۱
۲
شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۱۶

جبهه‌اصلاح‌طلبان ایران می‌تواند با ایده تازه در انتخابات نقش‌آفرینی جدی داشته باشد

انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم از نگاه محمد جواد حق‌شناس
جبهه‌اصلاح‌طلبان ایران می‌تواند با ایده تازه در انتخابات نقش‌آفرینی جدی داشته باشد

نزدیک به چهار ماه مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم و همچنان فضای سیاسی کشور از سوی جریانات مختلف شفاف نیست و هر چه به انتخابات نزدیکتر می‌شویم جای آنکه شاهد به وحدت رسیدن و معرفی کاندیدای حداکثری از سوی این جریانات فعال در کشور باشیم شاهد اضافه شدن کاندیداهای احتمالی منتسب به جریانات مختلف هستیم. این موضوع را می‌توان هم در جریان اصلاح‌طلبی و هم اصولگرایی مشاهده کرد. در حالیکه طرح مناسک از سوی حزب مردم سالاری مطرح شد تا اجماعی میان اصلاح‌طلبان برای رسیدن به یک کاندیدای واحد صورت گیرد شاهد ارایه ساز و کار ۱+۲ از سوی اصولگرایان نیز بودیم. محمد جواد حق شناس، نائب رئیس جبهه اصلاح‌طلبان ایران و عضو حزب اعتماد ملی معتقد است که ما در انتخابات آتی با دو سناریو مواجه هستیم که در صورت به اجماع نرسیدن اصلاح‌طلبان بر سر یک کاندیدای واحد به طور قطع پیروزی این طیف در این صورت در انتخابات ریاست جمهوری مبهم است. گفت و گوی پایگاه خبری فریادگر با حق شناس را می خوانید.
وضعیت کنونی اصلاح‌طلبان را در جامعه چطور ارزیابی می‌کنید؟
ابتدا باید اشاره داشت که اصلاح‌طلبی یک جریان اصیل ریشه دار، با سابقه و دامنه نفوذ بسیار بالا است که جایگاه خوبی را در میان نخبگان، طبقه متوسط، دانشگاهیان، هنرمندان، نویسندگان و دیگر اقشار جامعه دارد. این تفکر با چارچوبی که در سالهای حاکمیت اصلاح‌طلبان در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی‌داشته، توانسته پیوند ارگانیک و عملیاتی را در سطح مدیریتی جامعه برقرار کند. به این گونه که توانسته از زمینه فکر به حوزه عمل هم منتقل شود و بخشی از ایده‌های خود را علی‌رغم وجود موانع جدی در آن دوره عملیاتی کند. اما متاسفانه شاهد هستیم با جابه جایی که در دوران اصلاحات شکل گرفت اصولگرایان با ایجاد وضعیتی که در فضای انتخاباتی کشور رخ داد، توانستند اصلاح‌طلبان را از صحنه قدرت خارج کنند. به خصوص در عرصه رقابت‌های انتخاباتی مجلس شورای اسلامی‌و حذف گسترده نامزدهای آنها، نکته حایز اهمیت آنکه پس از آنکه جریان اصلاح‌طلبی به مدت ۸ سال خارج از صحنه قدرت قرار گرفت این جریان اصیل توانست تا حدودی عملکرد ۸ ساله خود را مورد بازخوانی قرار دهد. به واقع باید گفت اکنون اصلاح‌طلبان تجربه فراوانی را در اختیار دارند که به عنوان سرمایه می‌تواند مورد توجه و مطالعه قرار گیرد. لذا به نظر می‌رسد فضای ریاست جمهوری آینده فضای مناسبی باشد تا اصلاح‌طلبان بتوانند از استعداد و توانایی و مطالعه کردن عملکرد جریان رقیب در حوزه اصولگرایی که در این ۸ سال، هم در ریاست‌جمهوری و در مجلس هفتم و هشتم نیروی مسلط قوه مقننه بودند، تجارب ارزشمند خود را به عنوان بسته‌بندی جدی در اختیار مردم قرار دهند و زمینه ای باشد که ما بتوانیم از مشکلات امروزه که بعد از ۸ سال حاکمیت اصولگرایان بر کشور پیش آمده و مشکلات جدی را که به دلیل ضعف عملکرد آنان در عرصه اقتصاد، فرهنگ، جامعه و سیاست بین‌الملل به وجود آمده و شاهد آن هستیم مدیریت کنند و به نوعی از ناکارآمدی موجود در کشور فاصله بگیریم.
اصلاح‌طلبان چند ماه پیش گفته بودند که بر روی یک کاندیدای مشترک اجماع خواهند کرد اما با توجه به مدت کمی‌که تا انتخابات باقی است به نظر نمی‌رسد که اجماعی در میان باشد. شما فکر می‌کنید که آنها می‌توانند بر روی گزینه حداکثری به اجماع برسند؟
به طور طبیعی در این حوزه اصلاح‌طلبان به دنبال گزینه مقبولی هستند تا با نامزد حداکثری خودشان وارد انتخابات شوند. با این امید که انشاءالله انتخاباتی شفاف، رقابتی و سالم داشته باشیم تا بستر لازم برای بازگشت این جریان به کشور فراهم شود. در این میان چهره‌ای مانند آقای خاتمی‌که سابقه ۸ سال ریاست‌جمهوری را در کارنامه دارد و موقعیت بین‌المللی ممتازی دارد و به لحاظ نظر سنجی‌ها یکی از شخصیت‌های اصلی جریان اصلاح‌طلبی در کشور است و در عین حال می‌توان گفت که وی یک شخصیت فراجناحی دارد؛ به این معنی که نخبگان اصولگرا،

جبهه اصلاح طلبان مجموعه ای متشکل از 17 تا 18 حزب شناسنامه دار است و اگر چه این جبهه به لحاظ سنی جوان است ولی می تواند با اندیشه و فکر نویی که دارد و با تکیه بر انگیزه اعضا نقش آفرینی جدی در جامعه و انتخابات آینده داشته باشد
خردگرا و اعتدال گرا وی را قبول دارند. به طور طبیعی تلاش برای ورود چنین چهره‌ای از سمت جبهه اصلاح‌طلبان صورت گرفت و ما طی دیداری از وی برای کاندیداتوری انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم دعوت کرده‌ایم. امیدواریم که بستر لازم فراهم شود تا بتوانیم از وی به عنوان یک چهره حداکثری در انتخابات استفاده کنیم.
برخی می‌گویند بهتر است از آقایان‌هاشمی‌و خاتمی‌به عنوان اتاق فکری برای معرفی کاندیدای حداکثری استفاده شود و به واقع معتقد هستند که به جای آنکه آنها کاندیدا شوند بهتر است که چهره ساز باشند؟
به طور کل در دنیا احزاب به این دلیل به وجود می‌آیند که چهره‌های جدید را پرورش دهند، تربیت و دنبال کنند. اما متاسفانه در کشور ما به خاطر تقابلی که با نظام حزبی داری، می‌بینیم رییس جمهوری روی کار می‌آید و افتخارش این است که من حزبی نیستم و حتی در اولین اقدام خود کمک به احزاب را قطع می‌کند. همچنین در کشور ما حزبی با استانداردهای شناخته شده بین‌المللی وجود ندارد. از طرفی می‌بینیم که رقبای اصلاح طلب به لحاظ توانایی مالی و هم به خاطر وجود تریبون‌ها و انحصاری که در حوزه‌های رادیو و تلویزیون، نمازهای جمعه، مطبوعات و سایت‌ها بوده و حمایت‌های بی‌دریغی که توسط دولت از آنها در این مدت صورت می‌گرفته از یک سو و همچنین نزدیکی فکری نهادهای نظارتی شورای نگهبان با اصولگرایان از امکاناتی برخوردارند که جریان رقیب از آنها برخوردار نیست و اصلاح‌طلبان این امکانات را ندارند. به طور مثال جناح رقیب ولایتی را به عنوان کاندیدای خود در نظر می‌گیرد ما می‌بینیم که این روزها وی در تمامی‌کانال‌های تلویزیونی برنامه‌های یکی دو ساعته دارد. همچنین قالیباف با بودجه چند هزار میلیاردی شهرداری که در اختیار دارد همشهری را به عنوان تریبون خود انتخاب کرده است و دهها نشریه وابسته به همشهری و سایتهای مختلف وجود دارد که خبرهای مربوط به وی را پوشش می‌دهد. چنین مسائلی را نیز در رابطه با جریان دولت مشاهده می‌کنیم. اگر ما بخواهیم خودخواسته از چهره‌هایی مانند خاتمی‌و سپس‌هاشمی‌استفاده نکنیم زمینه را برای خودمان محدود کرده ایم.
اصلاح‌طلبان در ابتدا با شعار رسیدن به کاندیدای واحد فعالیت خود را آغاز کردند اما اکنون ما با افراد مختلفی در این طیف مواجه هستیم که همه آنها معتقدند که در انتخابات به عنوان کاندیدای اصلاح طلب حضور خواهند داشت....
در انتخابات آتی ریاست جمهوری با یک انتخابات سه قطبی مواجه خواهیم بود که یک قطب آن را اصلاح‌طلبان تشکیل می‌دهند و قطب دیگر آن به دو شاخه اصولگرایان سنتی و اصولگرایان با محوریت دولت یا رادیکال تقسیم می‌شود. این سناریو در حالی عملی خواهد شد که بستر لازم برای حضور اصلاح‌طلبان فراهم شود و همچنین آنها بتوانند با اجماع بر سر یک کاندیدای واحد در یک انتخابات رقابتی حضور پیدا کنند.
با توجه به اینکه شما نائب رئیس جبهه اصلاح‌طلبان ایران هستید طی همایشی که توسط حزب مردم‌سالاری به منظور تبیین طرح مناسک برگزار شد اقبال عمومی‌طیفهای مختلف اصلاح‌طلبی به این جبهه تا حدودی مشخص شده است. ما می‌بینیم به دلایل مختلف برخی از کاندیداهایی که اکنون در میان این طیف مطرح هستند یا در این همایش شرکت نکردند یا اینکه درمصاحبه‌های خود احتمال کاندیداتوری خود را رد نکرده اند و مثلا آقای محجوب از حمایت خانه کارگر از حسین کمالی دبیر حزب اسلامی‌کار خبر داده است. همچنین از کواکبیان عارف، نجفی و .... نیز از سوی جریان اصلاح‌طلبی اعلام کاندیداتوری می‌شود. به نظر شما چه سازو کاری برای به اجماع رسیدن اصلاح‌طلبان در عرصه رقابت انتخابات ریاست جمهوری در میان این طیف به وجود خواهد آمد؟
اکنون به نظر می‌رسد که تکلیف خاتمی تا آخر تعطیلات نوروز مشخص شود. ما باید بتوانیم تا انتهای فروردین به یک سازو کار برای اجماع برسیم. این ساز و کار به واقع باید شبیه همان طرح مناسکی که حزب مردم سالاری ارایه داده یا طرحی که به عنوان
من معتقد هستم که دیدار میان شخصیتهای اصلی باید صورت بگیرد. این موضوع از یک سو و از سوی دیگر باید شخصیتها و سران اصلاحات باید دیدارهایی را با رهبری نیز داشته باشند واز دغدغه ها و دیدگاه هایشان با ایشان گفتگو کنند. این مسئله به شدت می تواند به کاهش سو تفاهم و رسیدن به یک نقطه مناسب کمک کند
پارلمان اصلاحات توسط نجفی و یا اتاق فکری که توسط آقای نوری و یا بحث مدالیته ای که توسط حزب آزادی مطرح شده باشد. اگر تا اردیبهشت انشاءالله نامزد واحد مشخص شود تمام اعضای اصلاح طلب و نخبگان پشت سر نامزد اجماعی اصلاح‌طلبان قرار خواهد گرفت. در این صورت با تمام نابرابریها می‌توانیم در عرصه رقابت شرکت کنیم.
شما به طرحها و ساز و کارهایی اشاره داشتید که از سوی طیفهای مختلف اصلاح‌طلبی مطرح شده با توجه به این موضوع کدامیک از این طرحها می‌توانند اصلاح‌طلبان را به اجماع برساند؟
به نظر بهتر است این طرحهای چهارگانه را که در بالا مطرح شد، به آقای خاتمی‌ارجاع داد و از وی بخواهیم تا گروهی را متشکل از طراحان این ساز و کارها و گروهی از منتخبینی که دارای فکر و اندیشه از مجموعه اصلاح‌طلبی هستند را مامور کنند تا به طرح جامع برای رسیدن به اجماع در آنجا منتج شود. و به واقعا ساز و کار نهایی را تا هفته اول اردیبهشت آماده کنند تا اصلاح‌طلبان در همان زمان بتوانند بر روی گزینه حداکثری به اجماع برسند.
جبهه اصلاح‌طلبان ایران به چه میزان می‌تواند در به اجماع رساندن این جریان موثر واقع شود؟
ابتدا باید توان بالقوه اصلاح‌طلبان در جامعه به توان بالفعل تبدیل شود؛ یعنی این احساس میان هواداران اصلاحات در جامعه پدید آید و آنها به این نکته برسند که باید به سمت تغییر حرکت کرد. که این تغییر هم از طریق صندوقهای رای است که اتفاق می‌افتد و لازمه این موضوع این است که موتور محرکه نیروهای اصلاح‌طلبی روشن شود هرچند کوچک و هر فردی بتواند در سطح واحد خانواده، کاری، روستا، اداره، مدرسه و غیره این موتور را روشن کرده و شکل دهد تا این موتور محرکه بتواند پیوندهای جدی تری را میان مجموعه بزرگ اصلاح‌طلبی و جامعه فراهم کند. اگر این بستر شکل پیدا بگیرد ما می‌توانیم این توان را در خدمت کلیت کشور و منافع ملی با محوریت قانون اساسی و حاکمیت قانون قرار دهیم. جبهه اصلاح‌طلبان موتوری متشکل از ۱۷ تا ۱۸ حزب شناسنامه دار است. و اگر چه این جبهه به لحاظ سنی جوان است ولی می‌تواند با فکر نویی که دارد نقش آفرینی جدی در جامعه و انتخابات آینده داشته باشد.
دیدار سه تن از شخصیت های اصلاح طلب با رهبری را چطور ارزیابی می کنید؟
به اعتقاد من این دیدار افق روشنی را به سوی آینده باز می کند گرچه به اعتقاد من این دیدار دیر اتفاق افتاد. من در اتفاقات سال ۸۸ با آقای کروبی چندین بار و سپس با آقای خاتمی صحبت کردم پیشنهاد مشخصم این بود که که این دیدارها با رهبری باید ادامه داشته باشد و نباید قطع شود. به واقع انتظار می رفت که با توجه به پتانسیل و جایگاهی که اصلاح طلبی در نظام سیاسی و نوعی عملکردی که داشت نباید ارتباط این مجموعه قطع شود. این ارتباط شروع خوبی است اگرچه کافی نیست. به واقع این مسئله باید در مرحله بعدی به سمتی رود که گفت و گوی میان رهبران اصلاح طلبان و اصولگرایان صورت بگیرد. به طور مشخص باید گفت و گوهایی در سطح شخصیتهایی مانند آقایان خاتمی، هاشمی، ناطق نوری، مهدوی کنی، آیت الله امینی صورت بگیرد که این دیدارها لازم و و ضروری هستند. من معتقد هستم که دیدار میان شخصیتهای اصلی باید صورت بگیرد. این موضوع از یک سو و از سوی دیگر باید شخصیتها و سران اصلاحات باید دیدارهایی را با رهبری نیز داشته باشند واز دغدغه ها و دیدگاه هایشان با ایشان گفتگو کنند. این مسئله به شدت می تواند به کاهش سو تفاهم و رسیدن به یک نقطه مناسب کمک کند. به واقع این مسئله می تواند تا حدودی به بحران های پیش رو که به نظر بسیار سخت هم می رسد، کمک کند. این بحرانها مشکلاتی است که توسط جامعه بین الملل با آنها روبرو شده ایم مانند تحریمها و آثار وتبعات مخرب آن که سبب مشکلاتی در اجتماع ما شده است،این مسئله مهمترین نیاز جامعه امروز ماست.امروز بیش از هر زمان نیاز به همفکری ،همکاری وگذشتن از خود درمیان افراد ،احزاب و جریان هایی داریم که دل در گروی این کشور، سرزمین،آیین و مردم صبور و با فرهنگ کشور دارند. تا دیر نشده فرصت را از دست ندهیم.

کد مطلب: 23855
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


سروش
این تفکر به نظر می رسد می تواند به برون رفت کشور از بحرانهای سیاسی ، اجتماعی و بین المللی و بویژه ناکارآمدی قوای سه گانه کمک کند. چرا اصلاح طلبان زودتر به فکر نیفتادند عملیاتی شدن این ایده به نفع کشور، مردم و اصلاح طلبان خواهد شد