۰
پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۱۳
نگاهي به نمايش ۱+۱

تکيه بر باد

سعيد محبي
تکيه بر باد
نمايش ۱+۱ جزو آثاري است که زمان وقوع داستان آن جغرافيايي مشخص ندارد. داستان نمايش در هر کجاي اين جهان خاکي مي‌تواند اتفاق بيفتد. سواحل اقيانوس آرام، جزيره اي در جنوب شرقي آسيا، گوشه‌اي از قاره سياه و يا کشوري با نقشه‌اي به شکل چکمه در قاره اروپا. شايد هم در گوشه‌اي از دشت‌ها و بيابان‌هاي پهناور خاورميانه. در اين گونه آثار آنچه که براي پديد‌آورندگان از جمله نويسنده و کارگردان اهميت ندارد، همين مسأله جغرافياست. به خاطر بالا بودن ضريب اتفاق ماجرا، داستان نمايش ممکن است در هر کجا از جهان رخ دهد. چنين انديشه اي از تفکري جهان شمول ريشه مي‌گيرد. افکار جهان وطني سابقه اي ديرين در هنر و البته تئاتر دنيا و همچنين اين مرز و بوم دارد. در اين گونه آثار نمايشي، آنچه مهم است اخلاق انساني و تکيه بر مفاهيم مشترک بشري است. حذف جغرافيا، زبان و اشاره به مشترکات شخصيتي براي ايجاد پاره‌اي ابهامات همگي از ويژگي‌هاي چنين آثار نمايشي است. هدف عمده چنين گرايشي هم طرح مسايل کلي اخلاقي و انساني است که در تمام افراد جوامع مختلف بشري مشترک است. اين اشتراکات ريشه در فطرت آدمي دارد همان بخشي که تمام انسان‌ها فارغ از هرگونه اختلافي (زباني، مذهبي، فرهنگي و...) عاطفه جمعي را در آن تجربه مي‌کنند.

آثار جهان وطني به تم‌هاي فاخر و انساني مي‌انديشد و قصد ورود به ناخود آگاه بشري را دارد از همين رو نمادها و نشانه‌ها در اين گونه نمايشي از اهميت خاصي برخوردار است. نشانه‌شناسي اين گونه نمايش‌ها به موارد کلي اشاره دارد چرا که در چنين گرايشي تأثير گذاري بر تماشاگر مهمترين موضوع نمايش محسوب مي‌شود. به علت محدود بودن نمادها و نشانه‌ها در اين بخش و کلي بودن بسياري از مفاهيم، شکل اجرايي اين گونه آثار ساده و به طراحي خطوط کلي و به نوعي طراحي ساده اشيا و آدم‌ها نزديک‌تر است. براي همين دکور، لباس و... از کمترين و کلي‌ترين شکل نمايشي پيروي مي‌کنند. الما‌ن‌ها کاربردهاي فراواني در آثار جهان وطني دارند تا جايي که بدون چنين نشانه‌هايي شکل اجرايي قدرت تصويري مناسبي نخواهد داشت.

«۱+۱» از چنين قواعدي پيروي مي‌کند. نمايش محصول مشترک ايران و ايتالياست، اما از مفهوم مشترک بودن تنها به داشتن يک بازيگر از هر دو کشور اکتفا مي‌کند. چنين برداشت و تعريفي از يک اثر مشترک نمي‌تواند جامعيت داشته باشد. اثر مشترک در هنر نمايش به مشترکات فرهنگي اشاره دارد. مناسبات و مشترکات چنين آثاري در مؤلفه‌هاي شکلي و فرهنگي قابل بحث است. از سويي مي‌بايست بين مسايل فرهنگي دو کشور مراوداتي وجود داشته باشد تا چنين ارتباطي شکل مناسب خود را پيدا کند . بدون تصوير و تجربه مشترک رسيدن به کار مشترک فرهنگي مشکل و حتي غير‌ممکن به نظر مي‌رسد. از طرفي چنين ارتباطي بين شکل آثار هم بايد وجود داشته باشد. نمي‌شود بدون نشانه شناسي مشترک به اثر مشترک دست يافت. در صحنه وسايل و المان‌هاي موجود مي‌بايست حس و برداشتي مشترک ايجاد کند. تنها در اين صورت است که نمايش مي‌تواند ادعا کند اثري متعلق به دو کشور و محصول مشترک است.

«۱+۱» هر چند چنين ادعايي دارد، اما متأسفانه به مفهوم و مرز اثر مشترک نزديک نمي‌شود. دليل اصلي آن هم غيبت مؤلفه‌هاي ديداري؛ شنيداري و فرهنگي مشترک است. همان طور که اشاره شد تنها با وجود يک بازيگر از کشوري ديگر، اثر نمايشي به ساخته مشترک تبديل نمي‌شود. متأسفانه اين برداشت از اثر مشترک چندي است در صحنه‌هاي نمايشي کشور ديده مي‌شود. متوليان و هنرمندان عرصه هنرهاي نمايشي مي‌بايست برداشت و انديشه خود از آثار مشترک نمايشي را اصلاح کنند و مناسبات و تعاريف درست موارد اين چنيني را روشن سازند.

۱+۱موضوع بکر و جديدي ندارد. دو انسان از دو سرزمين متفاوت به طور اتفاقي با يکديگر برخورد کرده و بر سر مکان زندگي با يکديگر به رقابت مي‌پردازند. در طول نمايش آن‌ها بر سر امکانات و ابزار زندگي مبارزه مي‌کنند، اما به تفاهم و همزيستي دست نمي‌يابند و در انتها نيز به تلخي از يکديگر جدا مي‌شوند. آن‌ها نمي‌توانند بر انزواي خود غلبه کرده و مفهوم اجتماعي بودن را تجربه کنند. مرزهايي که براي جدايي بين آنها و توسط خودشان کشيده مي‌شود به قدري محکم و غيرقابل نفوذ است که اجازه هيچ ارتباطي را به آدم‌هاي نمايش نمي‌دهد. هر کجا هم که کوشش در ايجاد ارتباط به عمل مي‌آيد، سلايق و اختلافات مانع از ايجاد تفاهم و حس مشترک مي‌شود. مهمترين و اصلي‌ترين معضل در چنين ارتباطي عدم تفاهم و دست يافتن به زباني مشترک است. چنين زباني تنها درسايه يافتن مشترکات فرهنگي و انساني است که شکل مي‌گيرد، اما آدم‌هاي نمايش کمتر به آن فکر مي‌کنند. موضوع نمايش هر چند مسأله قابل توجهي است و قبل از اين در عرصه سينما و تئاتر بارها و بارها به آن پرداخته شده اما در نمايش ايده منحصر به فردي براي نشان دادن اين موضوع ديده نمي‌شود. اين مهمترين مسأله نمايش است. به علت پرداخت نامناسب براي ايجاد زمينه‌هاي مشترک موضوع نمايش از دست مي‌رود و در مجموع نمايش نمي‌تواند در کليت خود ارتباط مناسبي در عرصه نمايش با تماشاگران ايجاد کند. «۱+۱» محصول مشترک دو کشور ايران و ايتاليا درحد يک نمايش معمولي باقي مي‌ماند؛ چرا که تکيه گاه خود را بر روي مسايل مناسب انساني و نمايشي بنا نمي‌کند.

دکور ساده و بازي‌هاي روان اما حسن‌هاي نمايش است که به خوبي و به سادگي هر چه تمامتر ارتباط مناسب خود با تماشاگر را يافته و از نقاط مثبت نمايش محسوب مي‌شود. صحنه به کمک تعدادي تخته و دو چمدان و چند وسيله ساده موفق مي‌شود المان‌هاي مکاني خود را به تصوير بکشد و در اين راه به توفيق نسبي دست يابد

کد مطلب: 21387
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *