۰
جمعه ۲۷ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۴۱
سید حمید حسینی دبیر کل اتاق بازرگانی مشترک ایران و عراق در گفت‌وگو با "مردم‌سالاری آنلاین":

نرخ ارز در خارج از مرزها تعیین می‌شود

حکایت نرخ ارز در ایران حکایت "ارمنی‌بادمجان" است
" ... اقتصاد کشور از سال 43 تا سال 54 دوران خوبی داشت.... برخی مواقع نرخ فروشندگان ارز در جلوی بانک مرکزی پایین‌تر از نرخ خود بانک مرکزی بود. عده‌ای دلار را 69 ریال به مسافران می‎فروختند. بعضا بازار آزاد قیمت‌هایش کمتر از قیمت بانک مرکزی بود." این بخشی از سخنان سید حمید حسینی، دبیر کل اتاق بازرگانی مشترک ایران و عراق در گفت‌وگو با "مردم‌سالاری آنلاین" است. به گفته حسینی از سال 54 و 55 ضمن گرفتاری اقتصاد ایران به بیماری هلندی، روال این دوران خوب و ثبات نرخ ارز، به پایان رسید و تا به امروز اقتصاد ایران نتوانسته است به دوران شکوفایی خود باز گردد. این کارشناس اقتصادی نرخ ارز در ایران را سیاسی می‌داند.
نرخ ارز در خارج از مرزها تعیین می‌شود
" ... اقتصاد کشور از سال 43 تا سال 54 دوران خوبی داشت.... برخی مواقع نرخ فروشندگان ارز در جلوی بانک مرکزی پایین‌تر از نرخ خود بانک مرکزی بود. عده‌ای دلار را 69 ریال به مسافران می‎فروختند. بعضا بازار آزاد قیمت‌هایش کمتر از قیمت بانک مرکزی بود." این بخشی از سخنان سید حمید حسینی، دبیر کل اتاق بازرگانی مشترک ایران و عراق در گفت‌وگو با "مردم‌سالاری آنلاین" است. به گفته حسینی از سال 54 و 55 ضمن گرفتاری اقتصاد ایران به بیماری هلندی، روال این دوران خوب و ثبات نرخ ارز، به پایان رسید و تا به امروز اقتصاد ایران نتوانسته است به دوران شکوفایی خود باز گردد. این کارشناس اقتصادی نرخ ارز در ایران را سیاسی می‌داند. او معتقد است دولت‌های بعد از انقلاب در دوره اول خود به جهت نیازی که به رای مردم دارند، به صورت تصنعی نرخ ارز را ثابت نگه می‌دارند. دبیرکل اتاق بازرگانی ایران و عراق با برشمردن دلایل افزایش نرخ دلار در ایران گفت: "دولت‌ها متاسفانه به جهت نگاه کوتاه مدتی که به اقتصاد دارند در تعیین نرخ ارز تصمیماتی کوتاه مدت می‌گیرند. به جهت همین نگاه کوتاه مدت، شاهد افزایش نرخ ارز در بلند مدت هستیم." متن گفت‌وگوی مردم سالاری آنلاین با سید حمید حسینی را بخوانید.  
 
چرا غالبا در دوره دوم دولت‌ها شاهد افزایش نرخ دلار هستیم؟به قول برخی از اقتصاددان‌ها دولت‌های ایران انگاری در دور دوم به دنده خلاص می‌زنند!
یکی از اهداف دولت‌ها کسب محبوبیت است. از طرفی در ایران نرخ پایین دلار، مورد پسند عامه‌ی مردم و کارمندان دولت، واردکنندگان و بسیاری از اقشار است. لذا نرخ پایین دلار موجب محوببیت دولت‌ها می‌شود. اگر دولت سالها برای واردات و خدمات یارانه پرداخت کند کسی نگران نمی‌شود. اما اگر در برخی از اقلام صادراتی، یارانه‌ای ناچیز لحاظ شده باشد، صدای همه بلند می‌شود که مانع از صادرات شوید. این در حالی است که سالها برای واردات، ویزا، بلیط خارجی و ... میلیاردها تومان یارانه دادیم.
در طول 5 سال اول دولت آقای روحانی، شاهد تورم حداقل۶۰ درصدی بودیم. نرخ دلار نیز مثل بقیه کالاها  می‌بایست افزایش می‌یافت. البته مثل عموم دولتهای دیگر سعی شد که در دوره اول مانع از افزایش نرخ دلار شوند. این سیاست سرکوب نرخ دلار بر اقتصاد کشور تاثیر گذاشت. حتی اگر تحریمی هم در کار نبود، باز هم در دوره دوم دولت روحانی، افزایش نرخ دلار رخ می‌داد. تصمیماتی که در این سالها اخذ شد در نهایت بر نرخ دلار تاثیرگذار بود. در کل چون دولت‌ها برای دوره دوم نیازمند به رای مردم نیستند،  مانع از افزایش نرخ ارز نمی‌شوند. معمولا آنها سعی می‌کنند تعدیل اقتصادی را به نمایش بگذارند.
 
بنابراین می‌توان گفت در دوره اول دولت‌ها شاهد نرخ تصنعی و غیر واقعی دلار هستیم.
بله در دوره اول دولت‌ها، ما شاهد سرکوب قیمت‌ها و به خصوص نرخ دلار هستیم. افزایش قیمت‌ها می‌توانست در یک روند منطقی و یک شیب ملایم رخ بدهد. ولی مشخص نیست که دولت‌ها بر مبنای چه منطقی  دست به چنین اقدامی می‌زنند. در دولت آقای روحانی  موضوع  یکسان‌سازی نرخ ارز برای سال دوم بیش بینی شده بود. اما این تصمیم مدام به سال‌های بعد موکول ‌شد. در نهایت یکسان‌سازی در سال پنجم ریاست جمهوری  ایشان و در بدترین شرایط اتفاق افتاد که شکست خورد و نتایج آن را همه مشاهد کردیم.
افزایش قیمت ارز در تمام دولت‌ها اتفاق افتاده است. از دولت آقای موسوی تا دولت آقای روحانی. در دولت آقای هاشمی رفسنجانی قیمت‌ دلار 3 برابر شد. در دولت آقای خاتمی نیز قیمت‌ها 2 برابر شد (450 به ۹۰۰ تومان). دولت آقای احمدی نژاد، دلار را حدودا 1000 هزار تومان تحویل گرفت و 4 هزار تومان تحویل داد. در دوره ایشان نرخ دلار 4 برابر شد. در دولت آقای خاتمی شیب افزایش نرخ دلار ملایم‌تر بود. در همه دولت افزایش قیمت دلار وجود داشته است. اما در دولت آقای خاتمی رشد کمتری تجربه شده است.
 
چرا باید این روال در اقتصاد کشور ما وجود داشته باشد؟ انگاری افزایش نرخ دلار سنت حسنه‌ای است که در همه دولت‌ها رعایت می‌شود.
درآمدهای ارزی به دولت‌ها اقتداری خاص بخشیده است. به همین جهت آنها به عنوان بزرگترین تامین کننده دلار و ارز می‌توانند در قیمت آن تاثیرگذار باشند. آنها به همین دلیل می‌توانند نرخ ارز را هم تعیین کنند. دولت‌ها
نرخ ارز در ایران سیاسی است. نرخ ارز در ایران حکایت بنده خدایی را دارد که پسرش اهل هر نوع منکراتی بود! او به خاطر اینکه آبرویش در خطر نیفتد به پسرش اجازه داده بود که هر کار منکراتی که می‌خواهد در خانه انجام بدهد و به خارج از خانه نرود. لذا بساط قمار و مشروب و ... در خانه همیشه پهن بود. تا اینکه یک روز پسرش را دید که مشغول شستن گوجه فرنگی است. در زمان قدیم به گوجه فرنگی، “ارمنی بادمجان” می‌گفتند و خوردن آنرا مباح نمی‌دانستند. او وقتی پسرش را در حال شستن ارمنی بادمجان(گوجه فرنگی) دید، عصبانی شد و به او گفت، همه منکراتت را قبول کردم؛ ارمنی بادمجان را دیگر قبول نمی‌کنم! حساسیت‌های جامعه ما نیز از این نوع است. در حال حاضر مهم‌تر از نرخ دلار، مسکن، بیکاری و هزاران موضوع دیگری است که به عنوان مشکلات اساسی دامن‌گیر جامعه شده است. با این اوصاف بازهم نرخ دلار و همچنین بنزین برای جامعه از حساسیت خاصی برخوردار است. در افزایش نرخ دلار ما برخی مواقع اشتباه می‌کنیم و حساسیت‌هایی از قبیل حساسیت به ارمنی بادمجان از خودمان نشان می‌دهیم
متاسفانه به جهت نگاه کوتاه مدتی که به اقتصاد دارند در تعیین نرخ ارز تصمیماتی کوتاه مدت می‌گیرند. به جهت همین نگاه کوتاه مدت، شاهد افزایش نرخ ارز در بلند مدت هستیم.
 
غالبا افزایش نرخ دلار در ایران را سیاسی می‌دانند. به کشور ترکیه نگاه کنیم. تا قبل از تصمیمات سیاسی اخیرشان، نرخ برابری لیر ترکیه با دلار آمریکا روند منطقی داشت. اما همین که نگاه سیاسی را بر منافع اقتصادی ترجیح دادند، ارزش پول ملی‌شان کاهش یافت. به نظر شما مساله کاهش ارزش ریال ایران هم به همین نحو است؟
بله؛ نرخ ارز در ایران سیاسی است. نرخ ارز در ایران حکایت بنده خدایی را دارد که پسرش اهل هر نوع منکراتی بود! او به خاطر اینکه آبرویش در خطر نیفتد به پسرش اجازه داده بود که هر کار منکراتی که می‌خواهد در خانه انجام بدهد و به خارج از خانه نرود. لذا بساط قمار و مشروب و ... در خانه همیشه پهن بود. تا اینکه یک روز پسرش را دید که مشغول شستن گوجه فرنگی است. در زمان قدیم به گوجه فرنگی، “ارمنی بادمجان” می‌گفتند و خوردن آنرا مباح نمی‌دانستند. او وقتی پسرش را در حال شستن ارمنی بادمجان(گوجه فرنگی) دید، عصبانی شد و به او گفت، همه منکراتت را قبول کردم؛ ارمنی بادمجان را دیگر قبول نمی‌کنم! حساسیت‌های جامعه ما نیز از این نوع است. در حال حاضر مهم‌تر از نرخ دلار، مسکن، بیکاری و هزاران موضوع دیگری است که به عنوان مشکلات اساسی دامن‌گیر جامعه شده است. با این اوصاف بازهم نرخ دلار و همچنین بنزین برای جامعه از حساسیت خاصی برخوردار است. در افزایش نرخ دلار ما برخی مواقع اشتباه می‌کنیم و حساسیت‌هایی از قبیل حساسیت به ارمنی بادمجان از خودمان نشان می‌دهیم. به عنوان مثال وقتی به تعیین نرخ دلار مسافرتی می‌رسیم به همین نحو عمل می‌کنیم. این در حالی است که افزایش نرخ دلار حتی بر افزایش نرخ مسکن هم تاثیر گذاشته است؛ با این اوصاف آنرا فراموش می‌کنند و به آن نمی‌پردازند.
 
اوضاع سایر جوامع در خصوص نرخ دلار چگونه است؟ آیا جوامع دیگر هم مثل ایران به نرخ دلار حساس هستند؟
خیر؛ در سایر جوامع به هیچ وجه اینگونه نیست. کشورهای دیگر تا این میزان به نرخ دلار حساسیت از خود نشان نمی‌دهند. نرخ یورو در ابتدا از دلار بیشتر بود. در ادامه این دلار بود که نسبت به یورو ارزش بیشتری پیدا کرد. این کاهش و افزایش‌ها چندین بار رخ داده است. با این اوصاف از سوی شهروندانشان شاهد عکس‎العملی مثل جامعه ایران نبودیم. بسیاری از کشورها ارزش پول ملی‌شان نسبت به دلار آمریکا، نرخ تثبیت شده‌ای است. به عنوان مثال همین کشورهای عربی؛ آنها ارزش پول ملی خود را نسبت به دلار در یک ریت مشخص، تعیین و تثبیت کرده‌اند. به همین جهت تحت تاثیر افزایش و کاهش نرخ پول ملی‌شان در مقابل دلار قرار نخواهند گرفت. اما کشورهایی مثل هند، روسیه و ترکیه معمولا ضمن تبدیل پول ملی، با تغییر ارزش مواجه می‌شوند که این تغییر ارزش در زندگی‌شان اثر می‌گذارد. در کشورهای پیشرفته این میزان تاثیر منفی را به چشم نمی‌بینند.
 
برای حذف همین تاثیرگذاری دلار در زندگی مردم، شاهد بودیم که مسئولان کشور تصمیم بر حذف دلار از مبادلات تجاری گرفتند. به نظر شما این تصمیم درست بود یا خیر؟
این تصمیم شبیه همین سخن اقتصاددان‌هایی است که با عنوان "نهادگرا" شناخته می‌شوند. آنها می‌گویند دولت باید قیمتی را تعیین و در نهایت برای تثبیت آن کوشش کند. این تصمیم دولت شبیه همین سخن اقتصاددان‌های نهادگرا بود. نهادگراها می‌گویند ابتدا باید نرخ تثبیت شود و با فساد مبارزه شود . آنها می‌گویند بازار نیما را باید تعطیل کرد و ... به هر حال این هم یک نگاه خاص است که طرفداران خاص خودش را دارد. اما دیدگاه دیگر این موضوع را قبول ندارد. من از همان ابتدا اعتقاد داشته‌ام که دولت واقعا نمی‎تواند تمام نیازها را تامین کند و به همه بخش‌ها رسیدگی کند. اما دیدیم که این سیاست اجرایی شد و در نهایت موفق هم عمل نکرد. دولت در ایران نمی‌تواند تا این حد و با قاطعیت بگوید که همه نیازهای ارزی را تامین می‌کنم و ضمن تعیین نرخ، آن را مدیریت می‌کنم. این کار عملی نیست. تبعات این تصمیم را هم دیدیم. همه صرافی‌ها را تعطیل کردند، عرضه دلار آزاد را ممنوع اعلام کردند؛ حتی ورود ارز به کشور ممنوع شد. این تصمیم غلطی بود. ضمن اینکه تک نرخی کردن در شرایط امروز امکان‌پذیر
لیستی از سوی بانک مرکزی منتشر شد که آمار دریافت کنندگان ارز جهت واردات را نشان می‌داد. برخی افراد در 6 ماهه‌ی اول سال 2 میلیارد دلار ارز از نظام بانکی دریافت کرده‌اند. این نشانه‌ی خوبی است. البته مشکلاتی هم در این لیست دیده می‌شود. بیشتر افرادی که در این لیست هستند، حداقل برای من که 30 سال است در این بازار حضور دارم، ناآشنا بودند. چرا یک فرد می‌تواند 2 میلیارد یورو ارز دریافت کند؟ در صورتی که کسی او را نمی‌شناسد. در لیست صادرات صنعتی – معدنی نیز همینگونه بود. در آن لیست یک نفر خانم 29 میلیون دلار صادرات داشته که کسی او را نمی‌شناخت. حدس می‌زنیم این فرد از جمله افرادی بوده که پیمان خود را به دیگران واگذار کرده است. نام او "ل- خ" بود. او 5 میلیون تن سنگ آهن صادر کرده است که این رقم بسیار معنا‌دار است
نیست.
به هر حال نظام تصمیم‌گیری این تصمیم را اخذ کرده بود و آقای جهانگیری نیز به عنوان معاون ریاست جمهوری تسلیم آقایان شد و این تصمیم را به مردم ابلاغ کرد که به نظر می‌رسد سیاست درستی نبود.
 
از مدیریت بازار ارز صحبت شد. در حال حاضر اوضاع بازار ثانویه نیما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این سامانه توانست کارکرد خوبی داشته باشد یا خیر؟
به نظر می‌رسد که این سامانه آنگونه که باید نتوانست کارکرد خوبی از خود نشان بدهد.  از طریق این سامانه، همه می‌توانستند مطلع شوند که ارز تزریق شده به بازار، مربوط به کدام شرکت یا بانک است. البته این روال برای شرکت یا بانک خطرآفرین بود؛ چرا که در هنگام تحریم کل این اطلاعات علنی می‌شد و لذا تصمیم گرفتند که این مشکل را با محدود کردن دسترسی افراد حل و فصل کنند. لذا دسترسی به اطلاعات شرکت‌ها محدود شد تا اینگونه مشکل مذکور حل شود. اما باز هم دیدیم که به جهت اختلاف قیمت دلار آزاد و دلار بازار نیما، کسی تمایلی به حضور در بازار نیما از خود نشان نداد.
از طرف دیگر عده‌ای نیز دریافتند دولت مدام تصمیمات خود را تغییر می‌دهد؛ به همین دلیل تلاش کردند تا معیار قیمت را "بازار سنا و ارز آزاد" قرار دهند. آنها دولت را تحت فشار قرار دادند. این مساله باعث شده که بازار نیما نتواند کارکرد خوبی داشته باشد.
البته از وقتی آقای همتی به بانک مرکزی آمده مقداری اوضاع بازار بهتر شده است و ارز به بازار تزریق شده است؛ البته هنوز دلار در این بازار بسیار کم است. برخی از ارزهای دیگر نیز در بازار نیما وجود دارد که واردکننده‌ای در پی آن نیست. مثلا روپیه هند که این ارز فقط برای کسانی که قصد واردات از هند را دارند، فایده‌مند است.
 
‎در این میان صادر کننده‌ای که ارز او در بازار نیما بفروش نمی‌رود باید چکار کند؟
‎صادرکننده وظیفه خود را انجام داده است و بر اساس قانون ارز خود را در بازار نیما عرضه کرده است. حال اگر سامانه نیما این توانایی را نداشته که ارز این فرد را بفروش برساند، باید به حال او فکری شود. قاعدتا این فرد نمی‌تواند تا ابد ارز خود را در بازار نیما نگه دارد. اگر کسی این ارز را نخرید، باید بانک مرکزی یا صرافی این ارز را خریداری کند. صادرکننده نباید علاف شود تا خریدار برای ارز او از راه برسد یا نرسد.
 
آیا قانون و تصمیمی برای چنین وضعیتی اندیشیده شده است؟
‎خیر؛ فکر نمی‌کنم قانون مشخصی وجود داشته باشد. یکی از مشکلات سامانه نیما همین موضوع است. سامانه نیما هنوز نتوانسته است از عهده چنین مشکلاتی برآید.
 
ضمن این مشکلات، آیا فرایند کارآیی سامانه نیما در روند صادرات و واردات خللی وارد کرده یا خیر؟
‎آمار نشان می‌دهد که در 6 ماهه اول سال ارز خوبی تخصیص یافته است. همین چند وقت پیش لیستی از سوی بانک مرکزی منتشر شد که آمار دریافت کنندگان ارز جهت واردات را نشان می‌داد. برخی افراد در 6 ماهه‌ی اول سال 2 میلیارد دلار ارز از نظام بانکی دریافت کرده‌اند. این نشانه‌ی خوبی است. البته مشکلاتی هم در این لیست دیده می‌شود.
‎بیشتر افرادی که در این لیست هستند، حداقل برای من که 30 سال است در این بازار حضور دارم، ناآشنا بودند. نام شرکت‌ها و افرادی که در لیست وجود داشتند، ناآشنا بود. چرا یک فرد می‌تواند 2 میلیارد یورو ارز دریافت کند؟ در صورتی که کسی او را نمی‌شناسد. امیدواریم که این افراد به تعهد خود وفادار باشند. ارز خوبی در 6 ماهه‌ی اول سال تخصیص یافته است. با این اوصاف ما مشکل چندانی در کمبود کالا نداریم. اگر در چند ماه آخر سال، ماهانه 3 میلیارد دلار در سامانه نیما عرضه شود، فکر نمی‌کنم با مشکل جدی مواجه شویم.
 
اسامی دریافت کنندگان ارز که اخیرا بانک مرکزی آنها را منتشر کرد، برای شما ناشناس بود؟
‎تقریبا همه آنها ناشناس بودند. در لیست صادرات صنعتی – معدنی نیز همینگونه بود. در آن لیست یک نفر خانم 29 میلیون دلار صادرات داشته که کسی او را نمی‌شناخت. حدس می‌زنیم این فرد از جمله افرادی بوده که پیمان خود را به دیگران واگذار کرده است. نام او "ل- خ" بود. او 5 میلیون تن سنگ آهن صادر کرده است که این رقم بسیار معنا‌دار است.
‎لیست واردکننده‌ها نیز برای من که 30 سال است در بازار هستم، آشنا نبود. بانک مرکزی باید در این خصوص پاسخگو باشد. اینکه یک نفر را معرفی کنند که 2 میلیارد دلار ارز دریافت
در حال حاضر این سخنان در کشور زیاد به گوش می‌رسد که همه می‌برند و می‌خوردند! کارمندان دون پایه نیز ضمن این ادبیات مخرب، میز خود را محلی برای دریافت رشوه می‌بینند. مادامی که این ذهنیت وجود دارد که همه می‌خورند و می‌برند، چرا او نباید بخورد؟! این تفکر ایجاد شده که مسئولان کشور مشغول رانت و فساد اقتصادی هستند. در حقیقت دولت برای مقابله با این اوضاع دست به شفاف سازی زد. اما این درست نیست که ناقص عمل شود
کرده چه فایده‌ای دارد. آقای ابراهیم حاجی فرجی که 2 میلیارد و 322 میلیون یورو پول دریافت کرده است واقعا چه کسی است؟ اگر ما به دنبال شفاف‌سازی هستیم نباید با یک عدد و رقم ابهامات را بیشتر کنیم. باید نام شرکت و کالای وارداتی را بگویند. در این صورت ما بهتر می‌توانیم قضاوت کنیم. این لیست ذهن همه را مشوش کرده که این افراد چه کسانی هستند که این همه ارز دریافت کرده‌اند. اگر این افراد فرار کنند، چه کسی باید پاسخ بدهد؟
 
به نظر شما در این فضای پر تلاطم ارزی، هدف دولت آقای روحانی از انتشار اسامی دریافت‌کنندگان ارز چیست؟
‎در حال حاضر این سخنان در کشور زیاد به گوش می‌رسد که همه می‌برند و می‌خوردند! کارمندان دون پایه نیز ضمن این ادبیات مخرب، میز خود را محلی برای دریافت رشوه می‌بینند. مادامی که این ذهنیت وجود دارد که همه می‌خورند و می‌برند، چرا او نباید بخورد؟! این تفکر ایجاد شده که مسئولان کشور مشغول رانت و فساد اقتصادی هستند. در حقیقت دولت برای مقابله با این اوضاع دست به شفاف سازی زد. اما این درست نیست که ناقص عمل شود. حرکت دولت برای اعلام اسامی دریافت‌کنندگان ارز بسیار خوب است. این جو می‌تواند اینگونه خنثی شود. در مجموعه‌ی نظام، بسیاری از افراد، پاکدست هستند؛ همه مشغول دزدی و اختلاس نیستند. اما بالاخره در هر قشری مثلا در قضات، در مجلس، در دولت، در مدیران و ... آدم‌های بد هم حضور دارند. برای دور کردن این اوضاع مجبوریم شفاف سازی کنیم. باید مشخص شود چه کسی ارز دریافت کرده است. با ادامه این روال مردم قانع می‌شوند.
 
از دولت و بانک مرکزی صحبت کردیم. دولت و بانک مرکزی همیشه به مردم هشدار می‌دهند که دلار خریداری نکنند؛ چرا که متضرر می‌شوند. این در حالی است که به عنوان مثال نرخ ارز مسافرتی یا ارز دانشجویی در حد و حدود همین نرخ بازار آزاد است. آنها بارها به مردم گفته‌اند که بازار آزاد را معیار قرار ندهید. ولی ارز مسافرتی و ارز دانشجویی را تقریبا با همان نرخ به مردم می‌فروشند. حس می‌شود که بانک مرکزی و دولت با مردم صادق نیستند. نظر شما چیست؟
‎دولت از یک طرف نمی‌خواهد نرخ بازار آزاد را به رسمیت بشناسد. به گفته دولت، دلار کاغذی 3 درصد نیاز کشور است. اما دولت دو عامل مهم را نمی‌بیند. باید بدانیم که در حال حاضر حدود ۴۰۰ دستگاه پوز در خارج از کشور فعال است و افراد در خارج کشور خصوصا در کانادا، عراق، ترکیه و دبی می‌توانند در یک صرافی کارت ریالی بکشند و در مقابل دلار دریافت کنند. دولت این خروج سرمایه را نمی‌بیند. دولت فکر می‌کند خروج اسکناس دلار در حد همان 3 درصد است. مبنای خروج ارز از کشور این 3 درصد نیست.
‎مردم در حال حاضر به دلار به عنوان برگ سهام نگاه می‌کنند. مردم با خرید دلار پس انداز می‌کنند. در نهایت 2 الی 3 درصد مردم به خرید دلار نیاز واقعی دارند؛ سایرین قصد حفظ سرمایه خود را دارند. به همین خاطر به این جمعبندی رسیده‌‌اند که خرید دلار می‌تواند برای حفظ ارزش پولشان، پشتوانه خوبی باشد.
‎دولت وقتی می‌خواهد نرخ دلار را کاهش بدهد، جرات نمی‌کند دلار خود را با نرخی پایین‌تر از نرخ بازار آزاد، بفروش برساند. اگر هم با نرخ پایین بفروشد همه انتقاد می‌کنند که دولت در حال توزیع رانت است. به همین جهت مجبور می‌شود که دلار را با نرخ نزدیک به بازار بفروش برساند تا او را محکوم به توزیع رانت نکنند.
‎هدف دولت این است که نرخ دلار را آهسته آهسته پایین بکشد. وقتی نرخ نزولی شود دولت در آن شرایط می‌تواند دخالت کند و نرخ را کاهش بدهد. وقتی نرخ بالا می‌رود و جامعه آماده پذیرش این افزایش است، دولت نمی‌تواند دخالت کند. اگر مردم اعتقاد داشته باشند که دلار 30 هزار تومان می‌شود شک نکنید، دلار به 30 هزار می‌رسد و دولت هم نمی‌تواند کاری کند. هنر دولت باید این باشد که وقتی مردم هراس پیدا کردند یا یک اتفاق خوشایندی رخ داد، مثلا مجلس اف ای تی اف را نهایی کند و شورای نگهبان نیز آنرا بپذیرد، دولت در آن شرایط وارد شود و قیمت را مدیریت کند.
‎این یک تئوری است که سال 2014 برنده جایزه صلح نوبل مطرح کرد و مدعی شد که رفتار مصرف کننده فقط بر مبنای نیاز نیست. مردم ایران تا وقتی از خود رفتاری نشان دهند که به دلار نیاز دارند این افزایش قیمت ادامه‌دار می‌شود. مردم بر اساس “پیش‌بینی از آینده بازار” تصمیم می‌گیرند.
هدف دولت این است که نرخ دلار را آهسته آهسته پایین بکشد. وقتی نرخ نزولی شود دولت در آن شرایط می‌تواند دخالت کند و نرخ را کاهش بدهد. وقتی نرخ بالا می‌رود و جامعه آماده پذیرش این افزایش است، دولت نمی‌تواند دخالت کند. اگر مردم اعتقاد داشته باشند که دلار 30 هزار تومان می‌شود شک نکنید، دلار به 30 هزار می‌رسد و دولت هم نمی‌تواند کاری کند. هنر دولت باید این باشد که وقتی مردم هراس پیدا کردند یا یک اتفاق خوشایندی رخ داد، دولت در آن شرایط وارد شود و قیمت را مدیریت کند
اگر حس کنند که مسکن گران می‌شود آنها به سمت خرید مسکن می‌روند. این تئوری با رفتار مردم ایران همخوانی دارد. اکنون اگر نرخ دلار کاهش داشته و افزایشی نبوده، به جهت ترس مردم از ریزش قیمت است. لذا دست از خرید برداشتند و نرخ دلار هم اینگونه کاهش یافت.
 
از میان بازارهای متفاوتی که برای نرخ دلار در ایران تصمیم می‌گیرند کدام بازار را لیدر می‌دانید؟
‎باید به بازارهای خارج از کشور نگاه ویژه داشت. افراد در ایران وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوند، حجم و رقم معاملات را در بازارهای خارجی، از جمله عراق، کانادا، دبی و ... می‌بینند. این بازارها هستند که در نهایت بر نرخ دلار در ایران تاثیر می‌گذارد. اینگونه نیست که در بازار منوچهری و چهار راه استانبول نرخ را تعیین کنند. ارز در نهایت از ترکیه و سلیمانیه و ... وارد می‌شود. هر نرخی که در این بازارها تعیین شود در ایران هم نهایی خواهد شد و بر اساس آن خرید و فروش صورت می‌گیرد. نرخ ارز در خارج از مرزها تعیین می‌شود.
 
یعنی عوامل خارجی در افزایش نرخ ارز و دلار در ایران مشارکت دارند؟
‎بله؛ همینطور است. گاها دوستان ما اصرار می‌کنند که دولت باید نرخ‌ها را آزاد کند. ما به آنها ‌گفتیم کشوری که تا این حد دشمن دارد، نمی تواند نرخ‌ ارز را رها کند و  زندگی مردم را به دلار آزاد وصل کند. چه کسی تضمین می‌کند که عربستان ، آمریکا و اسراییل در بازار دخالت نکنند؟ مگر برای آنها مهم است که روزانه 10 میلیون دلار هزینه کنند تا نرخ دلار را بالا ببرند و اینگونه در زندگی مردم تاثیر بگذارند؟ صراحتا می‌گویند ما به دنبال آشوب و اغتشاش در ایران هستیم و می‌خواهیم فروش نفت را صفر کنیم. آنها می‌توانستند نقل و انقال پول را  سخت کنند تا پول نفت به ایران نرسد. ولی با این تصمیمات در پی این هستند که مردم ایران را به خیابان بکشانند. به همین جهت برای به هم زدن نظم جامعه می‌توانند از کانال دلار وارد شوند.
‎ما شب‌ها شاهد بالا و پایین شدن قیمت‌ها هستیم. کسی که شب خرید و فروش نمی‌کند! این‌ها به همان عوامل پشت پرده باز می‌گردد. من نمی‌دانم وزارت اطلاعات تا چه میزان موفق به ردگیری این افرادشده. آیا دستگاه‌های پوزی که در خارج از کشور هستند کنترل می‌شوند؟
 
جای سوال است که نرخ دلار در ایران چرا باید در ترکیه، سلیمانیه، دبی و هرات و ... برای ما تعیین شود؟ چرا باید منتظر تعیین نرخ در این کشورها و شهرها باشیم؟
‎از قدیم‌الایام به همین صورت بوده است. بانک مرکزی رویه غلطی را راه انداخت که در این بازارها دلار می‌فروخت و قیمت را از آنجا دریافت می‌کرد. این رویه تا کنون هم ادامه دار است.
 
دقیقا از چه زمانی این رویه آغاز شد؟
‎از زمان ریاست آقای نوربخش در بانک مرکزی این اتفاق رخ داد و تا کنون هم ادامه دارد. زمانی بابک زنجانی می‌گفت در بازار تهران دلار بانک مرکزی می‌فروخته...او به همین موضوع اشاره داشت. به صورت روزانه ارز در بازارهای خارجی تزریق می‌شد. همه صبر می‌کردند تا قیمت بخورد. بخش عمده این دلار در بازار دبی تزریق می‌شد. همه تا ساعت 11 منتظر می‌ماندند تا بانک مرکزی، به بازار دبی دلار تزریق کند. سپس بر آن اساس، معاملات تهران هم صورت می‌گرفت.
 
الزام این کار چه بود؟ چرا بانک مرکزی ایران به بازار دبی دلار تزریق می‌کرد؟ چه ضرورتی داشت؟
‎بانک مرکزی در آن زمان، بازار ارز تهران را از طریق دبی کنترل می‌کرد. اگر می‌خواستند دلار را به بازار تهران تزریق کنند، باید با دلار کاغذی این کار صورت می‌گرفت. اما برای بازار دبی نیازی به این کار نبود و به راحتی و از طریق حواله این تزریق دلار صورت می‌گرفت و نیازی هم به جابجایی اسکناس نبود. بانک مرکزی دلار را به صراف‌های مورد اعتماد خود در دبی حواله می‌کرد و درنهایت در ساعت 11 صبح، ضمن تعیین نرخ دلار، بازار تهران هم بر اساس بازار دبی تعیین نرخ می‌کرد. این سنتی است که سالهاست در ایران مرسوم است.
 
هنوز این روال ادامه دارد؟ هنوز به بازار دبی ارز تزریق می‌کنیم؟
‎امسال خیر. آقای روحانی نیز صراحتا به این موضوع اشاره کردند که در بازار دخالت نمی‌کنیم. امسال به بازار دبی ارزی تزریق نشد. به جهت تحریم، دولت قصد داشت که منابع خود را حفظ کند. لذا تزریقی به این بازار انجام نداد. در ادامه مانع از ورود ارز به کشور شدند.
اینگونه نیست که در بازار منوچهری و چهار راه استانبول نرخ را تعیین کنند. ارز در نهایت از ترکیه و سلیمانیه و ... وارد می‌شود. هر نرخی که در این بازارها تعیین شود در ایران هم نهایی خواهد شد و بر اساس آن خرید و فروش صورت می‌گیرد. نرخ ارز در خارج از مرزها و در دوبی و سلیمانیه و ... تعیین می‌شود. از زمان ریاست آقای نوربخش در بانک مرکزی این اتفاق رخ داد و تا کنون هم ادامه دارد. بانک مرکزی رویه غلطی را راه انداخت که در این بازارها دلار می‌فروخت و قیمت را از آنجا دریافت می‌کرد. این رویه تا کنون هم ادامه دار است
لذا نه ارز تزریق شد و نه شاهد ورود ارز به کشور بودیم. شخصا 3 بار به بانک مرکزی نامه نوشتم که چرا ورود ارز را ممنوع کرده‌اید؟ از آنها درخواست کردم که حداقل اجازه بدهید از طریق عراق دلار وارد کشور شود. اما آنها نپذیرفتند. گوش شنوایی در کشور نبود. حدودا 2 الی 3 ماه این تصمیم پابرجا بود. در نهایت نرخ ارز افزایش یافت.
 
پشتوانه عقلانی ممانعت از ورود ارز به کشور چه بود؟ چرا اجازه این کار را ندادند؟
‎بخشی از این تصمیم به دلیل مسائل پولشویی بود. می‌خواستند مانع از ورود پول‌های کثیف به ایران شوند. در کل نمی‌دانم واقعا چه منطقی پشت این تصمیمگیری بود.
 
در مورد آقای ولی‌ا... سیف هم صحبت کنیم. ظاهرا ایشان تحت نظر هستند. به نظر شما کدام تصمیمات ایشان در زمان ریاست‌شان بر بانک مرکزی باعث شده که اکنون او تحت نظر باشد؟ تصمیم مشکوکی از او سر زده است؟
‎بدترین عملکرد آقای سیف شاید به عدم کنترل نقدینگی از سوی او بود. سالانه شاهد افزایش 25 درصدی نقدینگی در اقتصاد ایران بودیم. در 2 سال اول مدیریت او در کنترل صندوق‌ها و موسسات اعتباری اهمال شد. از سوی دیگر در 2 سال آخر مدیریتش مصوبه‌ای را گذراند که طی آن به بانک‌ها اجازه اضافه برداشت داده شد. او به بانک‌ها قرض داد. همین مساله منجر شد که بانک‌ها از منابع بانک مرکزی اضافه برداشت کنند. همین مساله در افزایش نقدینگی تاثیر داشت. بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی از همین تصمیم بود و نهایتا به معضل تبدیل شد.
‎آقای سیف نتوانست بحران ارزی کشور را کنترل کند. اکنون معاون ارزی آقای سیف نیز با وثیقه آزاد است. در ابتدا اتهام جاسوسی متوجه او بود. اما در ادامه ظاهرا مشخص شده که آنها چنین نیتی نداشته‌اند و به همین خاطر با وثیقه آزاد شد. آقای سیف بعضا می‌گوید ما تصمیم‌گیر نبودیم و آقای روحانی تصمیم می‌گرفتند. اگر هم اینگونه بوده باید استعفا می‌داد. نباید برای حفظ موقعیت شغلی خود، این کار را ادامه می‌داد.
 
این معضلات چرا در گذشته کمتر بود؟ به عنوان مثال در 13 سال نخست‌وزیری امیرعباس هویدا شاهد ثبات نرخ ارز و دلار بودیم. دلیل این مساله را چگونه تحلیل می‌کنید؟
‎در آن سالها ما شاهد اقتصاد بی‌نظیری در کشور بودیم. رشدهای اقتصادی 12 درصدی در آن سالها اتفاق می‌افتاد. این رشد اقتصادی باعث تقویت پول ملی شده بود. پول ملی ما نه تنها تضعیف نمی‌شد بلکه هر ساله ارزشش در مقابل کالاها افزایش پیدا می‌کرد. پول ما به پول پرقدرتی در اقتصاد کشور تبدیل شده بود. در یک دوره 8 ساله توانستیم تولید ناخالص کشور را 2 برابر کنیم. مجموعه عواملی دست به دست هم دادند که این مساله رخ بدهد.
‎افزایش قیمت نفت و "نیاز غرب به ایران" و همچنین بلندپروازی "شاه" و "نیروی جوان" صنعتی کشور منجر شد که اقتصاد کشور رشد بی‌نظیری داشته باشد. درست است که با عقاید شاه مشکل داشتیم، اما از لحاظ اقتصادی دوران موفقی را سپری کردیم؛  قیمت‌ها متعادل بود  و  اقتصاد شکوفایی داشتیم اگر چه کشور از نظر سیاسی و فرهنگی دچار شکاف و بحران بود.
 
ضمن اینکه شاهد تورم در سال‌های پایانی حکومت پهلوی بودیم...
حکومت شاه در سال‌های پایانی به سخنان سازمان برنامه و بودجه گوش نکرد و به هزینه‌کردن بیش از توان اقتصادی کشور روی آورد. نهایتا در سال‌های 55 و 56 تورم  افزایش یافت. در  سال‌های ۵۴ و 55  بیماری هلندی دامان کشور را گرفت و ناگهان قیمت مسکن در اقتصاد کشور افزایش پیدا کرد و اینگونه روند اقتصادی مثبتی که از سال 43 و 44 آغاز شده بود، قطع شد. در سالهای 55 و 56 به مشکل برخورد کردیم.
 
برخی می‌گویند که در آن 13 سال، نرخ ارز سرکوب می‌شد. واقعا می‌توان نرخ ارز را در 13 سال به  صورت تصنعی نگه داشت؟
‎خیر. اصلا چرا باید نرخ ارز را سرکوب می‌کردند؟ اصلا در آن سال‌ها تورمی نداشتیم. نه تنها نرخ ارز افزایش نداشته است، بلکه سایر قیمت‌ها نیز با افزایش مواجه نشده است. به فرض مثال در زمان شاه ارز را سرکوب کردند؛ بقیه قیمتها را که نمی‌توانستند سرکوب کنند! برخی مواقع نیز نرخ فروشندگان ارز در جلوی بانک مرکزی پایین‌تر از نرخ خود بانک مرکزی بود. عده‌ای دلار را 69 ریال به مسافران می‎فروختند. بعضا بازار آزاد قیمت‌هایش کمتر از قیمت بانک مرکزی بود.
گفت‌وگو: سید مسعود آریادوست
کد مطلب: 96024
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *