۰
دوشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۰۹:۰۰

تسری تحولات خاورمیانه به کویت

وجود آگاهی سیاسی قابل توجه مردم کویت و نیز تنوع و تکثر رسانه‌های جمعی این کشور می‌تواند نقش بسیار مهمی را که رسانه‌های مدرن در بسیج نیروها در انقلاب‌های خاورمیانه داشتند،در این کشور نیز تکرار نمایند.
پدیده‌های مرتبط با عوامل انسانی از سطح بالایی از هوشیاری و هوشمندی برخوردارند به طوری که نمی‌توان انتظار داشت این پدیده‌ها محدود به حدود جغرافیایی خود بماند. شاهد این مدعا، حرکت دومینووار تحولات خاورمیانه است. محیط مستعد مشابه کشورهای منطقه سبب گردید سونامی مردم‌سالاری این منطقه را طی دو سال اخیر درنوردد.هرچند کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به طور عام و کویت به عنوان موضوع نوشتار به طور خاص به یاری توان اقتصادی در ایجاد تاخیر در شکل‌گیری تحولات تا حدی موفق بوده‌اند، ولی عوامل بی‌ثبات‌کننده در این کشور به مانند سایر کشورهای خاورمیانه بسیار است.

بی‌سبب نیست کویت به عنوان کشوری که ناظران سیاسی، آن را دموکرات‌ترین کشور عربی خاورمیانه می‌دانند و معتقدند که فاکتورهای دموکراسی در این کشور در مقایسه با دیگر کشورهای عربی از سطح بالاتری برخوردار است در پی تحولات خاورمیانه از تجمعات اعتراض‌آمیز برکنار نماند. فراخوان تجمعات اعتراض‌آمیز شش ماه اخیر در این کشور پایانی بر انحصارطلبی خاندان آل صباح تعبیر می‌شود که نزدیک به ۲۵۰ سال بر کشور حکمرانی مطلق داشته است.

بیانیه گروه‌های معترض نشان از آن دارد که علاوه بر نارضایتی مردم نسبت به حاکمیت خاندان آل صباح، معترضان از سطح شعور سیاسی بالاتر از شاخص‌های دموکراسی حاکم بر نظام سیاسی این کشور برخوردارند. از این‌رو، معترضان سیاسی این کشور انتخاب دموکراتیک رییس دولت و چرخش قدرت در قوه مجریه را خواستارند. همچنین اصلاح ماده ۸۰ قانون اساسی به منظور افزایش شمار اعضای پارلمان و اصلاح ماده ۹۸ به منظور مشروط بودن مشروعیت دولت به رای اعتماد مجلس از مهمترین خواسته‌های آنها طی چند ماه اخیر بوده است.

از این‌رو، دموکراسی حداقلی با ساختارهای سیاسی مبتنی بر نظام پادشاهی حاکم بر کویت محدودیت بیشتری را تجربه می‌کند تا جایی که امیر کویت از سال ۲۰۰۶ میلادی تا کنون، پنج بار مجلس نمایندگان این کشور را منحل کرده و طی همین زمان هشت کابینه نیز سقوط کرده یا برکنار شده‌ است. تازه‌ترین این اقدامات بهار گذشته بود که البته این بار تحت فشار افکار عمومی و تظاهرات گسترده در کویت، دادگاه قانون اساسی مجلس را منحل شده احیا نمود.

علاوه براین هنوز احزاب در این کشور از پشتوانه قانونی برای فعالیت سیاسی محرومند و جامعه مدنی تنها می‌تواند زیر پوشش مسائل مذهبی و اجتماعی به فعالیت بپردازد.در کنار طبقه فرهیخته قابل توجه در کویت به عنوان طبقه پیشرو و آگاهی سیاسی مردم در این کشور، مطبوعات و رسانه‌های جمعی در کویت با وجود فاصله زیادی که با معیارهای دموکراتیک دارند، در مقایسه با دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، از وضعیت بهتری برخوردارند. مطبوعات این کشور از نظر تنوع و تیراژ نسبت به سایر کشورهای منطقه برتری دارند.

دو عامل یادشده یعنی وجود آگاهی سیاسی قابل توجه مردم کویت و نیز تنوع و تکثر رسانه‌های جمعی این کشور می‌تواند نقش بسیار مهمی که رسانه‌های مدرن در بسیج نیروها در انقلاب‌های خاورمیانه داشتند را در این کشور نیز تکرار نمایند.فساد گسترده سیاسی، اقتصادی در میان خاندان حاکم از دیگر مؤلفه‌های مهم ایجاد تحول و نارضایتی مردم در تحولات خاوورمیانه بوده است.

عوامل برانگیزاننده تحول همچنان در کشورکویت در سایه درآمدهای نفتی سرشار، آتش زیرخاکستر است تا جایی که در کوتاه‌ مدت شاید به واسطه یارانه‌های پرداختی نظام حاکم بتواند نقش تاخیری خود را ایفا کند ولی در بلندمدت در صورت مقاومت نظام سیاسی کویت با خواست مردم و امتناع از ایجاد اصلاحات مورد نظر معترضان سرنوشتی بهتر از قذافی، مبارک و بن علی برای خاندان آل صباح متصور نمی‌شود.
علاوه بر فساد سیاسی طبقه حاکم کویت، رسوایی مالی موسوم به سپرده‌های میلیونی و متهم‌شدن ۱۵ نماینده هوادار دولت به رشوه‌خواری و فساد مالی، ابعاد دیگری از رسوایی‌های دولتی‌ها بود که ایجاد تغییرات سطحی در آنها نیز راه‌حل خوبی برای فرار از بار مسئولیت این رسوایی‌ها نبوده است و سطح اعتماد مردم به طبقه حاکم و دستگاههای اجرایی برآمده از دل نظام سیاسی کاهش قابل ذکری داشته است.

در شرایطی که کویت با چالش‌های سیاسی و اقتصادی روبرو است، وجود پارامترهایی اجتماعی مانند درگیری‌های قومی و قبیله‌ای و گسست اجتماعی و شکاف‌های مردمی نیز می‌تواند در هدر دادن توان دستگاههای امنیتی کویت و تضعیف آن برای رویارویی با تحولات و اعتراضات مردم‌سالارانه موثر باشد چراکه در کنار معضلات اجتماعی یادشده، کویت حدود ۱۸۰ هزار فرد فاقد تابعیت موسوم به «بُدون»ها که از حقوق شهروندی ناچیزی برخوردارند، در خود جای داده است. این تعداد افراد بدون تابعیت با توجه به جمعیت چند ملیونی این امیرنشین می‌تواند در ایجاد شعله‌های تحول موثر باشد.

از دیگر عوامل ایجاد انقلاب در کشورهای خاورمیانه می‌توان به حساسیت افکار عمومی جهان عرب به سرسپردگی حکام خود به غرب و وجود پایگاههای نظامی آمریکا در آن کشورها اشاره کرد.این مولفه وقتی در کویت بحران‌زا می‌شود که در نظر آوریم واشنگتن می‌کوشد در پی خروج نیروهای خود از عراق، حضور نظامی خود را در منطقه بیش از گذشته تقویت کند. روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز از برنامه‌های آمریکا برای افزایش حضور نظامی در خلیج فارس و تشکیل یک گروه ویژه عملیاتی در کویت برای مقابله با شورش‌های احتمالی در عراق خبر داده است.

تا جایی‌که بنا به گزارش کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا حضور نظامی آمریکا در کویت به ۱۳ هزار و ۵۰۰ نفر می‌رسد. استقرار نیروهای آمریکایی در کویت پس از آن صورت می‌گیرد که به گزارش روزنامه آمریکایی «آرمی‌تایمز» نخست‌وزیر کویت در آخرین سفر خود به آمریکا، پیشنهاد کرده بود این کشور به عنوان پایگاه آموزشی نیروهای ذخیره آمریکا عمل کند.

پایان سخن آنکه بررسی تطبیقی عوامل بحران‌زا در کویت با کشورهای انقلابی نشان می‌دهد عوامل برانگیزاننده تحول همچنان در این کشور در سایه درآمدهای نفتی سرشار، آتش زیرخاکستر است تا جایی که در کوتاه‌مدت شاید به واسطه یارانه‌های پرداختی نظام حاکم(که بعد از تحولات خاورمیانه شدت یافته است) بتواند نقش تاخیری خود را ایفا کند و مسکنی بر تن رنجور نظم حاکم باشد ولی در بلندمدت در صورت مقاومت نظام سیاسی کویت با خواست مردم و امتناع از ایجاد اصلاحات مورد نظر معترضان سرنوشتی بهتر از قذافی، مبارک و بن علی برای خاندان آل صباح متصور نمی‌شود.

حسین کبریایی زاده، کارشناس خاورمیانه
کد مطلب: 7176
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *