پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و ورود نیروهای شوروی به افغانستان در همان سالها، مهاجرت افغانستانیها به ایران با استقبال مواجه شد و تا کنون هم ادامه دارد، مهاجرتی که میتوانست هم برای مهاجران و هم برای ایران فرصتهای بسیاری را در بر داشته باشد، اما اکنون با انبوهی از مشکلات سر و کار داریم، مشکلاتی که طی دهها سال به وجود آمده و حالا با اقدامات فوری و مقطعی حل نخواهد شد.
عمده مهاجران افغانستانی به دلیل قرابت فرهنگی و مذهبی ایران را بهترین مقصد خود برای مهاجرت میدانند، ایرانیان هم طی این سالها همواره با آغوش باز از مهمانان خود پذیرایی کردهاند، اما حالا هم مهاجران و هم میزبان از مشکلاتی سخن میگویند که اگر سیاست شفافی را در قبال آنها اتخاذ میکردیم هیچکدام از آنها بروز نمیکرد.
مهاجران قانونی گلههای بسیاری دارند، از جمله اینکه نمیتوانند مسکن و خودرو و حتی در مقاطعی سیمکارت به نام خودشان خریداری کنند یا نمیتوانند مستقلاً اقدام به راهاندازی کسبوکار در ایران کنند، از طرفی بسیاری از ایرانیان از حضور کارگران افغانستانی در شغلهای سطح پایین ناراحتاند و فکر میکنند آنها فرصتهای شغلی را از ایرانیان و مخصوصاً کارگران ربودهاند.
در موضوع اتباع کشور افغانستان خصوصاً حالا که طالبان در حال حکومت بر این کشور است، هم مسائل امنیتی اهمیت ویژهای دارد و هم مسائل اقتصادی، چراکه یارانه کالاهای اساسی مثل نان و... همانند یک ایرانی به اتباع کشور افغانستان ]اعم از مجاز و غیرمجاز[ داده میشود اما هیچکدام از آنها با هر سطح درآمدی مثل یک ایرانی مالیات پرداخت نمیکنند. شاید بهتر بود از ابتدا در قبال اتباع کشور همسایه سیاستی روشن و بُرد – بُرد اتخاذ میشد، سیاستی که هم فرصت تحصیل در نظام آموزشی ایران را برای فرزندان آنها بهگونه بهتری فراهم میکرد، هم فرصت سرمایهگذاری و راهاندازی کسبوکار و خرید مسکن و خودرو را برای آنها مهیا میکرد تا موجب ورود سرمایه به کشور شود، اما عمدتاً افرادِ کارگر و بدون سرمایه در ایران ماندگار میشوند که حالا تبدیل به یک چالش بزرگ شدهاند، ایران میتوانست از فرصت حضور جوانان مهاجر مستعد در ایران به نحو احسن استفاده کند، همانطور که در بسیاری از کشورها ملاحظه میکنیم از مهاجران تحصیلکرده یا دارای سرمایه و تخصص بهترین استفادهها میشود تا جایی که برخی کشورها اجازه فعالیت در بالاترین سطوح سیاسی و اقتصادی را هم به مهاجران میدهند، حتما میتوانیم از ایرانیان خارج از کشور هم در این زمینه به عنوان نمونه نام ببریم.
سیاست فعلی منجر به ورود کارگران و مهاجرانِ با سطح اجتماعی و اقتصادی پایینتر به ایران شده و کسانی که اندک سرمایهای داشتند به امارات، ترکیه، کشورهای اروپایی، آمریکا و کانادا مهاجرت کردهاند، در واقع ما با تصمیماتی که اخذ کردهایم تصمیم گرفتهایم پایینترین درجه از مهاجران را پذیرا باشیم و نسبت به فرصتهای اقتصادی مهاجران بیتوجهی کردهایم. بنا بر آمارهای رسمی و غیررسمی، جمعیت مهاجران افغانستانی ]اعم از قانونی و غیرقانونی[ در ایران حداقل 5 میلیون نفر و حداکثر 9 میلیون نفر است و کشور ظرفیت و توان میزبانی از این تعداد مهاجر را ندارد.
فارغ از شرایط خاص کشور افغانستان طی دهههای گذشته، جنگهای داخلی، هجوم و دخالت کشورهای خارجی، حکومتهای دستنشانده و مسائل انسانی در حوزه مهاجران، اگر با نگاه اقتصادی به آنها نگاه کنیم، فرصتهای بسیار زیادی بهصورت بالقوه وجود دارد که در حال از بین رفتن و هدایت به سمت دیگر کشورهاست، ایران دههها میزبان حجم عظیم مهاجران بوده ولی از نظر منافع اقتصادی بهره لازم را نبرده است اما در عوض کشورهای زیادی از جمله ترکیه، امارات، اسپانیا، ایتالیا، کانادا و... در ازای سرمایهگذاری در کسبوکارها و یا ملک و یا سایر سرمایهگذاریها اقامت موقت یا دائم به مهاجران میدهند.
در شرایط تحریمی و محدودیتهای بانکی - مالی مهاجران افغانستانی میتوانستند با وجود یک سازوکار کارشناسی شده وضعیت بهتری در ایران داشته باشند و از طرفی منافع اقتصادی هم برای ما داشته باشند، باید کنترل در مرزها برای ممانعت از ورودهای غیرقانونی افزایش یابد و از طرفی سازوکاری فراهم شود تا اتباع کشورهای خارجی در ایران بتوانند پیشرفت داشته باشند و با سرمایهگذاری و پرداخت مالیات آوردهای هم برای ما داشته باشند. همانطور که وزیر کشور هم تأکید کرده است، ارائه لایحه تشکیل سازمان ملی مهاجرت به مجلس و همکاری مجلس در تشکیل هر چه سریعتر این سازمان میتواند گامی مؤثر در جهت ساماندهی اتباع بیگانه در ایران باشد.
کشورهای توسعهیافته در موضوع پذیرش مهاجران از طریق مصاحبه و بررسی کارنامه هویتی آنها و همچنین رفتار کوتاهمدت آنها در کشورشان تصمیم به اعطای اقامت و مجوزات قانونی برای کسبوکار میگیرند، الگویی که در ایران هم میتواند پیاده شود و با سطحبندی مهاجران از طرفی مهاجران را از فیلترهایی عبور دهد تا مشکلات و ناسازگاریها به حداقل برسد و از طرفی دیگر مهاجران هم بتوانند آیندهای را برای خود در ایران ترسیم کنند. برخی از مهاجران که اوایل انقلاب اسلامی به ایران مهاجرت کردهاند همچنان دغدغه تمدید اقامت خود را دارند، اقامتی که حداکثر برای یک سال تمدید میشود و آنها با این بلاتکلیفی و اضطراب نمیتوانند آینده روشنی را برای خود در ایران ترسیم و برنامهریزی کنند.
در مواجهه با مهاجران غیرقانونی هم لازم است احترام و کرامت انسانی کاملاً رعایت شده و با برنامهای مشخص و با آرامش نسبت به بازگرداندن آنها به کشورشان اقدام شود.
اما شرایط فعلی هم برای مهاجران و هم میزبان مصداق بارز این ضربالمثل است: «خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج»