۱
چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۵۲
گفت و گو با علیرضا فرید کارگردان فیلم خنده های آتوسا:

فیلمساز، مجرم نیست

پياده‌روهاي خيابان‌هاي تهران در تلويزيون سانسور مي‌شود
در میان فیلم های کمدی که این روز ها اکران می شود چند فیلم هم دستمایه اجتماعی دارد. «خنده های آتوسا» جدیدترین اثر علیرضا فرید است که پس از یک سال در صف ماندن بالاخره اکران شد فیلمی از سینمای مستقل ایران که در حال نزدیک شدن به باشگاه فیلم های میلیاردی است.
فیلمساز، مجرم نیست

 در میان فیلم های کمدی که این روز ها اکران می شود چند فیلم هم دستمایه اجتماعی دارد. «خنده های آتوسا» جدیدترین اثر علیرضا فرید است که پس از یک سال در صف ماندن بالاخره اکران شد فیلمی از سینمای مستقل ایران که در حال نزدیک شدن به باشگاه فیلم های میلیاردی است. با وجود این که عیلرضا فرید معتقد است نباید راجع به فیلمش صحبت کند و آن را حلاجی کند با او در رابطه با شرایط اکران فیلمش و حاشیه های این روزهای سینمای ایران به گفت و گو نشستیم. گفت و گوی مردم سالاری با علیرضا فرید را می خوانید:

­ـ از شرايط اكران راضي هستيد؟

انسان طبیعتا  هيچ وقت رضايت كامل از چيزي ندارد. اما همين كه فيلمي اجتماعي در شرایطی که خيلي‌ها مخالف سينمايي اجتماعي هستند و آواز مرگ بر سينماي اجتماعي سر مي‌دهند،  فرصت اكران پيدا كرده است شاكرم.

اما از شرايط اكران  باید بگویم که ما با 5 سالن شروع كرديم که در حال حاضر 12 سالن داريم طبيعتا در مقایسه  با فيلمي كه با 50 یا  100 تا سالن شروع مي‌كند و بهترين سانس‌ها را دارد شرايط مان برابر نیست. در حقیقت به نظرم در ایران این سينمادارها هستند كه تصميم مي‌گيرند كه مردم چه فيلمي را ببينند و مردم را به سمتی که می خواهند سوق مي‌دهند. اگر سينما به عنوان یک تفریح فرهنگي هميشه در دسترس مردم باشد مشخصا  استقبال بيشتري از کار مي‌شود. اما  وقتي ما سالنمان كم است و سانس‌هايمان صبح و ظهر است طبيعتا اين مقدار فروش پایین می آید. البته يك قاعده‌ ای در سينمايي ايران است  كه هيچ فيلمي همواره تمام سالن‌ها و سانس‌هايش پر نيست.

ـ  خنده های آتوسا سال 93 به پایان رسید چرا دیر اکران شد؟

سال 94 فیلم مجید مجیدی در دو سرگروه اكران شد و خيلي از سالنها  را گرفت. همین مساله باعث شد که نظم معمول اكران به هم بخورد و  فرصت براي يك سري‌ از فيلمها فراهم نشد.

ـ  به سراغ خود فیلم برویم. خیلی از مردم با اسم فیلم مشکل داشتند.  اين كه چرا اسم فيلم بايد خنده‌هاي اتوسا باشد ؟

يك وجه تعبيري دارد. شما لزوما وقتي اسم خنده‌هاي آتوسا را مي‌شنويد قرار نيست فكر كنيد... اين نگاه ابتدايي است خنده‌هاي اتوسا وجه تعبيري دارد و مخاطب هوشمند متوجه اين موضوع مي‌شود.

ـ تيزر فيلمتان به نوعي اصرار دارد فيلم را سياسي جلوه دهد. چه اصراری بر سیاسی جلوه دادن فیلم دارید؟

حوزه تبليغات فيلم در اختيار كارگردان نيست. من از بخشی از تبليغات اين فيلم اصلا راضي نيست. مثلا همان بحثي كه راجع به این که فیلم در چهار روز فیلم برداری شده است. از همان مقطعي كه فيلمبرداري صورت گرفت و تمام شد و رسانه‌اي شد من خيلي تمايلي به رسانه ای شدن اين مسئله نداشتم.

ـ بحث من در تاکیدی است که برسياسي بودن فیلم می شود . این در حالی است که  در فیلم شما  اتفاق خاصي رخ نمی دهد که سیاسی باشد.

خيلي مسائل را نمي‌شود بيان كرد. اصولا سيستم روايي اين فيلم قصه‌هايش را خيلي "رو"  بيان نمي‌كند و روایت ها در لايه‌هاي زيرين بيان مي‌شود.  برای مثال همين كه شما يك ماموری را مي‌بيني كه دارد نقش بازي مي‌كند اما كاري از دستش برنمي‌ايد و دو تا کشته روی دستش مي‌ماند، همین نقد است. بعضي‌ها مي‌گويند اين مامور چرا موفق نشد؟ من هم دقيقا مي‌خواهم بگويم موفق نشده است به خاطر اينكه اگر در مبارزه با اختلاس موفق شده بودند الان در كشور با اين همه پرونده‌هاي اختلاسي مواجه نبوديم. كساني كه در حال مبارزه با  مفاسد اقتصادي هستند اما موفق نشده اند.

ـ در نقدهاي که از فیلم گفته شده که فیلمنامه تحت تاثیر قتل در نيمه شب پوآرو است؛ نظر خودتان چیست؟

نه. به هيچ‌عنوان تأثير نگرفتم.  هر فيلمي که در قطار باشد و معمایی باشد الزاما  ربطي به اين فيلم ندارد.

ـ ريتم و آهنگ فيلم را اشاره كرديد كه نمي‌خواستيد تند باشد چرا؟ نقد دیگری که به فيلم وارد است مساله ریتم فیلم است، این کار خيلي دير ضربه مي‌زند. فضاي راز آلود، صداي قطار کمی كمك مي‌كند اما در نهایت باز هم بيننده خسته مي‌شود.....

فیلم دير شروع نمي‌شود. بستگی دارد که شروع فیلم را چه چیزی فرض كنيد؟ شما دختري را داريد در قطار با كيف پر از ارز كه دارد گوشي‌هاي موبايلش را از قطار به بیرون پرتاب مي‌كند در حقیقت من معتقدم کار در همان پلان اول شروع شده است.

این به نوع نگاه برمی گردد؛ این که چطورفيلم را نگاه كنيم. آیا فقط قصد این را داریم که كنيم با چهار تا صحنه اكشن فقط مخاطب را هيجان زده کنیم؟ با این نگاه بله، این حرف صحیح است که فیلم من نسبت به آنها دير شروع مي‌شود.

 

ـ تعداد شخصیت های فیلمانه زیاد است و در شروع کار ما صحنه هایی از هر کدام می بینیم که به نظر می رسد قصد شما این است که آن ها را معرفي ‌كنید اما ارتباط بين این آدم ها خیلی دير برقرار مي‌شود. در حقیقت ما تا دقيقه 60 فيلم منتظر داستان اصلی هستيم.

اتفاقاتي در حال  رخ  دادن است يعني در هر سكانس اتفاقاتي رخ مي‌دهد كه شاید خیلی عیان نباشد اما مساله دقیقا همین است. قرار نبوده که رو بازی شود.  انتظار من از سينما اين نيست...

ـ شما مخاطب را منتظر مي‌گذاريد...

من انتظار ندارم كه تمام مخاطبين بتوانند با کارم ارتباط برقرار كنند. در فیلم من اتفاقات  در زير پوست حوادث است. حوادث ظاهري اين اتفاقات خيلي به نظر من اهميت ندارد. برای مثال  در جمله ای که آتوسا مي‌گويد «من خودم آقاي خودمم»  در حالی که خیلی ها معتقدند كه هر زني باید يك آقا بالاسر داشته باشد. من دنبال اين معاني هستم. نه در ديالوگ‌ها، در رفتارها،  اگر فیلم با دقت دیده شود جزئيات رفتاري زیادی  وجود دارد.

ـ  اتفاقا همین مساله است که  باعث می شود که مخاطب احساس کند فیلم دچار شعارزدگي است. برای نمونه همین مثالی که خودتان زدید راز مگويي نبوده كه تا به حال بيان نشده باشد...

مگر قرار بوده که رازی بیان شود؟ من  تلاش كردم که فیلم اجتماعي بسازم.

ـ شما اگر مي‌خواهيد صحبتي كنيد بايد آن مخاطب دنبال شما بيايد؛  اين ضرباهنگ كند فیلم  باعث مي‌شود مخاطب فيلم را از دست بدهد.

تا جايي كه من ديدم مخاطب فيلم كاملاً همپاي فيلم مي‌آيد و تا پايان فيلم در تماشاي فيلم مشاركت مي‌كند و در واقع درگیر تعليقي است كه نمي‌خواستم به آن دامن بزنم و انتظار مي‌كشد. حالا اينكه تا چه اندازه اي مطابق سليقه‌اش هست آن قابل بحث هست. اينكه يك درصدي ممكن است كه انتظارشان بيشتر باشد طبيعي است. در هر فيلمي اين وضعيت‌ها وجود دارد. اما اينكه ما بخواهيم صرفاً مخاطب را هيجان زده كنيم و باهاش بازي كنيم و احساساتي‌اش كنيم درست نیست و  مسئله «خنده‌هاي آتوسا» اين نبوده و به هيچ عنوان نخواسته تماشاچي را احساساتي كند. سعي كرده كه تماشاچي را لايه‌هاي زيرين هدایت کند. من خيلي نبايد فیلمم را بشكافم. بارها گفتم شما منتقدين آدم را مجبور مي‌كنيد كه صحبت كند. من اساساً قرارم اين نيست كه راجع به فيلم صحبت كنم. هميشه گفتم فيلم روي پرده سينما است و آدمها مي‌بينند و مي‌توانند دوست داشته باشند يا دوست نداشته باشند. يك امر طبيعي است. فيلم‌ساز اصلا نبايد راجع به فيلمش صحبت كند. من معتقدم كه كارگردان نبايد صحبت كند چون خودش را الصاق مي‌كند يا تلقي خودش را به ديگران تحميل مي‌كند كه اين خيلي بد است. فيلمساز با پايان صداگذاري كارش تمام مي‌شود و در واقع حالا این  ديگران هستند كه آزادند نظرشان را بیان کنند  و وظیفه  فيلمساز اين است که فضا را برای این صحبت ها ايجاد كند كه آدمها راجع به او صحبت كنند. اين فرهنگ به نظر من غلط است كه فيلمسازها مجبور مي‌شوند كه صحبت كنند آن هم به خاطر يك سري سوءتفاهمات كه هميشه وجود دارد.

ـ شايد اين ايراد فيلم باشد كه فيلم نياز به توضيح دارد و شما مجبور می شوید که  از فيلمتان دفاع كنيد؟

نه اصلا نبايد دفاع كنم. مگر متهمم كه دفاع كنم؟ نه پول بيت‌المال و ارگان‌ رسمی و نه پول دولت در ميان هست. در واقع بخش خصوصي ايمان داشته و تا امروز پاي ايمانش ايستاده و اين فيلم را ساختيم. در واقع فيلمساز متهم نيست كه دفاع كند مگر جرمي انجام داده؟!

واقعيت اين است كه خيلي دوست ندارم حرف بزنم ولي اين مساله باعث ایجاد سوءتفاهم مي‌شود. من مي‌گويم فيلمساز كارش را انجام داده حالا مخاطبان مي‌توانند نقد كنند اصلا اشتباه برداشت كنند. دوست داشته باشند يا نداشته باشند. من نقدهاي مثبت و منفي دارم. اين خوب است ولي اين كه فيلم را حلاجي كنيم به نظر من باعث می شود که حقوق مخاطب در نظر گرفته نشود. من سعي كردم به مخاطب احترام بگذارم و به هوش مخاطب اتكا كردم. فكر مي‌كنم مسائل و مشكلات اقتصادي و فرهنگي که ما در اين مملكت داريم  پيشينه تاريخي دارد. ما ناگهان از جامعه‌اي كه به شدت سنتي بوده وارد جهان مدرن شده ایم. بدون اينكه پيش نياز را طي كنیم. جامعه سنتي ما ناگهان وارد جامعه نيمه مدرن شده و مشكلاتي دارد. واقع يك پيش‌نيازهايي را طي نكرديم براي اينكه به جامعه مدرن برسيم.

 

 

ـ يعني ضرباهنگ كند  فیلمتان را قابل دفاع مي‌دنید؟

اصولا تفكر در جايي ورود و خروج پيدا مي‌كند كه طمأنينه وجود داشته باشد انديشه. در جايي ورود پيدا مي‌كند كه طمأنينه وجود داشته باشد.  در ضرباهنگ تند خيلي چيزها از بين مي‌رود.

 

 

ـ فيلم بعدي در كار هست؟

بله. راجع به زمانش نمي‌توانم دقيق بگويم. ولي فيلمنامه‌اي را از سال‌هاي دور به نام «بي‌جواب» داشته‌ام كه در دوره‌هاي قبلي وزارت ارشاد برخورد مناسبي صورت نگرفته. فكر مي‌كردند نظم اجتماع را به هم مي‌زند كه حرف خنده‌داري است چون اساسا يك درصد يا دو درصد مردم ايران به سينما مي‌روند که این درصد نمی توانند نظمی را به هم بزنند.

فيلمنامه‌اي را هم جديدا به نام دارودسته كولي‌ها تمام كردم كه هر دو این فیلمنامه ها جزو فيلمنامه‌هاي فعالم هستند.

ـ به عنوان سوال آخر نظرتان راجع به برنامه هفت و صحبت های بهروز افخمی راجع به جشنواره کن چیست؟

به گمان من آقاي افخمي از بعد از اينكه فيلم روباه با وجود اينكه امكانات تبليغي و شهر و بيلبورد و زمان اكران فوق العاده  و سالن های فراوان  داشت و  فقط 127 میلیون تومان فروخت دچار مسئله‌اي شد و به جاي اينكه به فيلمسازي خودش بپردازد به حاشيه‌ها پرداخت. ايشان در زمستان در همين برنامه به حق گفت كه سينماي ايران دارد نابود مي‌شود و من آمدم نجاتش دهم. اما باید از  ايشان  پرسید که او با كدام پشتوانه پژوهشي اين حرف را می زند و جالب اين است كه بعد از عيد  چون دو  فيلم كمدي موج ايجاد كرد ايشان گفت وضع سينما خوب شده و جان گرفته و دارد پيش مي‌رود. اساسا به نظر من حرف‌هاي ايشان پشتوانه پژوهشي ندارد به همان نسبت كه حتي كنداكتور برنامه‌شان ندارد. زماني كه من مي‌گويم يك بحث‌هايي را راجع به نقد اجتماعي در اين فيلم سعي كردم مطرح شود ايشان مي‌گويد شما حتما شبكه خبر را نمي‌بينيد. بنده بيست سال در تلويزيون مستند سازي و برنامه‌سازي كردم و همه شرايط تلويزيون را مي‌دانم. در تلوزيون يك سري مستندها قابل پخش نيست. يك سري مسائل در تلویزيون گفته نمي‌شود، پياده‌روهاي خيابان‌هاي تهران در تلويزيون سانسور مي‌شود چون ممكن است حجاب مردم نامناسب باشد. شما پلاني از پياده‌رو خيابان تهران مي‌گيريد اين بايد بازبيني شود.  من بالاي پنجاه هزار دقيقه كار روي آنتن دادم و خیلی بهتر از آقاي افخمي تلویزيون را مي‌شناسم. وقتي ما با اين تلويزيونی اينچنينی مواجه هستيم و او هم چنین حرف هایی می زند خود نشان دهنده اين است كه ايشان يك مقداري بدون پژوهش صحبت مي‌كنند. من اساسا راجع به جشنواره‌ها صحبت نمي‌كنم. خودم به واسطه مستندهايم يك سري جشنواره‌ها رفتم اما از 82 به بعد هيچ جشنواره‌اي نرفتم. دوست دارم در فيلم‌ها چرخه اكران اتفاقات برايش بيفتد حتي دوست ندارم به اكران در خارج ايران فكر كنم. اما بحث من اين است كه ايشان خيلي بدون پژوهش صحبت مي‌كند و كاملا نقدهاي يك جانبه دارند و به علاوه اينكه مسئله هولناكي كه در آخرين نقد ديدم دشمني عجيب و غريبي كه با سينمايي اجتماعي دارند و تعجب كردم از آقاي طهماسب كه كه به شعار عجيب و غريب مرگ بر سينماي اجتماعي دامن زدند.. مثل اينكه ايشان هم مثل ديگران دوست ندارند مردم فكر كنند و صرفا به سرگرمي  مردم  فكر مي‌كنند. من نمي‌دانم چرا اينقدر ترس و نگراني از سينماي اجتماعي هست.

 ضمن احترام به همه سرگرمي‌سازان كه بخش مهمي از سينما را در بر گرفتند و من هم هيچ مخالفتي ندارم و خودم هم لذت مي‌برم ولي اجازه دهند بخشي هم سينمايي اجتماعي وجود داشته باشد. 
گفت و گو : پویان فراستی

کد مطلب: 57171
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *