شاید بیش از یک دهه از فراگیر شدن عرصه فضای مجازی و دسترسی آسان به شبکههای ارتباطی در عصر ارتباطات و اطلاعات گذشته باشد. آنچه که طی یک دهه گذشته پیرامون نحوه شکل گیری و بسط و گسترش ارتباطی و اطلاعاتی در بستر شبکههای مجازی و اینترنتی گذشته، رشد روزافزون برنامهها و نرم افزارهایی بوده است که دسترسی مطلوب را برای کلیه سرمایههای انسانی در اقصا نقاط این کره خاکی فراهم ساخته است. از طرف دیگر بهبود کیفیت و توسعه نرم افزاری اپلیکیشنهای موبایلی در یک فضای رقابتی، همواره در دستور کار سازندگان این برنامهها بوده که بر تنوع، بهبود کیفیت و سرعت، دسترسی آسان تر و جذابیتهای سمعی و بصری آنها برای مخاطبان افزوده و ارمغانی بدیع را با خود به همراه آورده است. شاید خطاب قرار دادن این نرم افزارها با عنوان «جادوی عصر جدید» چندان بیراه و گمراه کننده نباشد.
طبیعتا با رشد و گسترش این ابزارهای ارتباطی، شاهد و ناظر دریافت، مخابره و تحلیل اخبار و اطلاعات گوناگونی در عرصههای مختلف زیست انسانی و اجتماعی هستیم. فیالواقع بستری از علایق مخاطبان برای دریافت موضوعاتی که میل به دیدن و شنیدن آن را داشته و دارند پیش روی انسان عصر رسانه قرار گرفته است. «جامعه شبکهای» عنوانی است که مانوئل کاستلز، متفکر و جامعه شناس مطرح عرصه اجتماع و سیاست پیرامون ویژگی دوران کنونی مطرح مینماید که زندگی همه ما را در بستری از این رویدادها و تعاملات قرار داده است. پیوند با ابزارهای رسانه ای، بخشی از واقعیتِ زیست اجتماعی و فرهنگی امروز ما را به خود اختصاص داده که گریزی از مواجهه با آن نیست. از دیگر سو، انسان مسحور در جادوی رسانه، تحت تاثیر فضای آکنده از آگاهی بخشی و روشن تر شدن اذهان جمعی، دستخوش تغییرات و تحولات عدیدهای نسبت به انسان کلاسیک عصر گذشته شده که این موضوع فرصتها و چالشهای بیشماری را پیش روی حاکمیتها قرار داده است.
شاید یکی از حیاتی ترین موضوعات مورد بحث در عصر جدید، نحوه مواجهه با موضوعات بدیع و نوپدید جهان کنونی برای حاکمیتهایی باشد که از سویی دل در گرو امر سنت داشته و از طرفی با هجمهِ عظیم وسایل ارتباطی مواجه شدهاند که نگرانیهای بیشماری را پیش روی صاحبان و نخبگان قدرت قرار داده است. با این مقدمه باید اذعان نمود که به نظر میرسد آنچه که امروزه در جامعه کنونی خود بعنوان یک چالش از دیرباز با آن مواجه هستیم «نسبت میان امر سیاست با مسائل نوپدید» است.
بعنوان مصداق، آنچه که پیشتر در ورزشگاه امام رضا در مشهد مقدس در مواجهه با خواست جامعه زنان برای ورود به ورزشگاه و تماشای مسابقه فوتبال رخ داد، نه موضوعِ جدیدی بود و نه این رویداد تلخ برای اولین بار رخ میداد. حال سوال اساسی این است که با توجه به آنکه در زمانهای زیست میکنیم که این اخبار و اطلاعات در کسری از ثانیه به سرتاسر این جهان مخابره میگردد، تبعات این نوع مواجهه و هزینههای احتمالی آن برای حاکمیت و جامعه چگونه خواهد بود؟ شاید امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند آن باشیم که با ادراک تفاوتهای بنیادینی که تحت تاثیر الزامات عصر مدرنیته و رشد و گسترش وسایل ارتباط جمعی و جریان چرخش اخبار و اطلاعات رخ داده، نسبت خود را با مسائل نوپدید و نیازهای روز و خواستهای عموما اجتماعی جامعه را بشکلی مشخص تبیین کنیم.
طبیعی است که چنانچه نتوانیم چالشهای پیش روی خود را در زمانی مشخص و به شکلی کاملاً اصولی و مسالمت آمیز و در بستری از تعاملات سازنده و شکل گیری فضای گفتوگویی حل کنیم، شاهد اهرمهای فشار بینالمللی از آن سوی مرزهای سرزمینی و بالاگرفتن سطح تنش و نارضایتی در داخل کشور خواهیم بود. بنابراین با توجه به شناخت بهنگام معضلات کنونی جامعه خود و خواست جمعی بخشی از جامعه در جهت به رسمیت شناختن حق و حقوق قانونی خود (همانگونه که در کشورهای دیگر نیز وجود دارد) ضمن پیشگیری از پدیدار شدن بحرانهای عظیم، کوشش کنیم تا از فراهم ساختن زمینه برای سوء استفاده بدخواهان ایران زمین که منتظرند تا هرگونه رویدادی را تبدیل به ابرچالشهایی جهت هیاهویی رسانه ای و سیاسی کنند جلوگیری نماییم.
نتیجه آنکه شفاف سازی نسبت امروز خود (در هر دو ساحتِ حاکمیت و جامعه) با الزامات عصر کنونی، پدیدهای ضروری و الزامی خواهد بود که در بستری از تعاملات سازنده در جامعه خود رفع و رجوع خواهد شد. چنانچه نتوانیم یا به هر دلیلی نخواهیم مواجهه ای شفاف، واقع گرایانه و پدیدارشناسانه با مسائل کنونی داشته باشیم؛ در آیندهای نه چندان دور با انبوهی از بحرانهای ریز و درشت روبرو خواهیم شد که بستری از التهاب و نارضایتی را فراهم خواهد ساخت. بنابراین از مسئولین امر انتظار میرود که پیش از آنکه شاهد و ناظر شکلگیری سطح نامطلوبی از نارضایتی در بستر جامعه باشیم، اقدامات مقتضی را در این خصوص به عمل آورده و از پدیدار شدن هزینههای اضافی بر شانههای حاکمیت جلوگیری کنند.