ادامه از صفحه 1
... تحول و دگرگونی در ساختارهای غالب و موجود داشته باشد، مهجور نمیماند. چون طلوع آفتاب هر چند در افقهای دوردست بروز و ظهور مییابد و اگر بر بنیادهای حقیقت و حقیقتجویی مستقر باشد بر تمام انتشارات و قدرت انتشار رسانههای قدرتمند که اهداف و منافع خاصی را دنبال میکنند غلبه مییابد و جهان کنونی به دلیل وجود گستره رسانههای دیجیتالی خارج از سیطره قدرتهای غالب در قالب کشورها و دولتها حتی امپراتوریهای بزرگ کارتلها و تراستهای اقتصادی که بعضا توسط خود آنان و در ابتدا برای منافع خودشان به وجود آورده بودند، تعاریف و معانی متفاوتی از قدرت سیاسی حکومتها از آنچه در قرن گذشته حتی چند دهه پیش مقبولیت داشت و عمل میشد به صحنه تاثیرگذاری در جهان کنونی و در میان تودههای وسیع مردم به وجود آمده است.
با به وجود آمدن ویژگیهای جهان مجازی و قدرت روزافزون ناشی از آن قدرتهای عینا موجود تعیین یافته و صفبندی قوای حاصل از آن دیگر به شیوه چند دهه گذشته نمیتوانند بر مردم اعمال قدرت کنند. جهانی شدن مفهومی که این سالها و این روزها به کرات و مداوم توسط سیاستمداران و دست اندکاران سیاست گفته میشود و به کار میرود نیز در سایه تعاریف متفاوت کنونی از مؤلفههای قدرت در شکل دولتها و سلطهگران، چهره و نماد دیگری یافته است. در قرن پیشین بسیاری از نظریهپردازان بزرگ فلسفه و اندیشه سیاسی، قدرت را همچون «مورگنتا» چنین تعریف میکردند که قدرت و منافع ملی دو مفهوم اصلی یا کلیدی است که منظور از قدرت «کنترل اذهان و اعمال سایر انسانهاست». مورگنتا به کرات گفته است: «منظور ما از قدرت سیاسی کنترل متقابل میان صاحبان قدرت سیاسی و همچنین میان آنها و مردم است، قدرت سیاسی رابطهای روانی است میان کسانی که آن را اعمال میکنند و آنها که قدرت بر ایشان اعمال میشود».
این نظریهپرداز صاحب نام که اندیشههایش در مورد قدرت در میان بسیاری از متفکران هم عصر خود (در دو دهه پایانی قرن گذشته) با کمترین انتقاد مورد پذیرش بود به موضوع شاخصهای اعمال قدرت به سه طریق اشاره داشت؛ دستور(زور)، تهدید یا کاریزمای یک فرد. مورگنتا گذشته از اعمال قدرت به سه شکل فوق آن را در ابعاد ملی شامل جغرافیا، منابع طبیعی، توان صنعتی، آمادگی نظامی، جمعیت، منش ملی، کیفیت دیپلماسی و کیفیت حکومت تعریف میکرد. اما اکنون باید پذیرفت قدرت در ماهیت خود و در عصر دیجیتالی در بعضی ابعاد اصلی به طور کلی دگرگون شده است. دلیل بارز و برجسته آن خارج شدن قدرت بلامنازع حکمرانیها در اعمال شاخصهای گفته شده از سیطره قدرتمندان و حکمرانان اعم از اقتدارگرا، دیکتاتور و تا حدود زیادی حکومتهای دمکراتیک است.
ممکن است که توضیح این مفهوم دشوار به نظر برسد که چگونه قدرت به نسبتهای مختلف از سیطره حاکمان در تمامی کشورهای دنیا حتی کشورهای پیشرفته غرب یا جوامع بسته درونگرا مانند چین، کره شمالی یا تا حدودی روسیه خارج شده است!؟ باید به سیطره گسترده و وسیع عرصههای نفوذ فزاینده و برق آسای اطلاع رسانی دیجیتالی اشاره کرد که احاطه و کنترل یا مدیریت آن از قدرتهای حاکم سلب شده است به همین دلیل حکومتهای اقتدارگرا و دیکتاتوری در سطح فیلترینگ و مسدود کردن این قدرت مهارناپذیر و کشورهای آزاد نیز در فکر جهت دادن عرصههای اطلاع رسانی هرکدام به دلایل مختلف از جمله حفظ قدرت خود یا اداره کردن کشورشان در جهت آنچه میخواهند، هستند به زبان ساده قدرتی خارج از اختیار حکومتها به وجود آمده و در حال گسترش است. در این میان حتی مفهوم جهانی شدن که با اتکا به قدرت کشورهای قدرتمند یا بلوکهای بزرگ سیاسی اقتصادی همانند گروه 8 یا بریکس و پیمانهای منطقه ای نظامی مانند ناتو و غیره تعریف میشد و البته بر سر تعریف آن اختلاف نظرهای بسیار وجود داشته و دارد هم از این مفاهیم و پدیدههای عینا موجود فاصله گرفته و بر مبنای افکار عمومی و وجدانهای بیدار و تفکرات خلاق و سازنده و سیال در ابرهای نامحدود و مه آلود اینترنتی و شبکههایی که بدون اجازه یا اخذ هیچگونه مجوزی از نهادهای دولتی اطلاع رسانی میکنند، تعریف میشود. بحث منافع بلوکهای اقتصادی و کشورهای قدرتمند در اقصی نقاط و جغرافیای سیاسی جهان که البته و در حال حاضر تامین شده و میشود خارج از جهانی شدن دامنه و گستره اطلاعات و دانستهها و آگاهیها جامعه مستقل از سیطره دولتها است. با این مقدمه طولانی اگر به ابتدای بحث برگردیم باید گفت وقتی رئیس جمهور دولت چهاردهم به عنوان یک پدیده نوظهور و در میان شک و تردیدهای بسیار که آیا حاصل یک سیاست مهندسی شده است و ناگزیر اجتناب ناپذیر حکمرانی برای برون رفت از یک مخمصه و بن بست تاریخی بوده است یا از درون یک انتخابات نیمه بسته و محدود به قدرت رسید و سخن از تعاملات جهانی میکند. باید در این موضوع مداقه کرد که بحث تعاملات جهانی از سوی ایشان یک باور مبتنی بر فلسفه سیاسی تاریخی مبرم و ضروری است یا ابزاری طراحی شده برای برون رفت از مخمصهای که طی دو دهه اعمال سیاستهای مشخص مقابله و رویارویی با جهان حاصل شده و اینک به بن بست رسیده است. لذا این پرسش پیش میآید که اولا تعامل چیست و به چگونه روابط و مناسباتی تعامل گفته میشود و فراتر از آن جهان کنونی چه تعریفو شاخصههایی دارد و جهان بیرون درون (به قول فلسفه دان برجسته کشورمان مرحوم سید جواد طباطبایی) جهان عینا موجود چگونه عمل میکند و کشور ما ایران باید در کجای این جهان قدرتمند قرا گیرد و در عین حال با چه شیوهای درجهان قدرتمند فضای مجازی عمل کندکه نقشی در سمت وسوی دادن «این قدرت به وجود آمده بدون دولت با مردمانی متعلق به کلیه جهان» داشته باشد.