۰
جمعه ۵ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۱۵
سید حسن خمینی:

اگر«گفت و گو»نکنیم کار به دعوا می کشد

جامعه ای نیستیم که یک طرف صد درصد و طرف دیگر صفر درصد باشد
سید حسن خمینی در سخنانی گفت: اگر هیجان از حدّ معینی بالا برود جامعه دچار شکاف، گسل و دعوا می شود. اینکه فقط اطراف خودمان را ببینیم غلط است. ممکن است اطرافیان من یک طور فکر کنند و اطرافیان شما طور دیگر فکر کنند؛ فکر نکنیم جامعه یکسان می اندیشد.
اگر«گفت و گو»نکنیم کار به دعوا می کشد
به گزارش مردم سالاری آنلاین،یادگار امام با تأکید بر گفت و گو در جامعه،گفت:جامعه ما جامعه ای نیست که در آن یک طرف صد درصد و طرف دیگر صفر درصد باشد؛بلکه جامعه ای با کلونی ها و مجامع فکری مختلف است.من در بیانیه ای که در اوایل حوادث اخیر نوشته بودم گفتم که اگر گفت و گو نکنیم کار به دعوا می کشد و با وجود دعوا کشور صد سال عقب می افتد.
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی شب گذشته در دیدار دبیرکل و اعضای شورای مرکزی حزب مردمسالاری در حسینیه جماران، با اشاره به اینکه امام حسین(ع) در مناظره با معاویه می فرمایند، «عقل به کمال نرسد مگر با پیروى از حق»، تعریف حق را یکی از سخت ترین امور برشمرد و افزود: همه ما باید تابع حقّ و عدالت باشیم؛ اما مصداق عدالت چیست؟ کمونیست ها عدالت را به «تساوی» معنا می کردند که تعریف غلطی بود و به نتیجه نرسید و شکست خورد. ارسطویی ها آن را به «وضع شیء فی محله» معنی می کنند. بعضی ها هم گفته اند، «عدالت یعنی آنچه که برای خودمان می خواهیم برای دیگران هم بخواهیم و چیزی که برای خودمان نمی خواهیم برای دیگران هم نخواهیم».
وی ادامه داد: ممکن است تعریف های دیگری هم برای عدالت باشد؛ و در مورد مفهوم «حق» هم همین طور است. همه خودشان را حق می دانند و کمتر کسی است که بگوید من ناحق هستم. البته در بعضی جاها مسأله خیلی روشن است و طرف می گوید منافع من فلان تصمیم اقتضاء کند؛ مثل کاری که ترامپ با برجام و یا صدام با معاهده الجزایر کردند و گفتند به نفع ما نیست و ما آن را کنار می گذاریم، چرا که منافع ما در آن تأمین نشده است. یعنی بحث عدالت و حق را به یک نوع منفعت شخصی برگرداندند؛ روشن هست که فطرت بشری این را غلط می داند.
سید حسن خمینی با اشاره به اختلاف نظر در مسائل عادی کشور، تصریح کرد: نمی توانیم بگوییم همه کسانی که این اختلاف نظرها را دارند می دانند که ناحق می گویند و عمدا بر ناحقشان پافشاری می کنند. ممکن است بگوییم تو منفعت داری و یا از سوی دیگر بگوییم تو دستت به گوشت نمی رسد و اگر می رسید فلان سخن را نمی گفتی. ولی نمی توان گفت همه کسانی که با یکدیگر متفاوت حرف می زنند حق را می شناسند و عامدانه بر باطل ایستادگی می کنند تا حق را از بین ببرند. اینجا بحث تضارب افکار پیش می آید؛ یعنی طبیعی است که من یک طور فکر می کنم و شما یک طور دیگری فکر می کنید، من به یک چیز باور دارم و شما به یک چیز دیگر.
وی اظهار داشت: به همین جهت باید بپذیریم که پیرامون این حقوق گفت و گو کنیم؛ و بعد بپذیریم نتیجه ای در مقام عمل اعمال شود که برآیند کلی جمع ما است. این امر ساده و قابل فهمی است اما در همین مطلب ساده دو مغالطه جدی ممکن است پدید آید. یکی اینکه گروهی بگویند، «حق» ربطی به مردم، اکثریت و مردمسالاری ندارد، بلکه حق آن چیزی است که با قواعد خاص خود شناخته می شود. پس اصلا نباید به نظر اکثریت توجه کرد». البته این سخن درست است؛ چرا که صحت آنچه من حق می دانم وابسته به نظر اکثریت افراد نیست و من با عقل خود به آن رسیده ام، ولی سوال اینجاست که چرا باید آن را به شما تحمیل کنم؟! یا شما هم عقیده من هستید که سخنم را قبول دارید و یا اگر قبول ندارید من نمی توانم اجبار کنم که تو هم باید مثل من بیندیشی.
یادگار امام افزود: این گروه در دفاع از موضع خود می گویند «همه کسانی که در تاریخ حرف نو زده اند، ابتدا اکثریت نبوده اند.» این سخن کاملا درست است؛ «حقیقت» هیچ نسبتی با اکثریت ندارد، ولی باید توجه داشت که «اطاعت» نسبت مستقیم با اکثریت دارد. پس می توان گفت که حقیقت چیزی نیست که همه مردم می گویند؛ ولی اگر شما نتوانستید حرف خودتان را به دیگران برسانید باید بپذیرید که به «نظر جمعی »عمل کنید.
وی گفت: مغالطه دیگر در زمینه تشخیص حقیقت این است که برخی می گویند هرچه همه مردم می گویند درست است. گالیله را که به دادگاه بردند، همه می گفتند زمین ثابت است، ولی پایش را به زمین زد و گفت من که می دانم تو می چرخی!
سید حسن خمینی سپس با اشاره به اینکه یکی از افتخارات تاریخ ایران امیرکبیر است، گفت: چنانکه برخی گزارش کرده اند، امیرکبیر در دوران خودش اصلا شخصیت محبوبی نبوده است؛ جامعه ایران اندیشه امیرکبیر را بر نمی تابیده و اتفاقا مردم طرفدار رقیبش بوده اند.
احزاب نباید دنبال اکثریت بروند، بلکه باید به دنبال «جذب اکثریت» بروند
وی در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص فعالیت احزاب گفت: متأسفانه احزاب یا جریان های سیاسی ما بین همین دوگانه دچار گیجی هستند؛ یا ضد مردمی می شوند، به این معنا که می گویند باید روی حقیقت بایستیم و مردم هیچ نقشی در زندگی سیاسی ندارند. و یا یکسره دنبال اکثریت راه می افتند. این در حالی است که احزاب نباید دنبال اکثریت بروند، بلکه باید به دنبال «جذب اکثریت» بروند. البته این را بدانند که صرفا اگر توانستند اکثریت را جذب کنند، قدرت می گیرند و اگر نتوانستند، باید دوباره سعی کنند تا با کسب نظر اکثریت قدرت را به دست بگیرند.
احزاب باید جوّزده نشوند و موج آنها را نگیرد
یادگار امام تأکید کرد: این هیچ ایرادی بر کسی نیست که نظر او تا یک روزی مورد اقبال اکثریت باشد و روزی دیگر آنها از این اقبال برگردند و دوباره بعد از چند وقت بیایند؛ این دست به دست شدن قدرت طبیعی است. این طور نیست که هرچه همه می گویند، ما باید همان را بگوییم؛ ما باید حرف خودمان را تبلیغ کنیم ولی در همان حال بگویم هر دیدگاهی که اکثریت می خواهد همان باید حکومت کند؛ نه اینکه لزوما من همان را بگویم که اکثریت می گوید. به همین جهت احزاب باید جوّزده نشوند و موج آنها را نگیرد؛ باید خودشان را باور کنند، روی باوری که دارند بایستند و آن را بگویند.
اگر قرار باشد من را بدون عقیده ام دوست داشته باشید، دیگر من نیستم
وی ادامه داد: اینکه من از حق شما در آزادی بیان دفاع می کنم معنایش این نیست که از نظر من آنچه می گویی درست است؛ تو حق داری حرفت را بزنی، ولی ممکن است حرف تو اشتباه باشد. بعضی وقت ها گفته می شود چون تو حق داری حرف بزنی، پس هرچه می گویی درست است؛ این سخن باطلی است. بلکه سخن صحیح این است که تو حق داری حرف بزنی، ولی حرف تو از دید من غلط است. 
یادگار امام تصریح کرد: یک جریان سیاسی باید این جمله را با آب طلا بر سر در فعالیت های خود نصب کند که «برای من بسیار مهم است که شما من را دوست داشته باشید، ولی نه به اندازه عقیده ام». یعنی اگر قرار باشد من را بدون عقیده ام دوست داشته باشید، دیگر من نیستم.
سید حسن خمینی با تأکید بر اینکه حکومت باید برآیند کل خرد یک جامعه باشد، گفت: روی عقیده خودتان بایستید. آیت الله حسن صانعی نقل می کند که «سال های 41 و 42 یک روز داشتم به خانه برادر امام می رفتم و دیدم پشت در خانه امام اطلاعیه ای چسبانده اند و یک صفحه فحش غیرتکراری به امام داده اند. آقای صانعی گفت این را کندم و امام داشت کنار حوض وضو می گرفت و این اطلاعیه را در دست من دید و گفت صبح که رفتم قدم بزنم دیدم اما نکندم؛ سپس گفتند، آدم زنده فحش می خورد».
اینکه امروز هم امام مورد دشنام است به این خاطر است که زنده است
امام به آقای صانعی گفته بودند، «تا فحش نخوریم کار پیش نمی رود»
وی تأکید کرد: تا زنده هستید فحش می خورید؛ چون منشأ اثر هستید. اصلا اینکه امروز هم امام مورد دشنام است به این خاطر است که زنده است. شخصیت سیاسی اگر یک روز فحش نخورد باید بداند که مرده است؛ کم یا زیاد مهم نیست، مهم این است که روی عقیده ات بایستی و فحش بخوری. امام در ادامه آن جمله به آقای صانعی گفته بودند، «تا فحش نخوریم کار پیش نمی رود». 
یادگار امام سپس با توصیه به اینکه توجه کنید که از یک طرف بام نیفتیم و نگوییم ما روی حق هستیم، افزود: کسی که توانست رأی بیشتری جمع کند حکومت می کند. من اگر فکر می کنم بر حق هستم، روی حقم محکم می ایستم، حرفم را هم می زنم و تمام توانم را به کار می گیرم؛ اما اگر نتوانستم جامعه را اقناع کنم، کسی که توانست اقناع کند باید حکومت کند. از سوی دیگر، اگر نتوانستم جامعه را اقناع کنم، دلیل نیست که حق نیستم؛ حق بودن ربطی با اقناع ندارد. پس دوباره تلاش می کنم تا بتوانم.
اگر گفت و گو نکنیم کار به دعوا می کشد
سید حسن خمینی گفت: جامعه ما جامعه ای نیست که در آن یک طرف صد درصد و طرف دیگر صفر درصد باشد؛ بلکه جامعه ای با کلونی ها و مجامع فکری مختلف است. من در بیانیه ای که در اوایل حوادث اخیر نوشته بودم گفتم که اگر گفت و گو نکنیم کار به دعوا می کشد و با وجود دعوا کشور صد سال عقب می افتد. این طور هم نیست که از دل دعوا یک طرف پیروز بیرون بیاید. باید حجم کینه را در جامعه پایین بیاوریم؛ این کار را صاحبان تجربه می توانند انجام دهند، یعنی کسانی که یک پیراهن بیشتر پاره کرده اند. آنها نباید جوّزده شوند و نباید به هیجان بیفتند.
در فضای سیاسی حتما باید کسانی باشند که در شرایطی که همه هیجان دارند، هیجان را کنترل کنند
وی تأکید کرد: در فضای سیاسی کشور حتما باید کسانی باشند که در شرایطی که همه هیجان دارند، هیجان را کنترل کنند. یکی از شاهکارهای مدیریتی امام روز 31 شهریور 1359 است. وقتی عراق بمباران می کند و همه به هم می ریزند، التهاب که بالا می رود، ایشان می گوید، «‌‌دزدی آمده و سنگی انداخته و در رفته است».  ایشان با این سخن چنان هیجان را می خواباند که به جامعه آرامش می دهد. رهبران سیاسی در سطح بزرگ و در سطح احزاب باید جایی که لازم است هیجان را به جامعه تزریق کنند و جایی که باید هیجان را از جامعه جمع کنند، این وظیفه را انجام دهند.
یادگار امام در پایان گفت: اگر هیجان از حدّ معینی بالا برود جامعه دچار شکاف، گسل و دعوا می شود. اینکه فقط اطراف خودمان را ببینیم غلط است. ممکن است اطرافیان من یک طور فکر کنند و اطرافیان شما طور دیگر فکر کنند؛ فکر نکنیم جامعه یکسان می اندیشد.
کواکبیان: رفع بن بست های قانون اساسی لازمه برون رفت از مشکلات فعلی کشور است
مصطفی کواکبیان نیز در این دیدار با تبریک اعیاد شعبانیه، گفت: شعاری که برای بیست و یکمین کنگره حزب مردمسالاری برنامه ریزی شد این بود که «رفع بن بست های قانون اساسی لازمه برون رفت از مشکلات فعلی کشور است». ما حدود پنج سال است که طرحی با عنوان «جمهوریت سوم» پیگیری می کنیم. یعنی ما دو بار برای قانون اساسی رفراندوم برگزار کرده ایم و حالا می گوییم بعد از 33 سال یک بار دیگر هم برای بازنگری قانون اساسی باید رفراندوم برگزار شود.
دبیرکل حزب مردمسالاری افزود: دیدگاه های مختلفی در این زمینه هست. یک دیدگاه معتقد است که همین قانون اساسی بهترین است و اصلا نباید دست به ترکیبش زد؛ سران سه قوه هم در همایش 12 آذر گفتند که هیچ بن بستی ندارد و فقط در اجرا مشکل داریم. حتی بعضی از دوستان اصلاح طلب ما هم گاهی این حرف ها را می زدند و دلیلش این بود که می گفتند ممکن است شورای بازنگری قانون اساسی نگاه اقباضی تری داشته باشد. ما از اول این دیدگاه را قبول نداشتیم و می گفتیم حتما باید بازنگری شود. چون اصل 177 گفته که بعد از بازنگری باید رفراندوم برگزار شود؛ مگر می شود آن ترکیب چیزی بنویسند که مردم به آن رأی ندهند؟!
وی تأکید کرد: طبق آیین نامه اگر 60 میلیون واجد شرایط داشته باشیم باید بالای 30 میلیون نفر شرکت کنند و نصف به علاوه یک آنها رأی مثبت بدهند؛ با دو سه میلیون که این روزها نمی شود رفراندوم برگزار کرد. لذا ما هیچ دغدغه ای نداشتیم و گفتیم حتما می شود با بازنگری قانون اساسی این کار صورت بگیرد.
کواکبیان یادآور شد: یک دیدگاه هم اخیرا توسط جناب آقای مهندس میرحسین موسوی مطرح شد و آن یک بحث جدایی بود که ایشان مطرح کرد که ظاهرا دیگر با راهکارهای فعلی نمی شود و باید به سمتی برویم که از مردم رفراندومی بخواهیم که آیا تغییر قانون اساسی را می خواهید؟ اگر خواستند یک مجلس مؤسسان شکل بگیرد و بعدا دوباره برای مصوبات آن مجلس رفراندوم برگزار کنیم.
وی افزود: من در کنگره حزب مردمسالاری خواهشی از مقام معظم رهبری داشتم که فرمان این همه پرسی را صادر کنند و خواهشی هم از میرحسین موسوی داشتم که فعلا تند نروید و همین قانون اساسی فعلی را همراهی کنید. ما گفتیم اگر غیر از این شود در کنفرانس مونیخ می نشینند و به جای دکتر ظریف از رضا پهلوی دعوت می کنند؛ یعنی از ما نجنبیم آنها هم بیکار نمی نشینند و هر روز برای ما نقشه دارند. لذا گفتیم برای اینکه به براندازان میدان ندهیم، خودمان قانون اساسی را اصلاح کنیم.
دبیرکل حزب مردمسالاری تصریح کرد: اخیرا 30 مورد مطرح کرده ایم که یکی از آنها این است که آیین نامه مجلس خبرگان را خودشان می نویسند. بعد هم جالب است که همه باید مجتهد باشند. مگر رهبر فقط اجتهاد دارد؟! رهبر بینش سیاسی، مدیریت، آگاهی به امور زمان، شجاعت و تدبیر هم می خواهد. من گفتم در همین خبرگان یک نفر هم از اقلیت های دینی نداریم؛ بالأخره آنها هم باید در تعیین رهبر نقش داشته باشند یا نداشته باشند؟
منبع:جماران
کد مطلب: 190205
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *