۰
شنبه ۱۷ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۵۴

پیام مستتر درچهارشنبه های انتحاری

دو انفجار انتحاری چهارشنبه گذشته در غرب شهر کابل پایتخت افغانستان را که 26 کشته و بیش از 80 زخمی داشت، مانند حمله مشابه در چهارشنبه 10 اردیبهشت ماه امسال را داعش بر عهده گرفت که با تامل بر این حملات می توان گفت جدا از ترس و کشتار، آنها حامل پیام هایی مستتر هستند.
دو انفجار انتحاری چهارشنبه گذشته در غرب شهر کابل پایتخت افغانستان را که 26 کشته و بیش از 80 زخمی داشت، مانند حمله مشابه در چهارشنبه 10 اردیبهشت ماه امسال را داعش بر عهده گرفت که با تامل بر این حملات می توان گفت جدا از ترس و کشتار، آنها حامل پیام هایی مستتر هستند.
حدود ساعت 18 روز چهارشنبه 14 شهریور ماه جاری انفجاری انتحاری در کابل هنگامی رخ داد که مهاجم خود را به داخل باشگاه ورزشی « میوند» در محله « قلعه ناظر» در منطقه دشت برچی در حوزه ششم امنیتی پلیس در غرب شهر کابل رساند و جوانان ورزشکار و تماشاگران ناظر بر مسابقات جاری در باشگاه را هدف قرار داد.
نیم ساعت بعد از آن، انفجار دوم وقتی انجام شد که نیروهای امدادی برای کمک، خبرنگاران برای پوشش رخداد و مردم نگران از سرنوشت فرزندانشان در محل انفجار نخست جمع شده بودند.
علت انفجار دوم که هنوز هیچ یک به تایید مقامات رسمی نرسیده ، دو گونه روایت شده است، برخی رسانه ها مدعی شدند که خودرو بمب گذاری شده از قبل در محل متوقف بوده و برخی شاهدان عینی نیز می گویند، عامل انتحاری دوم با خودروی بمب گذاری شده پس از گذشتن از دو کمربند ایست و بازرسی، خود را به حلقه سوم که آخرین مانع برای ورود به محل انفجار اول بود رسانده و وقتی مهاجم به دستور پلیس صندوق عقب خودرویش را باز می کند، انفجار دوم صورت می گیرد.
در میان کشته های حمله انتحاری دوم دو خبرنگار و درمیان زخمی ها نیز چهار تن از اصحاب رسانه دیده می شوند.
این نوع حملات مذبوحانه تروریستی که در آن نه اهداف نظامی و نه زیر ساخت های شهری متداول مد نظر است و تنها افزایش هر چه بیشتر تلفات انسانی هدف جنایتکاران قرار دارد، فهرستی بلند در کارنامه گروه تروریستی داعش چه در سوریه ، چه در عراق و چه درافغانستان دارد.
روز چهارشنبه 10 اردیبهشت ماه امسال نیز حمله انتحاری مشابه ای در خیابان « شش درک» شهر کابل رخ داد که در میان 26 کشته آن حمله، 9 تن از خبرنگاران نیز بودند.
روایت خطی این حمله های پی در پی با توجه به این که مجری آن هم مشخص است و این گروه تروریستی داعیه احیای خلافت و حاکمیت بر اساس تکفیر برآمده از اندیشه وهابیت دارند، شاید به زبان ساده آن باشد که « می کشم ، پس هستم» اما این رخدادها لایه های پنهانی در حوزه هدف دارند.
واقعیت آن است که با توجه به زمان ، مکان ، نوع اجرا، جمعیت مورد هدف و متغیرهای موثر داخلی و خارجی بر شرایط کنونی افغانستان و منطقه می توان برای این حمله ها پیام هایی ممکن دیگری را فرض کرد.
شاید نخستین مورد آن است که کارکرد اصحاب رسانه در افغانستان بحران زده درست در تضاد با اهداف گروه های تروریستی حرکت می کند که این خود نشان دهنده جهت درست حرکت رسانه ها یعنی آگاهی بخشی به جامعه است و از همین رو این وضعیت را تروریست های متحجر برنمی تابند و چاره ای جز خاموش کردن این صدا و کشتن و ترساندن خبرنگاران ندارند.
پیام دیگری که این حوادث با خود دارند این است که در افغانستان دستیابی به صلح فراگیر و با ثبات از محدوده عناصر فعال داخلی، خارج شده است و امروز بعد از 18 سال حضور نیروهای خارجی موانع این مسیر بیشتر شده است.
«جان نیکلسون» فرمانده آمریکایی که دو سال مسئولیت نظامیان خارجی حاضر در افغانستان را در زیر پرچم ناتو تا هفته قبل برعهده داشت وقتی با دهها وعده عملی نشده در کارنامه به طور رسمی پرونده ناکامی های دولتش را در ماموریت افغانستان به همتایش «اسکات میلر» تحویل می داد مدعی شد که افغانستان امروز بیش از هر زمان دیگری به صلح نزدیک شده است.
آمریکایی ها که صلح را در افغانستان به دایره توافق با گروه تروریستی طالبان محدود کرده اند و همین نگاه در گفتار دولت افغانستان نیز دیده می شود و در مورد وجود گروه های دیگری مانند داعش و اثر آنها در روند صلح یا سکوت می کنند و یا تنها به کلی گویی برای ادامه مبارزه بسنده می کنند در عمل افق تحقق صلح را مبهم کرده اند.
«جیمز ماتیس» وزیر دفاع آمریکا که روز چهارشنبه همزمان با وقوع انفجارهای انتحاری در دشت برچی کابل ، خبر ورودش به پایگاه هوایی کشورش در بگرام استان پروان افغانستان منتشر شد نیز این ادعا را در مورد صلح دارد.
ماتیس البته روز جمعه به دیدار مقامات افغانستان رفت او روز پنجشنبه «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه کشورش را در دیدارش با مقامات هند همراهی کرد و در ملاقات دیروز خود با مقامات دولت افغانستان تاکید کرد که آمریکا تا رسیدن افغانستان به رفاه و امنیت این کشور را همراهی می کند که این درست همان شعار18 سال پیش آمریکا هنگام لشکرکشی به افغانستان بود.
چهارشنبه های انتحاری در افغانستان بیانگر این نکته نیز هست که اگر حتی باور کنیم آمریکا می خواهد پرونده گروه طالبان را که داعیه ای در محدوده مرزهای افغانستان دارد، ببندد، نسبت به پرونده گروه های تروریستی فرامرزی مانند داعش اگر نگوییم به عمد سکوت می کند، می توان گفت که برای مقابله برنامه ای ندارد.
همین بلاتکلیفی آمریکا در برابر داعش حاضر در افغانستان با توجه به سابقه برخورد آن کشور با سرشاخه های این گروه در سوریه و عراق که هنوز هم از بخشی از آنها در ادلب سوریه حمایت می کند، به این فرض دامن می زند که آمریکا برای بستن پرونده طالبان عجله دارد چون کارکرد این گروه تمام شده و باید عرصه به گروهی کاربردی تر با حوزه عملیات منطقه ای واگذار شود.
البته گروه طالبان دو هفته قبل با صدور اطلاعیه ای که از آن بوی انحصارطلبی برای کسب بالاترین امتیاز سیاسی در روند صلح احتمالی می آمد، مدعی شد که با داعش مبارزه می کند و باقی گروه های تروریستی حاضر درافغانستان که تعدادشان از 19 مورد بیشتر است ، نیز زیر مجموعه قدرت این گروه هستند و مدیریت آنها را در اختیار دارد.
در همین راستا بود که بعد از انفجار روز چهارشنبه در کابل طالبان با صدور بیانیه ای دخالت خود را دراین حمله رد و تاکید کرد که این گروه حمله به مردم واماکن عمومی را محکوم می کند.
البته در کارنامه طالبان نیز حمله به مساجد، اماکن مقدس و تجمعات مردم دیده می شود اما چند وقتی است که افق امکان مذاکره صلح با دولت باز شده است و ورود به ساختار قدرت از دریچه سیاست ممکن می نماید لذا تلاش دارند با تغییر رویه چهره ای مسالمت آمیزتر داشته باشند.
گروه طالبان حتی در پرونده خود مستقیم به خبرنگاران را دارد و در 30 دی ماه سال 1394 خودرو حامل خبرنگاران و کارکنان شبکه تلویزیون طلوع را هدف حمله انتحاری قرار داد و در آن 7 تن را کشت و 26 تن دیگر را راهی بیمارستان کرد.
بر همین اساس می توان حملات چهارشنبه را دارای پیامی به طالبان نیز دانست که به آنها می گوید داعش بیرون از دایره قدرت اطلاعاتی و عملیاتی آنهاست و توان مقابله با آنها را به خاطر نبود اشراف اطلاعاتی ندارند و اگر این طور نباشد و طالبان به رغم آگاهی از فعالیت داعش در خنثی سازی عملیات هایش کوتاهی می کند آن گاه باید نظر « امرالله صالح» مشاور اسبق امنیت ملی افغانستان را پذیرفت که داعش را همان طالبان می داند که برای پیشبرد اهداف اربابانشان رنگ پرچم تیره برافراشته اند.
نکته دیگری که در حمله انتحاری چهارشنبه قابل تامل است مکان آن است ، دشت برچی منطقه ای است که بیشترین ساکنان آن را اقوام هزاره اعم از شیعه و سنی و البته با اکثریت شیعه تشکیل می دهند و تمرکز حملات انتحاری در این محدوده از گذشته تا امروز می تواند حامل اهدافی قومی باشد.
تنها در حملات امسال در این منطقه بیش از 500 کشته و زخمی به خانوادهای ساکنان در دشت برچی تحمیل شده است که مسئولیت آنها را داعش برعهده گرفته است.
در افغانستان هستند افرادی که این کشتارهای هدفمند هزاره ها را مرتبط به حضور برخی افغان ها در جنگ سوریه علیه داعش تفسیر و تحلیل می کنند که مخالفان این نظر می گویند این تلاشی برای تبرئه موسسان اصلی داعش است و می پرسند حمله به ایزدی ها درعراق و ترور نماینده مجلس هندوها در افغانستان هم به دلیل مشارکت آنها در جنگ سوریه است ، در حالی که در جبهه داعش در سوریه نیز افغان هایی دیده می شوند.
یکی از کارشناسان افغان به همین موضوع اشاره دارد و گفته است که اگر قتل عام هزاره ها را در واکنش به حضور برخی از افراد آنها در جنگ سوریه مرتبط بدانیم ، کشتار ایزدی ها در عراق و پشتون ها در ننگرهار را که روی بمب نشاندن و منفجر کردند را باید چگونه تحلیل کنیم.
گمان می رود با توجه به این که از اساس گروه های تروریستی تکقیری مانند ظلمات با کوچکترین روشنایی نور برآمده از دانش و آگاهی نابود می شوند همواره کانون های جویای دانش یاد مولد نور دانایی را هدف قرار می دهند.
بر همین اساس محتمل است به خاطراین که ساکنان غرب کابل بر اساس گزارش مقامات وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی از درصد سواد بالاتری نسبت به دیگر مناطق برخوردارهستند و فعالیت های فرهنگی و عملی بیشتری در این مناطق جریان دارد و بدیهی است با تحقق هر صلحی ، نیروی انسانی تحصیلکرده برای اداره کشور نیاز است و جلوگیری از توسعه اجتماعی و رشد علمی مردم نیز هدف همه گروه های تروریستی است ، پس حملات متمرکز بر این اجتماع است.
پیام دیگری که ممکن است در لفافه این حملات پنهان باشد این فرض است که آمریکا با بستن پرونده طالبان ، ضمن ثبت یک موفقیت در کارنامه جنگ 18 ساله خود در عمل دلیل ماندن در افغانستان را از دست خواهد داد و وجود گروه تروریستی دیگر می تواند مجوز تداوم حضور مشروع آمریکا دراین کشور باشد و این پایگاه هزینه های آمریکا را در تقابل با رقبای بین المللی مستقر در این خطه را کاهش می دهد.
حملات انتحاری البته از سوی مردم با بازخوردهای هوشمندانه در عرصه نظر و عمل روبرو است؛ نخست آن که آحاد مردم به هیچ وجه بر این حملات انگیزه های قومی بار نمی کنند و دوم این که مطالبات خود را بر دولت و آمریکا به عنوان کشوری که با دولت افغانستان توافقنامه امنیتی دارد متمرکز کرده اند که این رویکرد ضمن جلوگیری از بروز چند دستگی به مطالبه وجهه قانونی می دهد.
کد مطلب: 93597
برچسب ها: افغانستان
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *