عضو شورای مرکزی انجمن اسلامیمدرسین دانشگاهها با اشاره به اینکه دولت دارد به تحقق وعدههای انتخاباتی پزشکیان نزدیک میشود، گفت: در مناسبات بینالمللی اعتماد و مشارکت مردم و همراهی مردم با دولتها یکی از سرمایههای دولتها است و در واقع پشتوانه اقتدار ملی دولتها است. اصولا کشورها و نهادهای بینالمللی با دولتهایی که پشتوانه مردمیقوی از آنها نشان داده میشود، کمتر میتوانند سرشاخ شوند و احساس میکنند که دولتها با این پشتوانه اجتماعی در مقابل تهدیدات آنها آسیبپذیر نیستند یا کمتر آسیبپذیر هستند و به همین دلیل حمایتهای اجتماعی میتواند عامل بازدارنده برای برخوردهای احتمالی باشد.
مشروح گفتوگوی خبرنگار جماران با علی محمد حاضری را در ادامه میخوانید:
مشارکت اجتماعی چه تأثیری در بهبود چالشهای کشور دارد و چطور میتوانیم این مشارکت را بهتر کنیم؟
طبیعتا در مناسبات بینالمللی هرقدر که دولتها با حضور و مشارکت بیشتری از مردم در فرآیندهای سیاسی و انتخابات منتهی به تشکیل دولتها حضور داشته باشند، در واقع اعتبار سیاسی و جایگاه آن دولتها در مناسبات بینالمللی محکمتر میشود. اصولا مشارکت سیاسی به سهم و نقش مردم در تصمیمگیریها، تصمیمسازیها و فعالیتهای اجتماعی میپردازد که جنبه عمومیدارد و میتواند در حمایت از دولتها و پیشبرد اهدافشان کمک کند.
از سوی دیگر «مشارکت اجتماعی» به یک معنا جلوه و حاصل «اعتماد اجتماعی» است. در واقع بیاعتمادیهای اجتماعی و فقدان اعتماد اجتماعی باعث میشود که مشارکت سیاسی و مشارکت اجتماعی کاهش پیدا کند. البته اعتماد اجتماعی جلوههای گوناگونی دارد؛ شامل اعتماد مردم به حکومت، اعتماد مردم به نهادها و مؤسسات عمومیو همین طور اعتماد مردم نسبت به همدیگر میشود. هر سه اینها جلوههای مختلفی از اعتماد اجتماعی است که در جامعه ما به درجات مختلفی آسیب دیده ولی بیشترین آسیبدیدگیها مربوط به اعتماد بین مردم و حاکمیت به معنای عام و دولت به معنای خاص است.
آقای پزشکیان در معارفه وزیر امور خارجه تأکید کرد که «ترمیم سرمایه اجتماعی تضعیف شده قدرت ما را در مقابله با تحریمها و تهدیدهای خارجی افزایش خواهد داد». به نظر شما در این شرایط سرمایه اجتماعی چطور ترمیم میشود؟
از همان مجاری که این سرمایه آسیب دیده و بیاعتمادی ایجاد شده، میتواند به تدریج بازگردد و احیا شود. حرکتی که الآن دولت شروع کرده بیانگر این است که تا اینجای کار الحمدلله نسبتا دارد به تحقق وعدههای انتخاباتی آقای پزشکیان نزدیک میشود و مردم میتوانند احساس کنند که با دولت و رئیس جمهوری صادقتر از قبل مواجه هستند و اگر این وعدهها روند تحقق بیشتری داشته باشد و واقعا گشایشی ملموس در زندگی اقتصادی مردم رخ بدهد و همچنین مداخلههای افراطی و اضافی حاکمیت در شئون زندگی شخصی مردم کاسته شود و مردم احساس کنند که دولت دارد به وعدههایش نزدیک میشود و عمل میکند، میتواند آسیبهایی که به اعتماد اجتماعی و سرمایه اجتماعی وارد شده را بازسازی کند.
به نظر میرسد که آقای پزشکیان یک تغییر پارادایم از نوسازی به بازسازی نیروها انجام داده است. این رویکرد آقای پزشکیان و به تعبیر خودشان «وفاق ملی» چقدر به افزایش سرمایه اجتماعی کمک میکند؟
این امر در واقع یک شمشیر دو لبه است که شاید یک سوی آن به عدم تغییر شرایط متناسب با انتظارات و رأی مردم تعبیر شود. یعنی مردم در انتخابات از یک جریان روی بگرداندند و به دلیل سرخوردگی از آنها به انتخابات روی آوردند و پزشکیان را انتخاب کردند و باید مراقبت شود که مردم احساس نکنند به انتظارات آنها بیاعتنایی شده و دوباره همان نیروهایی که مردم در انتخابات به آنها پشت کردند، در مصادر و موقعیتهایشان حفظ میشوند. این ظرافت مهمیاست که در عین اینکه سعی کنیم افراد به مواضع و دیدگاههای جدید همسو با دولت تغییر موضع بدهند، در افکار عمومیتلقی و تصور نشود که دولت به تغییرات و وعدههای مورد انتظار جامعه بیاعتنایی میکند. ظرافت خاصی بین این دو مقوله وجود دارد که باید همزمان رعایت شود. لااقل در این موارد چهرههای شاخصی که کاملا روبروی انتخاب مردم قرار داشتند، حفظ آنها موجب تردید افکنی میشود. سطوح و لایههای میانی و کسانی که رویکرد آنها در تقابل با رویکرد مورد انتخاب مردم خیلی تابلو نبوده، میتوانند حفظ شوند که توازنی بین این دو انتظار ایجاد شود.
نهادهای مدنی یا سازمانهای مردم نهاد در ترمیم سرمایه اجتماعی چه نقشی میتوانند ایفا کنند؟
اصولا در دنیای مدرن این نهادهای مدنی واسطه ارتباط بین مردم و نهادهای حاکمیتی هستند. هر قدر این نقش پررنگتر باشد، یعنی هر قدر واسطهگری نهادهای اجتماعی و عمومیپررنگتر باشد، پیوند بین مردم و دولت یا به عبارت دیگر انتقال انتظارات از مردم به دولت با سهولت بیشتری صورت میگیرد و نهادهای عمومیو مدنی بیشتر میتوانند واسطه انتقال انتظارات از مردم به دولت و همین طور واسطه انتقال انتظارات و پیامهای دولت به مردم باشند.یعنی به نوعی میتوانند واسطه به میدان آوردن مردم در عرصههای مختلف مورد انتظار حاکمیت باشند؟
این طرف هست و همان طور که گفتم همچنین میتوانند زبان حال و انتقال انتظارات مردم به حاکمیت و دولت باشند. یعنی اعتماد کمتری که ممکن است بین حاکمیت و مردم وجود داشته باشد، به واسطه این نقش میانجی نهادهای مدنی، اثرش کمتر شود. شاید وقتی سخن از زبان نهادهای عمومیو مدنی واسط بیان شود که معمولا با استدلالهای مردمیتری بیان میشود، مورد پذیرش بیشتر مردم قرار بگیرد.