طرف وجود نخواهد داشت اما اگر شرایط و متغیرهای دیگری در طول این فاصله به روابط دو کشور وارد شود دیگر شرایط تغییر خواهد کرد و قابل پیش‌بینی نیست که چه اتفاقاتی در روابط دو کشور رخ دهد.
به طور کل نفس مذاکره و ایجاد رابطه با آمریکا را چطور ارزیابی می‌کنید؟
به نظر می‌رسد که برقراری روابط خواست مردم هر دو کشور است چرا که در طول سالیان گذشته به هرحال تجربیات این درک را ایجاد کرده که عدم برقراری روابط نه تنها به نفع هیچ کدام از این دولتها نیست بلکه به ضررشان هم هست. ایالات متحده آمریکا برای حفظ منافع خودش در منطقه خاورمیانه هزینه بسیار زیادی را پرداخت می‌کند چون ایران هم به لحاظ تاریخی و هم به
دولت در این شرایط پالس‌های متفاوتی را از کانال‌های مختلف برای برقراری رابطه با آمریکا دارد و بهترین راه هم همین راهی است که امروزه دنبال می‌کند یعنی پیشنهاد مذاکره مستقیم، نه مذاکره از طریق میانجی‌گری سایر کشورها؛ چرا که تا به امروز میانجی‌گری‌های مختلف از سوی کشورها مطرح شدند ولی هیچ اتفاق خاصی نیفتاد
لحاظ واقعی از موقعیتی که در منطقه برخوردار است نسبت به بقیه متحدین آمریکا در منطقه شرایط بهتری دارد و اگر این رابطه برقرار شود با توجه به نقش مهم ایران در منطقه، بالطبع آمریکاییها هزینه کمتری خواهند پرداخت و این به نفع منافع ملی آمریکاست. همچنین به نفع منافع ملی ایران است که آمریکا کمتر در منطقه حضور داشته باشد و ایران بتواند سیاست‌های خود را در منطقه به شکل نرم دنبال کند. بنابراین طبیعی است که برقراری روابط آمریکا با ایران مسائل و مشکلات ما را در سطح نظام بین‌الملل بهبود خواهد بخشید. در مورد بسیاری از مشکلات مرزی که با کشورهای همسایه داریم بخشی به مشکلات ما با آمریکا برمی‌گردد یعنی هرچه شرایط ما با آمریکا بهبود پیدا کند مشکلات ما در منطقه کمتر خواهد شد. اگر از دیدگاه منافع ملی به این مساله توجه کنیم برقراری رابطه به نفع هردوطرف خواهد بود و ملت‌های هردوطرف هم خواستار برقراری این رابطه هستند اما نگاه‌های متفاوت و سوء برداشت‌ها و سوء تفاهماتی که طی سالیان گذشته در روابط بین این دو کشور ایجاد شده، دولت‌ها را از یکدیگر دور کرده است و برای ترمیم این رابطه بین دولت‌ها باید این فاصله زمانی طی شود و این سوء تفاهمات در همین اجلاس‌هایی که در رابطه با مسائل مختلف صورت می‌گیرد مرتفع شود و شرایط را برای برقراری روابط ایجاد کند.
شرایط فعلی را برای برقراری این روابط چطور می‌بینید؟
در این شرایط در حال حاضر تا حدودی این مشکلات حل شده اما نه اینکه به طور کامل حل شده باشد. ولی با این وجود می‌تواند نقطه آغاز خوبی برای برقراری حداقل رابطه باشد و به تدریج هم این رابطه را می‌توان توسعه داد.
دیپلماسی که این دو کشور در شرایط فعلی می‌توانند برای پیشبرد شرایط اتخاذ کنند چیست؟
نگاهی که اخیرا در دولت در رابطه با مسائل آمریکا پدیدار شده، فقط مربوط به این دولت نمی‌شود و در دولت‌های قبلی هم همین نگاه وجود داشته است. با این وجود باید گفت که مشکلات انباشته شده در روابط دو کشور این اجازه را برای دولت‌های قبلی فراهم نکرد که بتوانند به هدف اصلی‌شان برسند. دولت فعلی شاید در ابتدای کار شناختش از نظام بین‌الملل کمتر بود و رفته‌رفته از نزدیک با واقعیت‌های نظام بین‌المللی آشنا شد و الان تمایلاتش به سمت واقع‌گرایی رفته و جایگاه کشورها هم در نظام بین‌الملل مشخص است. اما اگر از دیدگاه آرمان‌گرایی نگاه شود سیاستی که دولت در سال‌های ابتدای مدیریت خود دنبال می‌کرد به نظر می‌رسد که در شرایط امروز مورد بازخوانی قرار گرفته و دولت را به شرایط واقع‌گرایی کشانده و لذا دولت در این شرایط پالس‌های متفاوتی را از کانال‌های مختلف برای برقراری رابطه با آمریکا دارد و بهترین راه هم همین راهی است که امروزه دنبال می‌کند یعنی پیشنهاد مذاکره مستقیم، نه مذاکره از طریق میانجی‌گری سایر کشورها؛ چرا که تا به امروز میانجی‌گری‌های مختلف از سوی کشورها مطرح شدند ولی هیچ اتفاق خاصی نیفتاد. بنابراین مشکلات دو کشور باید از طریق مذاکره مستقیم و رودررو حل‌وفصل شود. البته بحث آمریکا فراتر از اختیارات دولت است و به یک مساله کلان در کشور ما تبدیل شده است بنابراین اگر راجع به این مساله بخواهد اتفاقی رخ دهد باید یک اجماع نظری بین همه نهادهای حاکمیتی البته با هدایت مقام معظم رهبری صورت گیرد و طرف مذاکره مشخص شود تا گام‌های بعدی اتفاق افتد.

کد مطلب: 12668
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *