۰
جمعه ۲۸ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۴۰

پژوهشگری که فقط خواند و نوشت

علامه میرزامحمد قزوینی، مردی دانشگاه ندیده، اما دانشمند که تا پایان عمرش دست از خواندن و پژوهش برنداشت و یکی از مهم‌ترین چهره‌های فرهنگی قرن اخیر ایران است.
پژوهشگری که فقط خواند و نوشت
علامه میرزامحمد قزوینی، مردی دانشگاه ندیده، اما دانشمند که تا پایان عمرش دست از خواندن و پژوهش برنداشت و یکی از مهم‌ترین چهره‌های فرهنگی قرن اخیر ایران است.
روزنامه همشهری نوشت: «ساعت ۱۰ روز جمعه ۶ خرداد ۱۳۲۸ شمسی، علامه میرزامحمد قزوینی بعد از یک دوره بیماری در خانه‌اش در خیابان حشمت‌الدوله (آذربایجان)، خیابان فروردین، کوچه دانش، درگذشت؛ مردی دانشگاه ندیده، اما دانشمند که تا پایان عمرش دست از خواندن و پژوهش برنداشت و یکی از مهم‌ترین چهره‌های فرهنگی قرن اخیر ایران است. او سال‌های سال پیش، همزمان با بالا گرفتن دامنه جنگ جهانی دوم، همراه همسر ایتالیایی و دخترش بعد از سال‌ها حضور در سفارت ایران در برلین و پاریس، به ایران بازگشت تا به قول خودش بدون محاجه زیرنظر رژیم نازی نباشد.
میرزامحمد، فرزند ملا عبدالوهاب قزوینی، در سال۱۲۵۶ شمسی در دروازه قزوین تهران به‌ دنیا آمد. او پسر مردی دانشمند بود که دنبال پژوهش‌های پدرش را گرفت. میرزامحمد در شرح حالی از خود، استادانش را افرادی چون حاج‌هادی نجم‌آبادی، سیداحمد ادیب پیشاوری و محمدحسین خان ذکاءالملک فروغی دانسته است. او زبان فرانسه را نیز از محمدعلی فروغی آموخت و میان آن دو دوستی عمیقی بود.
سیدمحمد از همان زمان دانش‌آموختن، علاقه زیادی به خواندن متون قدیمی و خطی و تصحیح آنها داشت؛ اتفاقی که شاید سفری که همراه قوام به لندن رفت او را در انجامش جدی‌تر کرد. او در شرح حال خود، دیدن کتابخانه‌ سلطنتی در لندن و نسخه‌های خطی آن را مهم‌ترین اتفاق زندگیش می‌داند و نوشته: «من نیز به‌قول معروف که کور از خدا چه می‌خواهد، دو چشم بینا، بلاتأمل پس از وداع ابدی با مادر - که در بیرون دروازه قزوین با چشم‌های پر از اشک، وقتی که گاری پستی حرکت کرد به‌ من گفت من یقین دارم دیگر روی تورا نخواهم دید - در پنجم ربیع الثانی ۱۳۲۲ (۱۲۸۳ شمسی) از تهران حرکت کرده، از راه روسیه و آلمان و هلند به لندن سفر کردم. پس از مشاهده عظمت کتابخانه آن شهر و تأمل آن همه کتب نفیسه نادره از عربی و فارسی و غیره، شوق مطالعه آنها چنان بر من غلبه کرد که بی‌اختیار اهل و وطن و خانواده را نمی‌گویم فراموش کردم، ولی موقتا ... خیال آنها را کناری گذاردم.»
او ۳۶ سال از زندگی‌اش را در این حضور  موقت و خواندن و تصحیح متون مهم ادبی و تاریخی ایران گذراند. او در لندن با افراد و ایرانشناسان سرشناسی چون ادوارد براون ملاقات کرد. دوستی میان او و براون در زمانی که او به ریاست بنیاد گیب منصوب شده بود همزمان شد و تصحیح تاریخ جهانگشای جوینی که یکی از مهم‌ترین متون دوران ایلخانان است را به او سپردند؛ تصحیحی که بی‌تردید یکی از نمونه‌های خوب تصحیح متون تاریخی در ایران به شمار می‌رود. او بعد از آن ۸ سال در پاریس اقامت و در کلاس‌های مستشرقین شرکت کرد. در این زمان او با علامه علی‌اکبر دهخدا که در تبعیدی خودخواسته در این شهر بود، آشنا شد. او دوستی با دهخدا را یکی از مهم‌ترین اتفاقات  زندگی‌اش می‌دانست.
علامه با آغاز جنگ جهانی اول در پاریس، مشغول کار روی متون بود که به توصیه حسینقلی‌خان نواب، وزیر مختار ایران در آلمان به برلین رفت. ورود او به برلین با بسته شدن راه‌ها همزمان بود و حضورش در این شهر ۵ سال زمان برد. در این ۵ سال او با سیدحسن تقی‌زاده آشنا شد و با کمک‌های او به پژوهش‌هایش ادامه داد. بعد از جنگ، او بار دیگر به پاریس بازگشت. حضورش در پاریس همزمان با کنفرانس صلح پاریس بود که از ایران هیأتی به ریاست دوست قدیمی او محمدعلی فروغی شرکت کرده بودند. فروغی در آنجا متوجه مشکلات مالی علامه شد و تلاش کرد تا مقرری‌ای برایش درست کند. اما با آغاز جنگ جهانی دوم ماندن در اروپا برای علامه قزوینی سخت شد و او به همراه همسر ایتالیایی و دخترش سوزان از طریق استانبول به ایران آمد. او در بازگشت، طبقه دوم خانه دکتر شایگان را در کوچه جم اجاره کرد. در این دوره زندگی سختی داشت و با نوشتن مقالات امرار معاش می‌کرد. با به سلطنت رسیدن محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲۰، به دستور او جلساتی با حضور برخی چهره‌های ادبی فرهنگی همچون دکتر قاسم غنی و دهخدا در کاخ مرمر برگزار شد. یکی از کسانی که به این جلسات دعوت شد علامه بود. برای شرکت در این جلسات ۲۰هزار تومان به او پرداخت شد و او با وامی که گرفت خانه خیابان فروردین را به مبلغ ۳۶هزار تومان خرید. او برای کمبود پول وامی گرفته بود که در ۳ سال آخر زندگی، پرداخت آن و نگرانی از دست‌دادن سرپناه زن و فرزندش که ایرانی نبودند مهم‌ترین مشکلش شد.
به گفته عباس اقبال‌ آشتیانی که از نزدیک‌ترین دوستانش بود این وضعیت باعث تشدید بیماری او شد و در نهایت آنها به تقی‌زاده گفتند. تقی‌زاده با کمک به چاپ کتاب علامه و پولی که از چند نفر از صاحب‌منصبان گرفت این وام را تأدیه کرد تا علامه با خیالی آسوده سر بر بالین ابدیت بگذارد. برای نوشتن از کارهایی که علامه قزوینی انجام داده باید صفحات زیادی نوشت. نامه‌نگاری او با دکتر قاسم غنی و کتاب‌های چندجلدی مقالاتش بخشی از آثار به‌جای مانده از یکی از چهره‌های مهم ادبی ایران است؛ مردی که در نهایت به وصیت خودش در کنار قبر شیخ ابوالفتوح رازی در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.»
کد مطلب: 136634
برچسب ها: ایرانشناسی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *