کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

فرهاد عبدالعلی پور، دبیر حزب مردم‌سالاری در استان اردبیل در گفت‌وگو با «مردم‌سالاری‌آنلاین»:

فضای انتخابات را با احزاب داغ می‌کنند، بعد از انتخابات به احزاب بهتان می‌زنند!

8 تير 1399 ساعت 19:30

به روايت بعضی تاریخ‌دانان، زرتشت در كنار رود ارس به دنيا آمد و در پهنه‌ای زندگی کرد که ما امروز آن را اردبیل می‌خوانیم. همچنین او كتاب خود را در كوه سبلان اردبيل نوشت و به ترويج دين خود پرداخت.


به روايت بعضی تاریخ‌دانان، زرتشت در كنار رود ارس به دنيا آمد و در پهنه‌ای زندگی کرد که ما امروز آن را اردبیل می‌خوانیم. همچنین او كتاب خود را در كوه سبلان اردبيل نوشت و به ترويج دين خود پرداخت. این سرزمین که همواره به مردمان شجاع، دیندار و غیور معروف بوده، شخصیت‌های زیادی در تاریخ زیست خود به مام ایران هدیه کرده است. از جمله شاه اسماعیل صفوی که جغرافیای امروز و یکپارچگی کشورمان را به او مدیونیم. از همین لحاظ استان اردبیل همواره در فعالیت‌های سیاسی و تأثیرگذاری بر سپهر سیاسی کشور مؤثر بوده است. پس در این شماره به سراغ یکی از فعالان حزب مردم‌سالاری در استان اردبیل رفتیم تا نظرات او را در مورد فعالیت‌های حزبی خارج از پایتخت جویا شویم.
«فرهاد عبدالعلی پور» که علاوه بر پست‌های متعدد مدیریتی سالهاست به‌عنوان دبیر استان اردبیل در حزب مردم‌سالاری فعالیت می‌کند به ما از چالش‌های فعالیت سیاسی در این نقطه از کشور گفت. مدیرکل «مدیریت بحران استانداری اردبیل» معتقد است باید دفاتر حزبی شانیت مساوی با دفتر تهران داشته باشند و تصمیم‌گیری‌های منطقه‌ای باید در همان منطقه انجام شود. همچنین نیاز به فعالیت‌های اقتصادی و ایجاد درآمدهای پایدار از دیگر نکاتی است که او به‌عنوان دبیر حزب مردم‌سالاری در اردبیل به آن اشاره دارد. نکته‌ای که نه‌تنها او، که بسیاری از فعالان سیاسی و حزبی در کشور به آن اشاره دارند.
از آقای عبدالعلی پور خواستم فعالیت‌های حزبی در این نقطه از کشور را برای ما شرح دهد و چالش‌های آن را بیان کند و همچنین پرسیدم که چطور می‌شود استقبال از فعالیت‌های حزبی در استان‌های کشور را گسترش داد؟ او هم با فراغ بال و البته حوصله پاسخ سؤال‌هایم را داد. مشروح گفت‌وگوی «مردم‌سالاری آنلاین» با فرهاد عبدالعلی پور را بخوانید.

به اعتقاد من فعالیت‌های حزبی نه فقط در استان‌ها، بلکه در کل کشور در جایگاه خودش قرار ندارد. به نظر من باید فضایی فراهم کرد که به جایگاه اصلی خود به‌عنوان کار حزبی برسد. در حال حاضر فعالیت حزبی بیشتر، فعالیت‌هایی معطوف به مرکز، از بالا به پایین و دستوری است. هر دولتی که به قدرت رسیده، تلاش کرده که احزاب متمایل به خود را قوی‌تر کند و در کل نگاهی یکسان به بقیه احزاب نداشته است.
حزب مردم‌سالاری در سال‌های اخیر فعالیت خوبی داشته، البته در مدت زمان حضور آقای دکتر کواکبیان در مجلس (به دلیل مشغله نمایندگی)، کمی افت کرده است، که حالا با پایان این دوره انتظار می‎‌رود وضعیت به شکل قبل بازگردد. همان‌طور که عرض کردم، عمده مشکلات فعالیت حزبی در حال حاضر این است که به جای فعالیت‌های مردمی، شاهد پررنگ بودن روسای احزاب و دستورات از بالا به سمت پایین هستیم. از این لحاظ که هر تصمیمی گرفته شده در مرکز بدون نظرخواهی سایر استان‌ها ابلاغ شده و در این سال‌ها نظریات دفاتر حزبی خارج از پایتخت زیاد مورد توجه قرار نگرفته است. خب این جای اشکال است. به نظرم می‌شود نوعی مشارکت را برای همه استان‌ها در تصمیمات حزبی فراهم کرد. یک حزب نماینده‌ای در مجلس دارد، یا به نوعی درون قدرت سهیم است. این حزب به شرطی می‌تواند مؤثر عمل کند که اعضای آن، خصوصا در استان‌ها دارای مناصب مدیریتی باشند. ما توانستیم به این هدف برسیم و در استان اردبیل موفق بودیم. ولی معتقدم این مساله در کشور انجام نگرفت و طبعا موفقیتی به آن معنا حاصل نشد. مثلا ما در مجلس نماینده داشتیم و در انجمن‌های استان و شهرهای مختلف نماینده داشتیم. حتی بخشی از اعضای اصلی حزب ما در شوراهای مختلف اصلاح‌طلبی رای آوردند. خب طبعا وقتی اعضای یک حزب بتوانند در انتخابات سطح استان و شهرستان رای بیاوردند، می‌شود گفت عملکرد موفقیت‌آمیزی داشته‌اند. این متر و معیار غیرقابل انکار است. ببینید، پس از پیروزی آقای روحانی در انتخابات 92، ما سه فرماندار حزبی داشتیم. موارد زیادی از اعضای حزب ما مدیرکل، فرماندار و بخش‌دار شدند. این‌ها کسانی نبودند که بعد از گرفتن پست، تبدیل به شخصیت حزبی شوند، بلکه دقیقا از دل حزب و دفتر حزب به مناصب گوناگون رسیدند. نکته قابل توجهی که می‌توانم به آن اشاره کنم این است که حزب مردم‌سالاری در تمام تصمیم‌گیری‌های استانی حضور داشته است. مثلا بعد از پیروزی آقای روحانی در دور اول، استاندار انتخابی ایشان از جمیع احزاب و ستاد دکتر روحانی، هرکدام سه نماینده خواست که در تصمیم‌گیری‌های استان سهیم باشند. خب در آن زمان حزب مردم‌سالاری یکی از سه حزبی بود که از طریق شورایعالی هماهنگی اصلاح‌طلبان انتخاب شد. دیگر این‌که وقتی قرار شد «شورایعالی اصلاح‌طلبان» راه اندازی و «شورای هماهنگی» راکد بماند، تصمیم گرفتیم که از افراد حقیقی استفاده نکنیم و نمایندگان احزاب به‌عنوان شخصیت‌های حقوقی در شورایعالی حضور داشته باشند. نتیجه هم این شد که دبیر حزب مردم‌سالاری بدون رقیب در بین 40 حزب به‌عنوان دبیرکل شورایعالی انتخاب شد. به طور کلی هر موردی در مسائل انتخاباتی و غیر از آن حداقل در استان ما پیش آمده که نیاز به کار حزب و جریان بود، حزب مردم‌سالاری خودش را در رده‌های بالای مجموعه تصمیم‌گیری قرار داده است. فعالیت‌های حزبی زمانی باید مورد محاسبه قرار بگیرد که حزب در قدرت و حاکمیت سهیم باشد. در مورد احزاب اصلاح‌طلب، زمانی که دولت همسو یا اعتدالی سر کار می‌آید، می‌توانند بهتر خودشان را نشان دهند. اما زمانی که دولت اصلاح‌طلب یا همسو نیست، احزاب اصلاح‌طلب هم در سکوت و رخوت فرو می‌روند. البته در استان اردبیل زمانی که دولت اصولگرا سر کار بود شورای هماهنگی [اصلاح‌طلبان] مرتب جلسه داشت و فعالیت زیادی می‌کرد. یعنی هیچ وقت این جلسات تعطیل نبود و همه هم حضور داشتند. حتی در فاصله روزهای پیش از انتخابات، حداقل هفته‌ای یک بار با نمایندگان مجلس جلسه داشتیم. این‌که 40 حزب اصلاح‌طلب در کنار هم، مرتب برای تصمیم‌گیری جمع میشدند و جلسه می‌گذاشتند را اصلا دستکم نگیرید. البته به خاطر اینکه در اکثر احزاب، نیروهای حزبی متاسفانه برای انتخابات [مجلس] ردصلاحیت شدند، نتوانستیم رقابت خوبی با اصولگرایان داشته باشیم. چرا که در حال حاضر با توجه به محدودیت‌های فعالیت‌های حزبی در کشور، کار بسیار مشکل شده است. خب به هر حال این فعالیت‌ها هم‌زمان خطر سوال و جواب یا حتی بازداشت (بدون اینکه کسی در مرکز از نیروهای استانی حمایت کند) وجود دارد. بنابراین این احتیاط در روند کار حزبی، خصوصا در استان‌های کشور همیشگی است. متاسفانه قبل از انتخابات همه از احزاب دعوت می‌کنند که با وارد شدن به انتخابات، میدان داری کرده و به داغ شدن انتخابات کمک کنند. اما بعد از انتخابات عضویت در حزب جرم می‌شود و همه از این حرف می‌زنند که ما عضو و حتی مدیون هیچ حزبی نیستیم و این می‌شود یک بهتان! در حالی که اعضای احزاب افراد شناسنامه‌داری هستند که وضعیت، سابقه و موجودیت‌شان مشخص است. کسی که عضو حزب اصلاح طلب است، فردا نمی‌تواند آبادگر یا اصول‌گرا یا عضو جبهه پایداری باشد. او اصلاح‌طلب است و این‌ موضوع می تواند مایه راحتی خیال همه دست اندرکاران باشد که در هر شکلی چطور باید برخورد شود. البته خوشبختانه از بخت بلند ما، استانداران اردبیل در سال‌های بعد از 92، سعی کردند به احزاب میدان بدهند. مثلا در مورد شورای هماهنگی، شاید حدود 70 درصدشان به کار گرفته شد. به نظر من زمانی یک حزب (مثل مردم‌سالاری) می‌تواند کارهای بزرگ بکند که از لحاظ مالی با درآمدهای پایدار تامین باشد. این نمی‌شود که ما از افراد بخواهیم کار کنند و حتی از خودشان هزینه کنند و بعد مورد حمایت قرار نگیرند. تا زمانی که حزب نتواند از لحاظ منابع مالی تامین شود، نمی‌توان از اعضای آن انتظار خاصی داشت. چون به هر حال هر کسی که وارد فعالیت حزبی می‌شود، هم به دنبال منافع جمعی و پیشرفت شهر و کشورش است، هم در مرحله بعدی به دنبال منافع شخصی خود می‌رود. این چیزی است که قابل کتمان نیست.
در مورد مضیقه مالی من همین‌قدر عرض کنم که زمانی دفتر حزب مردم‌سالاری در اردبیل در یک نقطه خوب شهر با اتاق‌های متعدد بود که دست ما را برای کار کردن و برقراری جلسات مختلف باز می‌گذاشت و به همین واسطه دو یا سه سال کار جدی کردیم. اما به هر حال نتوانستیم منابع مالی را تامین کنیم و کار را ادامه دهیم. طبعا مجبور به اختیار کردن دفتر کوچکی شدیم که خب دیگر آن توان برای کار کردن و پیشرفت هم وجود نداشت، چرا که واقعا تامین منابع مالی بسیار سخت شده است. این مساله به نظر من باید توسط دبیرکل و اعضای شورای مرکزی مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. چون ما از لحاظ استقبال مردمی بسیار موفق بودیم. این‌که وقتی اعضای حزب مردم‌سالاری در هر انتخاباتی در سطح استان، شهر، شهرستان و حتی بخش می‌توانند رای بیاورند، نشان می‌دهد استقبال توسط مردم چقدر بالا بوده است.
خب طبعا تحولاتی که در کشور اتفاق می‌افتد، روی ما هم بی تاثیر نیست، اما تلاش کردیم نشست‌های حزبی را تعطیل نکنیم و جلسات به صورت پیوسته ادامه داشته باشد. خب بنده به‌عنوان اولین دبیر حزبی مردم‌سالاری در استان‌ها، سعی کردم در این سال‌های مسئولیت (که شامل حدود 18 سال میشود) طوری فعالیت کنم که حزب مردم‌سالاری در استان اردبیل همیشه جایگاه خود را داشته است.
نکته بسیار مهم دیگر این‌که در حزب مردم‌سالاری خوشبختانه بهای زیادی به نیروهای جوان داده می‌شود و اغلب فعالیت‌های ما را جوانان به عهده دارند. البته پاره‌ای از مشکلات هم در داخل حزب داشته‌ایم، از جمله اینکه در روند ثبت‌نام در سایت حسنا، یکی دوبار عضویت همه اعضا از بین رفت و همه مجدد مجبور به ثبت‌نام شدند و خب این عوامل باعث ریزش می‌شود.
دیگر این‌که در روند عضوگیری ما سعی می‌کنیم که بعضی اوقات فضا را برای عضویت باز کنیم یا ببندیم. چرا که اعتقاد داریم که نگاه کمیتی به عضویت و تشکیل سیاهی لشکر بدون این‌که کاری انجام شود آسیب زننده‌تر است. خب وقتی فضا را در طولانی مدت برای عضویت باز کنیم، درگیر خواسته‌های بی‌شمار از طرف اعضا می‌شویم که البته به حق است ولی در بعضی اوقات قادر به حل کردن آن نیستیم و این موضوع دارای آثار منفی در روحیه حزبی خواهد شد. خیر، فعالیت فرهنگی به شکلی که مرسوم است نداشته‌ایم و بیشتر فعالیت‌مان در استان روی مسائل سیاسی متمرکز است. البته این‌طور هم نبوده که هیچ کاری نکرده باشیم. به هر حال بخشی از اعضای ما به دنبال تاسیس سازمان‌های مردم ‌نهاد رفتند و ما به‌عنوان حزب از ایشان حمایت کردیم. این فعالیت‌ها و ایجاد سازمان مردم نهاد را شاید بتوان جزو فعالیت فرهنگی دانست. ببینید همان‌طور که عرض کردم به نظر من علاوه بر فعالیت‌های مرسوم سیاسی و فرهنگی، حزب باید تمرکز خود را روی فعالیت اقتصادی و تامین مالی برای رسیدگی به استان‌ها قرار دهد. ببینید الان اصولگرایان این معضل را حل کرده‌اند و در بهترین نقطه شهر ما دفتر دارند. اما حداقل در مورد احزابی مثل مردم‌سالاری، متاسفانه مجبوریم با امکانات محدود فعالیت کنیم. بینید به نظرم باید در حزب یک تیم قوی در حوزه اقتصاد جهت درآمدزایی و فعالیت اقتصادی فعال شود. البته من خودم چندین بار اقدام کرده‌ام، ولی متاسفانه موفقیتی در پی نداشته است. اما باید با بررسی‌های دقیق این معضل را یک بار برای همیشه حل کرد. البته خب منظور من استفاده از رانت نیست، بلکه باید سازوکاری برای ایجاد درآمد پایدار ایجاد شود. مثلا خانه کارگر را ببینید، در تمام استان‌ها برای خود مراکز آموزشی و مهمان‌سرا ایجاد کرده که با درآمد حاصل از آن می‌توانند دخل و خرج کنند. ما متاسفانه چنین چیزی را نداریم که به نظر من می‌توان به آن به صورت جدی فکر کرد. سرمایه‌گذاری و ایجاد چنین مراکزی می‌تواند مشکل مالی حزب را برای همیشه حل کند.
دوم اینکه تصمیمات از بالا به پایین گرفته نشود. در کار حزبی قرار بر این نیست که چند نفر برای کل کشور تصمیم بگیرند که یکسری فعالیت ها انجام شود یا نشود. شاید آن تصمیمی که در پایتخت گرفته شده، در مناطق دیگری از کشور جوابگو نباشد. مثلا در تهران تصمیم می‌گیرند که شورای هماهنگی باید راه‌اندازی و شورایعالی حذف شود. ولی فی‌المثل ما که در استان خودمان در شورایعالی موفق‌تر و از احزاب تاثیرگذار هستیم، چرا باید دست‌آوردهایمان را از کف داده و دوباره از صفر شروع کنیم؟ این مسائل باید تغییر کند و هر منطقه‌ای بتواند تصمیمات خاص خود را با توجه به مصالح منطقه‌ای بگیرد.
دیگر این‌که صرف تعداد اعضا نشان دهنده قدرت حزب نیست. زمانی حزب ما چندین هزار نفر عضو داشت و وقتی در تهران کنگره حزب مردم‌سالاری برگزار می‌شد، ما با چهار یا پنج اتوبوس به تهران می‌آمدیم. اما به واسطه مطالبات اعضا، این موضوع بیشتر دردسرساز شده بود تا اینکه محسنات در پی داشته باشد. ما در دولت اول آقای روحانی تلاشمان را به جای عضوگیری بر این معطوف کردیم که اعضایمان بتوانند در مناصب مدیریتی (فرماندار، بخشدار و مدیر کل یا مشاور) حضور داشته باشند. شاید به خاطر همین بوده که اعضای جوان‌تر احزاب دیگر همیشه بر این باورند که حزب مردم‌سالاری برای اعضایش در استان اردبیل کار کرده است. این موضوع مورد تاکید خود دکتر کواکبیان هم بوده و ایشان بارها گفته است که دفتر استان اردبیل به خوبی می‌تواند خود را اداره کند. اینجا جا دارد که من هم از شما درخواست کنم که در مصاحبه‌های بعدی از جوانان استان اردبیل استفاده کنید. چون جوانان برای حضور در فعالیت‌های حزبی نیاز به انگیزه دارند. در حال حاضر ما باید نیروهایمان را حمایت کنیم. البته باید ببینیم که در انتخابات سال بعد چه نتیجه‌ای رقم خواهد خورد. تمام تلاش ما برای سال بعد باید این باشد که رئیس‌جمهوری اصلاح‌طلب (که حزب مردم‌سالاری هم به او اعتقاد دارد) بر سر کار بیاید. اگر اصلاح‌طلبان بتوانند در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شوند، تمام فعالیت‌های ما باید در جهت توسعه حزب، جذب و آموزش جوانان و قرار دادن نیروهای حزبی در پست‌های مدیریتی خواهد بود و اگر در ریاست‌جمهوری شکست بخوریم باید به دنبال کارهای فرهنگی و اقتصادی برای حزب باشیم.  در سال‌های گذشته گاهی اوقات اتفاق افتاده که راه ما از دیگر احزاب اصلاح‌طلب جدا شده باشد. البته گاها حق با ما هم بوده ولی به طور کلی، در این اوقات برای استفاده از همه ظرفیت‌های احزاب اصلاح‌طلب باید گذشت کرد. بدون در نظر گرفتن رفتار تعاملی، شاید با حضور رئیس‌جمهور مورد تایید اصلاح طلبان هم نتوانیم به اهداف خود برسیم.
دیگر اینکه باید از ظرفیت کسانی که در شورای هماهنگی دارای وزن سیاسی و اثر گذاری هستند، جهت این همدلی و یکپارچگی استفاده کرد.
نکته سوم اینکه کسی را باید به‌عنوان کاندیدای اصلاح‌طلب معرفی کنیم که بتواند آرای مردم را جذب کند. ببینید الان واقعیت این است که مردم ناامیدانه با صندوق رای قهر کرده‌اند. البته این موضوع برمی‌گردد به عملکرد ما و وعده‌هایی که عمل نشد. بنابراین اقناع مردم جهت حضور پای صندوق‌های رای واقعا کار سختی است.
همچنین ما باید پارلمان اصلاحات را که دکتر کواکبیان و چند نفر دیگر از فعالان سیاسی اصلاح طلب مطرح کرده بودند راه‌اندازی کنیم. استان‌ها باید در رای گیری و تصمیم گیری کشوری سهیم باشند، اگر استان‌ها مشارکت نداشته باشند به وضعیت مطلوب نخواهیم رسید. اگر اصلاح طلبان در انتخابات شکست بخورند با یک مشکل جدی مواجه خواهند شد. آن وقت برای اینکه برگردیم به وضعیت امروز، باید سال‌ها کار شود. و در نهایت بهتر است که علاوه بر فعالیت سیاسی، اقداماتی در حوزه‌های اجتماعی برای درک مشکلات مردم داشته باشیم. این کاری است که باید انجام شود و البته اینکه چقدر موفق خواهیم بود مشخص نیست.

گفتگو: موسی حسن وند
 


کد مطلب: 131924

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/interview/131924/فضای-انتخابات-احزاب-داغ-می-کنند-بعد-بهتان-می-زنند

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir