حمید مصدق متولد ۱۰ بهمن ۱۳۱۸ شهرضا شاعر و حقوقدان ایرانی بود. حمید مصدق بهمن ۱۳۱۸ در شهرضا متولد شد. چند سال بعد به همراه خانوادهاش به اصفهان رفت و تحصیلات خود را در آنجا ادامه داد. او در دوران دبیرستان (دبیرستان ادب) با منوچهر بدیعی، هوشنگ گلشیری، محمد حقوقی و بهرام صادقی در یک مدرسه بودند و با آنان دوستی و آشنایی داشت. مصدق در ۱۳۳۹ وارد دانشکده حقوق شد و در رشته بازرگانی درس خواند. از سال ۱۳۴۳ در رشته حقوق قضایی تحصیل کرد و بعد هم مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد گرفت. در ۱۳۵۰ در رشته فوق لیسانس حقوق اداری از دانشگاه ملی دانشآموخته شد و در دانشکده علوم ارتباطات تهران و دانشگاه کرمان به تدریس پرداخت.
وی پس ار دریافت پروانه وکالت از کانون وکلا در دورههای بعدی زندگی همواره به وکالت اشتغال داشت و کار تدریس در دانشگاههای اصفهان، بیرجند و شهید بهشتی را پی میگرفت. در ۱۳۴۵ برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت و در زمینه روش تحقیق به تحصیل و تحقیق پرداخت. تا سال ۱۳۵۸ بیشتر به تدریس روش تحقیق اشتغال داشت و از ۱۳۶۰ تدریس حقوق خصوصی به خصوص حقوق تعاون. مصدق تا پایان عمر عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی بود و مدتی نیز سردبیری مجله کانون وکلا را به عهده داشت. حمید مصدق در هفتم آذرماه ۱۳۷۷ بر اثر بیماری قلبی در تهران درگذشت.
فریدریش انگلس؛ فیلسوف و انقلابی کمونیست آلمانی
فریدریش انگلس متولد۲۸ نوامبر ۱۸۲۰ در ووپرتال - درگذشته ۵ اوت ۱۸۹۵ در لندن، فیلسوف و انقلابی کمونیست آلمانی و نزدیکترین همکار کارل مارکس است. او بههمراه کارل مارکس «مانیفست حزب کمونیست» و آثار تئوریک دیگری نوشتهاست. آثار تئوریک او و کارل مارکس را اولین آثار تئوری کمونیستی میدانند. انگلس دوشبهدوش مارکس، برای پایهگذاری تئوری علمی سوسیالیسم، تدوین برنامه مبارزاتی کارگران اروپایی و ایجاد حزب طبقه کارگر، پیگیرانه شرکت کرد.
او از آغاز جوانی مشتاقانه میخواست در پیکار علیه وضع موجود شرکت فعالانهای داشته باشد. در سال ۱۸۴۱ به هنگام گذراندن سربازی، در اوقات فراغت در جلسات سخنرانی دانشگاهها حضور مییافت و با افکار نو آشنا میشد. در همین سالها همانند مارکس، انگلس نیز به جناح چپ پیروان هگل پیوست و به دنبال آن، در سن ۲۲ سالگی اولین اثر انتقادی خود زیر عنوان «شلینگ و اشراق» نوشت و طی آن از نتیجهگیریهای محافظهکارانه و نیز تناقضات مربوط به دیالکتیک غیرمادی فریدریش شلینگ انتقاد کرد.
بنا به خواست پدرش، انگلس عازم انگلستان شد تا در آنجا علم تجارت بیاموزد. انگلستان که در آن عصر پیشرفتهترین کشور صنعتی به شمار میرفت و خاستگاه اصلی طبقه جدید، یعنی طبقه کارگران صنعتی، محسوب میشد، تجارب ارزندهای در اختیار انگلس گذاشت. او در این کشور فرصت یافت تا از نزدیک شاهد زندگی و کار مرارتبار و جانکاه کارگران صنعتی باشد. متاثر از این استثمار بیرحمانه، انگلس به ریشههای درد و علل شرایط تحملناپذیر کارگران اندیشید و به مطالعه نقایص جنبش منشورگرایی، که سادهلوحانه و خیالپردازانه، برکناری داوطلبانه قدرت سرمایهداری را تبلیغ میکردند، آغاز کرد.