۰
چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۵۵

اردوغان در حال خودکامه شدن است

آقای اردوغان در این میان حرف بسیار بدی زد که نامش را در زباله‌دان تاریخ و در کنار فرمایش‌های استالینی ثبت خواهد کرد. ایشان مهلتی به معترضان داد که از میدان تقسیم دور شوند وگرنه تروریست تلقی می‌شوند!
فریدون مجلسی در بهار نوشت: روز دوشنبه این هفته یادداشتی در صفحه آخر بهار داشتم درباره این‌که چگونه بقای در قدرت، آقای رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه، را روحیه خدایگانی بخشیده است! ‌اتفاقا‌ پس از نوشتن آن یادداشت بود که تظاهرات بزرگ فرمایشی طرفداران آقای اردوغان را در استانبول دیدم که شرکت‌کنندگان را با اتوبوس و کشتی مسافربری و غیره از اطراف و اکناف به استانبول آورده و به دست هریک پرچم سرخ ماه و ستاره ترکیه داده بودند و آقای اردوغان با دلگرمی و جوگیر از آن محموله بزرگ انسانی، معترضان میدان تقسیم را تهدید می‌کرد و سپس آن‌ها را به آب می‌بست!
آقای اردوغان در این میان حرف بسیار بدی زد که نامش را در زباله‌دان تاریخ و در کنار فرمایش‌های استالینی ثبت خواهد کرد. ایشان مهلتی به معترضان داد که از میدان تقسیم دور شوند وگرنه تروریست تلقی می‌شوند! ما را بگو برای ترکیه احترامی دموکراتیک قائل بودیم. گمان می‌کردیم دموکراسی ترکیه به همان ظرافت کراوات و کوپ بی‌نقص و پاریسی لباس‌های آقای اردوغان است. این سخن منوط و مشروط کردن امری به امر دیگر در مسائل جزایی، مانند این‌که اگر کسی از ساعت ۱۰شب در آنجا بماند دیگر معترض نیست بلکه تروریست است! یکی از زشت‌ترین نمونه‌های ضد دموکراتیک فاشیستی است که در آلمان هیتلری و در شوروی استالینی سابقه داشت.
هر حرفی یا عملی را به نوعی جرم تعبیر کردن و سپس مرتکب مثلا توقف در محل ممنوعه را آدم‌کش یا دزد نامیدن و سپس به مجازات محکوم کردن امری قبیح و شرورانه است که ترکیه به اتکای آن هرگز نخواهد توانست وارد اتحادیه اروپا شود! باری در اینجا این سوال مطرح است که آیا میان اردوغان و گل نوعی بازی بقای در قدرت است مانند آنچه میان پوتین و مدودف گذشت؟ پاسخ من منفی است. بازی آقای اردوغان بازی قدرت است اما بازی پوتینی نیست. میان پوتین و مدودف نوعی حرف‌شنوی و رابطه ارباب‌رعیتی برقرار بود، در حالی که چنین رابطه‌ای میان آقای اردوغان و عبدالله گل برقرار نیست. در حالی که اینان هم‌شأن تلقی می‌شوند. از قضا وقایع اخیر اختلافات و شکافی میان رجال حزب حاکم عدالت و توسعه را برملا کرد. ظاهرا ‌فقط روشنفکران و طبقه متوسط ترکیه نیستند که از رفتار‌های عثمانیایی و خودکامگی‌های اردوغان نگران هستند، ‌بلکه نارضایتی به درون حزب او نیز رسوخ کرده است. در حالی که رییس‌جمهور آقای گل و معاون نخست‌وزیر آقای بولِت آرینچ در غیاب اردوغان که به سفری رسمی به مغرب رفته بود، در برابر معترضان نرمش نشان دادند و آقای آرینچ اعلام کرد که پیام آنان را دریافت کرده است و رییس‌جمهوری نیز قول داد که به خواسته‌های آنان توجه خواهد کرد، آقای اردوغان حتی بدون رعایت آبرو و حیثیت همکارانش بی‌درنگ دست به کار شد و آن تظاهرات را به راه انداخت و در برابر ده‌ها یا صدها‌هزار تظاهر‌کننده غالبا‌ روستایی‌ و وارداتی از هیچ‌گونه تهدید و اهانتی نسبت به معترضانی که جوهر اصلی اعتراضشان حفاظت از ارزشی فرهنگی در میان شهرشان و حفاظت از پارکی با صدها درخت قدیمی بود، کوتاهی نکرد. ظاهرا ‌آقای گل در انتخابات سال آینده آن کشور نمی‌تواند برای چهارمین بار از طرف حزبش نامزد نمایندگی شود و به این دلیل در سیستم پارلمانی ترکیه که نخست‌وزیر باید عضو پارلمان باشد، اصولا‌ از نخست‌وزیری محروم می‌شود. اما با این روشی که آقای اردوغان در پیش گرفته است و با تحریک و بهره‌برداری از اعتقادات و تعصبات روستاییان و طبقات پایین شهرها خواهد کوشید به روش‌های مرسوم پوپولاریستی و برقراری ظواهری اسلامی‌گرایانه‌تر برای جلب توجه آنان به نوعی به حکومت مقتدرانه خودش ادامه دهد. این‌گونه رفتارهای تند و خودکامانه در واقع برای ادامه توسعه اقتصادی و اجتماعی ترکیه و صنعت عظیم توریسم آن کشور حکم زهر را دارد! و این در شرایطی است که اصولا‌ نیازی به برهم زدن قواعد بازی نداشت. آقای اردوغان قبلا ‌نیز با به محاکمه کشیدن امرای پیشین ارتش، نوعی تحقیر و سرکوفتگی در میان آنان نیز به وجود آورده است که جای تعجب نخواهد بود اگر روزی آنان نیز به معترضان بپیوندند!؟ و این در شرایطی است که رییس‌جمهوری نیز احساس اهانت می‌کند و معاون نخست‌وزیر اعلام کرده که در دور آینده انتخابات شرکت نخواهد کرد و تظاهرات به شهرهای دیگر گسترش یافته و اعتصاباتی نیز در پی داشته است.
کد مطلب: 34012
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *