۰
چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۴۴

آیا برای امام حسین(ع) می گرییم و بعد او را می کشیم؟،چرا امام آگاهانه تن به اتفاقات خونین عاشورا داد؟

ما در هر اجتماعی که برای امام حسین شرکت می کنیم چیزی تازه برای خود برمی گیریم و چیزی به امام حسین نمی دهیم. امام حسین از ما چیزی نمی خواهد. خداوند متعال او را از مزد و پاداش مردم بی نیاز ساخته است.
آیا برای امام حسین(ع) می گرییم و بعد او را می کشیم؟،چرا امام آگاهانه تن به اتفاقات خونین عاشورا داد؟
دلیل اصلی قیام و فداکاری بزرگ امام حسین(ع)، تاریخچه اولین عزاداری ها، کارکرد مجالس حسینی و رفتار امام با مرد توهین کننده را در پرونده خبرآنلاین در روز یازدهم محرم بخوانید.

برگرفته از سخنان آیت الله ضیاء آبادی

پرسش: چرا حسین(ع) عمدی و با اطلاع قبلی تن به اتفاقات خونین عاشورا داد؟

پاسخ: کسانی هستند که نمی توانند باور کنند که گروهی برای حفظ دین آگاهانه جان و زن و فرزند خود را فدا کنند. این ها نمی دانند که قرب و نزدیکی به خدا یعنی چه؟ دین یعنی چه؟ انسانیت یعنی چه و منبع و مقصد آن کجاست؟ بنابراین از یک طرف این موضوعات را درک نمی کنند و از طرفی وجدان انسانی شان نمی گذارد که بزرگی امام حسین را منکر شوند. درست است که عالی ترین درجه فداکاری را برای حفظ بشر و عدالت او انجام داده اما هدف امام بالاتر از اینها است. هدف این بوده که خدا شناخته شود. امام چیزی را می دید که ما نمی دیدیم همان طور که در عرفات می گفت: «کور است آن که تو را نبیند.». (ادامه سخنان آیت الله ضیاء آبادی درباره علت قیام عاشورا را اینجا بشنوید.)

برگرفته از کتاب «تاریخ تشیع در ایران» نوشته دکتر رسول جعفریان

برگزاری مراسم عاشورا از چه زمانی و با شیوه ای شروع شد؟ / عید اعلام کردن عاشورا توسط بنی امیه و اندوه شیعیان در این روز

مراسم عاشورا از جمله مراسمی است که سابقه بسیار طولانی در میان شیعه دارد. نخستین تعزیت رسمی را توابین بر سر مرقد امام حسین(ع) برپا کردند. زمانی که در آغاز سال ۶۵ هجری برای جنگ با سپاه شام، عازم بودند، نخست به کربلا آمده و چندی بر سر قبر حسین بن علی (ع) به گریه و زاری پرداخته و پس از آن تک تک با قبر، خداحافظی کرده و رفتند. بعدها نیز مراسم تعزیت، به وسیله شعر و محافل شعرخوانی، که توسط ائمه اطهار برپا می شد، توسعه یافت. کم کم به موازات شکل گیری سنت های رسمی، شیعه روز عاشورا را روز تعزیت اعلام کرد. این مساله وقتی گسترش یافت که بنی امیه در این روز به شادی و سرور پرداخته و آن را عید اعلام کردند. سنتی که برای دشمنان علنی اهل بیت باقی ماند و امروزه ناخودآگاه روز عاشورا را به عنوان روز عید تلقی می کنند.

زمانی نیز که بنی ایوب بر سر کار آمدند، این سنت را گسترش دادند. ابوریحان بیرونی درباره عاشورا می نویسد: امویان در این روز لباس نو پوشیده، زینت کرده، سرمه مالیده و عید می گیرند. آنها در این روز، ولیمه داده، مهمانی کرده و شیرینی می دهند. این رسم در طول حکومت آنها و حتی در بین آنان، بعد از زوال حکومتشان باقی ماند اما شیعیان در روز عاشورا به خاطر قتل سیدالشهداء نوحه خوانی کرده و گریه می کنند.

قزوینی نوشته است: آنها، عاشورا را عید گرفته در آن روز زینت کرده و مهمانی می کنند. در حالی که شیعه، عاشورا را روز عزا گرفته در آن روز نوحه خوانده و از زینت کردن پرهیز دارد.

چنین حرکتی از سوی بنی امیه، دقیقا برای خدشه دار کردن احساسات شیعیان پی ریزی شده بود که این روز برای آنها حزن انگیز بود. اعتقاد ابن تیمیه نیز این بود که: «...اظهار خوشحالی و سرور در این روز و ولخرجی در آن از بدعت هایی است که برای مقابله با رافضه ایجاد شده است.»در زیارت عاشورا نیز تصریح بر این نکته شده که امویان این روز را روز سرور و شادی گرفته اند.

اولین عزاداری با رسوم محلی در شهر بغداد

به هر روی، اهمیت این روز برای شیعیان، سبب گسترش مراسم عزاداری گردید. در این میان گاه و بیگاه، رسومات محلی عزاداری نیز در این عزاداری داخل شده است. به مرور زمان به شکل های گوناگونی این عزاداری صورت می گرفته است. بنا به آنچه تواریخ درباره این قبیل مراسم در تاریخ شهر بغداد نوشته اند، گویا این مراسم برای نخستین بار در سال ۳۵۲ در این شهر برپا گردید. این زمان آل بویه بر عراق حکمرانی می کردند.

محله کرخ بغداد که جزو مراکز شیعی مهم بود، در طول قرن چهارم و به خصوص با به قدرت رسیدن آل بویه، این روز را بسیار مفصل برگزار می کرد و از آنجا که حنبلی ها در راستای اموی گری و حنبلی گری خود قوی تر از سایر فرق اهل تسنن بودند، در برابر شیعه مقاومت کرده و با آنها درگیر می شدند. پیش از آن چندین سال متوالی بود که میان شیعه و سنی در ماه های مختلف درگیری می شد. پیش آمدن درگیری میان شیعه و سنی در ایام محرم خود می توانسته تلفاتی در برداشته و بر شدت عزاداری از سوی شیعیان بیفزاید. در یکی از همین درگیری ها بود که به منزل ابوجعفر شیخ الطائفه (شیخ طوسی) نیز حمله شد و پس از غارت اموال منزل وی، کتابخانه اش به آتش کشیده شد.

عزاداری در ایران

در ایران نیز مراکز شیعی، روز عاشورا را بزرگ می داشتند. مفصل ترین گزارش در این زمینه از عبدالجلیل نویسنده کتاب نقض است. او از قول مولف فضائح آورده است که: این طایفه، روز عاشورا اظهار جزع و فزع کنند و رسم تعزیت را اقامت کنند و مصیبت شهدای کربلا، تازه گردانند بر منبرها و قصه گویند و علما سر برهنه کنند و عوام، جامه چاک کنند و زنان، روی خراشند و مویه کنند. عبدالجلیل قزوینی در پاسخ، به مرثیه خوانی شافعی و اصحاب بوحنیفه اشاره کرده و می نویسد: و مراثی شهدای کربلا که اصحاب بوحنیفه و شافعی را هست، بی عدد و بی نهایت است.

از گزارش عبدالجلیل، چنین به دست می آید که حنیفیان و شافعیان نیز در بر پا داشتن این مراسم در قرن ششم، همانند شیعیان رفتار می کردند و گاه برای ایجاد تعادل! به مقتل خوانی برای عثمان و علی می پرداخته آن را بعد از نوحه سرایی برای امام حسین می خوانده اند.

مقتل خوانی در ایران پیش از عصر صفوی کاملا رایج بوده است. کاشفی در مقدمه روضه الشهداء به این مطلب اشاره کرده است. در ایران، این مراسم، نه تنها توسط شیعیان بلکه توسط سنیان نیز انجام می گرفته است. اما در بغداد سنیان حنبلی در برابر شیعه ها مقاومت می کرده اند. در بغداد متعصبان سنی مراسم عزاداری برای معصب بن زبیر برپا کرده و هیجدهم محرم را به این کار اختصاص دادند. آنها به طور گروهی به مسکن رفته قبر او را زیارت می کردند و برای او گریه و زاری سر می دادند.ابن عماد حنبلی و دیگران به تفضیل در این باره سخن گفته اند. این اقدام کاملا مسخره به نظر می رسد چون مصعب، هیچ ویژگی قابل قبولی ندارد.

از جمله روزهای دیگری که در برابر عاشورا مطرح شد، «یوم الجمل» بود. ابن کثیر نوشته است: در سال ۳۶۳ و در روز عاشورا روافض بدعت های خود را آشکار کردند و فتنه عظیمی در بغداد بین اهل تسنن و شیعیان رخ داد. هردو کم عقل بوده یا اصلا فاقد آن بودند...شرح آن این که: اهل سنت، زنی را سوار بر شتر کرده، او را عایشه نامیدند؛ یکی را طلحه و دیگری را زبیر کردند و گفتند «نقاتل اصحاب علی» و بدین شکل، عده ای از دو طرف کشته شدند.

آیا ممکن است این نخستین شبیه سازی باشد که پس از آن در میان شیعیان نیز به صورت تعزیه خوانی باب شده است؟ این نکته افزودنی است که در سال ۳۸۶ قبری کهنه در بصره یافت شد که مردم آن را قبر زبیر نامیده و بنایی و مسجدی و قنادیلی برای آن فراهم کرده، خدام و موقوفاتی برایش قرار دادند. این هم می توانست در برابر مزار امام حسین و سایر امامان مدفون در عراق باشد.

برگرفته از سخنرانی های امام موسی صدر در کتاب «سفر شهادت»

چگونه از کسانی خواهیم بود که امام حسین را کشتند؟

ما در هر اجتماعی که برای امام حسین شرکت می کنیم چیزی تازه برای خود برمی گیریم و چیزی به امام حسین نمی دهیم. امام حسین از ما چیزی نمی خواهد. خداوند متعال او را از مزد و پاداش مردم بی نیاز ساخته است. ما گرد هم می آییم تا دوباره چیزی برای خود برگیریم. از این رو، می توانیم بگوییم امام حسین برای این امت و برای همه انسانیت فداکاری بزرگی کرد.

سه دسته از دشمنان امام حسین

یکی از دانشوران می گفت، امام حسین دسته دشمن دارد: دسته اول آنان که او را کشتند. این دسته کم خطرترین دشمنان هستند، چون تنها جسم امام را که محدود بود کشتند.

دسته دوم آنان که تلاش کردند آثار امام را محو کنند، قبر امام را ویران کردند و از آمدن زائران جلوگیری کردند. خطر این دسته بیشتر از دسته اول است، ولی نتوانستد کاری از پیش ببرند.

دسته سوم از دشمنان امام حسین که خطرناک ترین دشمنان آن حضرت هستند، آنان اند که کوشیدند اهداف امام حسین و ابعاد انقلاب حسینی را نحریف کنند و آن را ابزار کسب و درآمد قرار دهند. اینان تلاش کردند بالاترین بعد حسینی یعنی هدف نهضت حسینی را از بین ببرند.

کارکرد مجالس حسینی برای ما چه بوده است؟

امروزه مجالس حسینی چه کارکردی در دل و جان ما دارد؟ ما پیکره و عناصر تشکیل دهنده این مجلس هستیم. این جمعیت از من و شما تشکیل شده است. ما چه استفاده ای از این مجالس می بریم؟ گریه می کنیم. گریه کردن کار خوب و درستی است، ولی مقدمه است. ما باید از این مجالس بهره ببریم. من از خودم و از شما می پرسم: ما از روز عاشورا چه بهره ای برده ایم؟ چه سودی به دست آورده ایم؟ چه استفاده ای در عرصه عمومی و چه استفاده ای در زمینه فردی برده ایم؟ اگر استفاده نبرده باشیم و تنها گریه کرده باشیم من به شما خبر می دهم که این کار سودی ندارد.

آیا برای امام حسین گریه می کنیم و بعد او را می کشیم؟

برادران، ما از کدام دسته هستیم؟ از کسانی هستیم که گریه می کنند و حسین را می کشند؟ ان شاء الله نه. ولی می خواهید برایتان بگویم چه کسی گریه می کند و حسین را می کشد؟ روشن است که امام حسین الان نیست تا کسی او را بکشد، ولی چیزی گران بهاتر و مهم تر از خود امام حسین در دستان ماست: کرامت امت حسین، مقدسات حسین. اگر ما گریه کنیم، ولی در عین حال برای تضعیف اهداف امام حسین تلاش کنیم؛ اگر گریه کنیم، ولی در صف باطل باشیم؛ اگر گریه کنیم، ولی گواهی دروغ دهیم؛ اگر گریه کنیم، ولی به دشمنان کمک کنیم و به اختلاف و تفرقه در جامعه خود دامن زنیم؛ اگر گریه کنیم، ولی گناهمان بیشتر شود، در این صورت ما گریه می کنیم، ولی در عین حال حسین را نیز می کشیم، زیرا تلاش می کنیم هدف حسین را از بین ببریم که گران بهاتر از خود اوست. ان شاء الله ما از این دسته نیستیم.

امروز حسین تنها در میدان ایستاده است. آیا امروز حق که در حسین نمود یافته است، در جهان غریب و تنها نیست؟ آیا امروز دین در خانه اهل دین، غریب و تنها نیست؟ پس باید ما او را یاری کنیم.هرچند با یک امید، با یک کلمه، با یک موضع گیری.

ای جوان و ای نوجوان و ای کسانی که به مجالس عزاداری امام می روید، باید فکر کنی که چطور می خواهی جبهه امام حسین را تقویت کنی؟ چطور می خواهی اهداف امام حسین را محقق کنی؟ این چیزی است که از تو انتظار می رود.



برگرفته از «داستان راستان» شهید مرتضی مطهری

برخورد امام حسین(ع) با مردی که به او توهین کرد

شخصی از اهل شام به قصد حج یا مقصد دیگر به مدینه آمد. چشمش به مردی که در کناری نشسته بود افتاد. توجهش جلب شد. پرسید:«این مرد کیست؟» گفته شد: «حسین بن علی بن ابی طالب است». سوابق تبلیغاتی عجیبی که در روحش رسوخ کرده بود، موجب شد که دیگ خشمش به جوش آید و قربه الی الله آنچه می تواند سب و دشنام نثار حسین بن علی کند.

همین که هر چه خواست گفت و عقده دل خود را گشود، امام حسین بدون آن که خشم بگیرد و اظهار ناراحتی کند، نگاهی پر از مهر و عطوفت به او کرد و پس از آن که چند آیه از قرآن، مبنی بر حسن خلق و عفو و اغماض قرائت کرد، به او فرمود:«ما برای هرنوع خدمت و کمک به تو آماده ایم» آنگاه از او پرسید:«آیا از اهل شامی؟» جواب داد:«آری». فرمود: من با این خلق و خوی سابقه دارم و سرچشمه آن را می دانم.»

پس از آن فرمود:«تو در شهر ما غریبی؛ اگر احتیاجی داری حاضریم به تو کمک دهیم، حاضریم در خانه خود از تو پذیرایی کنیم، حاضریم تو را بپوشانیم، حاضریم به تو پول بدهیم.»

مرد شامی که منتظر بود با عکس العمل شدیدی برخورد کند و هرگز گمان نمی کرد با یک همچو گذشت و اغماضی روبه رو شود، چنان منقلب شد که گفت:«آرزو داشتم در آن وقت زمین شکافته می شد و من به زمین فرو می رفتم و این چنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمی کردم. تا آن ساعت، برای من در همه روی زمین کسی از حسین و پدرش مبغوض تر نبود و از آن ساعت برعکس، کسی نزد من از او و پدرش محبوب تر نیست.»
منبع: خبرآنلاین
کد مطلب: 42670
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *