دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳
محمدرضا باهنر:

برای آینده مردم‌سالاری دینی بیمناکم

افراطی‌های هر دو جریان سیاسی کشور از پزشکیان دل ‌خوشی ندارند
همچنان از معدود افرادی است که نگاه ملی را مقدم بر نگاه جناحی و سیاسی می‌داند؛ او که سابقه 7 دوره نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشته است، امروز به عنوان یکی از چهره‌های معتدل جریان اصول‌گرایی به حساب می‌آید و معتقد است باید مجلس و دولت دوشادوش یکدیگر، مشکلات را از دوش مردم کم کنند و به دور از اختلافات سیاسی، از تورم 7 ساله‌ای که کشور را زمین‌گیر کرده نجات دهند.
در ادامه سلسله گفت و گوهای جماران در خصوص معنا و مفهوم «وفاق ملی» به سراغ «محمدرضا باهنر» آمدیم و با او به گفت و گو نشستیم:
اساساً الزامات «وفاق ملی» که آقای پزشکیان مطرح کردند چیست؟ آیا می‌توان وفاق ملی را به‌عنوان یک امر سیاسی در کشور قبول کرد؟ آیا وفاق ملی یک استراتژی مثلاً کوتاه‌مدت است برای عبور از یک مقطعی و رسیدن به مقطع بعدی؟
من اعتقاد جدی دارم که به‌طور کلی، حکومت‌هایی مبتنی بر رأی مردم و مردم‌سالاری، یکی از ابزارهای غیر قابل اجتناب آنها، مسئله حزب است.
ما باید در کشور چهار پنج‌ حزب فراگیر قدرتمند و پاسخگو داشته باشیم. فکر می‌کنم در این قضیه دست‌مان حقیقتاً خالی است. حالا یک‌زمانی بعضی از احزاب شکل می‌گیرند، ولی اینها میرایند و خیلی دائمی نیستند. البته در وزارت کشور صد و سی چهل دسته، گروه، جناح و... مجوز حزب دارند، اما اینها یک جزایر کوچک جدا از هم‌اند. اینها بعضاً اصلاً هیچ فعالیت ندارند؛ بعضی‌ها هم که فعال‌اند، نزدیک انتخابات که می‌شود با همدیگر جمع‌بندی‌هایی می‌کنند جناح‌هایی، مجموعه‌هایی و جبهه‌هایی را تشکیل می‌دهند و فعالیت انتخاباتی می‌کنند. اینها دوباره بعد از برگزاری انتخابات تا دوره انتخابات بعدی عملاً تعطیل‌اند.
ما در غیبت احزاب قرار داریم. من قبلاً حتی یک حرف تندی زدم و الآن هم آن را می‌زنم: من واقعاً در غیبت چهار پنج حزب قدرتمند فراگیر و پاسخ‌گو، اصلاً برای آینده مردم‌سالاری دینی بیمناکم و فکر می‌کنم معلوم نیست که این مردم‌سالاری به سرمنزل مقصود برسد.
اینکه می‌بینید مثلاً یک‌دفعه 40درصد مردم در انتخابات شرکت می‌کنند، بعد 30درصد شرکت می‌کنند و کمتر و بیشتر می‌شود، به این دلیل است که ما چهار-پنج‌ حزب قدرتمند حکمران نداریم.
مردم هم بندگان خدا باید آدم‌ها را تجربه بکنند؛ در حالی که باید به جای افراد، احزاب را تجربه کنند. در کشورهایی که دموکراسی 100ساله و 200ساله دارند، مردم تکلیف‌شان با دو حزب یا سه حزب روشن است.
من در مجلس حوزه انتخابیه‌ای را سراغ دارم که ظرف این دوازده دوره مجلس دوازده‌تا نماینده فرستاده‌اند. من به‌عنوان یک آدمی که بالاخره هفت دوره در مجلس بودم، واقعاً می‌گویم نماینده هرچه سابقه‌اش در مجلس بیشتر بشود، کار بلدتر و حکمران‌تر می‌شود. یک نماینده با سابقه‌ای چهار دوره نمایندگی، حتماً نماینده‌تر است تا یک کسی که می‌خواهد دور اول برود.
درباره مسأله «وفاق ملی» که مطرح نمودید، باید گفت که بالاخره هر دولتی که روی کار می‌آید، باید یک دولت سایه داشته باشد؛ یعنی اگر مثلاً حزب الف در قدرت است، حزب سایه باید مواظب باشد؛ رصد و نقد بکند. البته اینجا بحث «چوب لای چرخ» گذاشتن نیست؛ این ظلم به مردم، انقلاب و نظام است. اما حزب رقیب می‌تواند رصد بکند. من به‌عنوان یک حزب که ممکن است یک‌زمانی به قدرت برسم، می‌گویم حتی ممکن است اعضای کابینه‌ام را هم مشخص کنم. اما رئیس‌جمهوری که بدون حزب انتخاب می‌شود، باید در دستش دویست‌تا آدم حکمران مجرب، متخصص و مدیر را آماده داشته باشد.
مسأله جناح‌ها را هم که گفتید، من به‌عنوان آدمی که بالاخره 28 سال در مجلس بودم، واقعاً شهادت می‌دهم و خدمت شما و مخاطبین‌تان می‌گویم که حداکثر 10درصد یا 15درصد تصمیمات مجلس جناحی و سیاسی است؛ بقیه تصمیماتش ملی است.
اینکه من بگویم چون دولت مستقر مثلاً هم‌حزبی من نیست، من باید «چوب لای چرخش» بگذارم، آزار و اذیتش بکنم و دنبال این باشم که دولت زمین بخورد، اصلاً کار درست نیست. مقام معظم رهبری بارها و بارها فرمودند که من از دولت مستقر حمایت می‌کنم و به همه هم توصیه کردند که باید از دولت مستقر حمایت بکنند.
متأسفانه بعضی وقت‌ها جریانات سیاسی تند در مجلس اتهاماتی را علیه ما و برخی دیگر از شخصیت‌ها مثل آقای لاریجانی، مطرح می‌کنند که شما موقعی که در مجلس بودید از دولت آقای خاتمی یا دولت آقای روحانی حمایت کردید، شما که راستی بودید، چرا از این دولت‌های مثلاً چپی حمایت کردید. در حالی که توجه نمی‌کنند که ما در مجلس بودیم و مجلس وظیفه‌اش است تا از دولت مستقر حمایت بکند. دولت هم البته موظف است هوای مجلس را داشته باشد. دولت هم باید روی حساسیت‌های مجلس حساس باشد. اگر وضعیت به اینجا برسد، آن‌وقت «وفاق ملی» معنا می‌دهد.
بعضی می‌گویند که این وفاق جناحی شده است؟
این «وفاق ملی» هم باز معنا و مفهوم دارد؛ باید دید که معنا و مفهومش چیست. یک‌زمانی مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی در دولتش به دولتمردانی که می‌خواستند بحث سیاسی بکنند، خیلی راحت می‌گفتند برای کارهای سیاسی من هستم، کافی است؛ شما بروید کارهای تخصصی‌تان را بکنید. شما نباید خیلی کار سیاسی کنید. واقعاً هم همین است.
مسأله «وفاق ملی» این است که هر دولتی که روی کار می‌آید، باید با مجلس هماهنگ باشد. مجلسی که روی کار می‌آید باید از دولت مستقر، ولو اینکه در جریان خودش نباشد، حمایت کند.
دولت، دولت خوبی است. مجلس هم خیلی خوب کار کرد؛ بسیار کار ماهرانه‌ای کرد که به همه وزرای آقای پزشکیان رأی داد. من در همان روز بعد از انتخاب آقای پزشکیان در مرحله دوم، روز شنبه‌اش، یک ملاقات مفصل با آقای دکتر قالیباف داشتم و در مورد همین مسائل یک مقداری با ایشان صحبت کردم و گفتم که الآن واقعاً موقعی است که مجلس باید با همه توان از دولت حمایت بکند. الحمد لله کار خوبی هم کردند.
الآن مشکلات مملکت خیلی زیاد است. هم در ساحت اقتصاد مشکل داریم: معیشت مردم، گرانی‌ها، تورم و... و هم در ساحت سیاست مشکل داریم. البته همه اینها راه‌حل هم دارد که این راه‌حل‌ها را باید پیدا کرد. من بارها گفتم و الآن هم می‌گویم که آقای پزشکیان از همین حالا که روی صندلی ریاست جمهوری نشسته است، روزانه تلنباری از مشکلات روی سرش می‌ریزد: بودجه‌مان ناتراز است، پول گندم‌کارها را نداریم بدهیم، در تابستان برق نداریم بدهیم، در زمستان گاز نداریم بدهیم، کارخانه های فولادی‌مان بخاطر برق در تنگنا قرار می‌گیرند، کشاورزان ما برق‌شان روزی هفت هشت ساعت قطع می‌شود و...، اینها همه مشکلات روزمره است. در مسائل سیاست خارجی هم این‌جور مشکلاتی است. تازه اگر بتوانید این مسائل را به صورت موقت حل بکنید، باز هم به صورت اساسی مشکل حل نشده است.
در کنار دست آقای پزشکیان باید یک‌سری اتاق‌های فکر تشکیل بشود و بنشینند برای این مشکلات اساسی مملکت فکر و چاره بیندیشند. عرض کردم اینها همه‌شان راهکار دارد، اما سخت است؛ بعضی‌های‌شان واقعاً جراحی است. ما باید در کشورمان مصرف انرژی را ترازمند بکنیم. یک‌زمانی در مناظره‌ها و میزگردها گفتند که قیمت انرژی‌مان را باید اصلاح بکنیم. بعداً از بس که علیه این حرف گفتند و گفتند که الآن می‌گویند بنزین را گران نمی‌کنیم. خب، نمی‌شود بنزین را گران نکرد؛ بنزینی که اینجا لیتر 3000 تومان است، در کشورهای دورتادور ما لیتری 50 هزار تومان است که در نتیجه، روزی 20میلیون لیتر بنزین از کشور قاچاق می‌شود. ما به‌عنوان کشوری که بزرگترین منابع انرژی نفت و گاز را داریم، الآن به‌شدت در انرژی ناترازی داریم و بنزین وارد می‌کنیم.
این نکته را هم باید بگویم که من با چراغ گشتم، واقعاً غیر از شخص رهبری هنوز کسی را پیدا نکردم که در فکر 15 سال، 20 سال یا 40 سال آینده کشور باشد؛ یعنی برای 40 سال آینده کشور دغدغه داشته باشد.
وقتی از روسای جمهور هم سؤال کنید که این کاری که شما می‌کنید 10 سال دیگر چه می‌شود، می‌گوید آن موقع هم یک رئیس‌جمهوری است بالاخره خودش مشکل را حل می‌کند. در حالی که این کاری که الآن می‌کند یک‌سری آثار برای امروز دارد، یک‌سری آثار برای 5سال دیگر و یک‌سری آثار هم برای 20 سال دیگر دارد و باید در فکر آثار 20 سال بعدی‌اش هم باشد.
من متأسفانه کسی را در مقامات بالا پیدا نکردم که چنین فکری داشته باشد. چون دموکراسی است، نماینده مجلس هم می‌گوید حالا ما دوره‌مان را بگذرانیم، دوره‌های بعدی بالاخره یک‌طوری می‌شود. اینکه بگویند یک‌طوری می‌شود، اصلاً حکمرانی نیست؛ شما به عنوان حکمران باید بدانید که امروز چه خبر می‌شود، پنج سال دیگر یا بیست سال دیگر چه خبر می‌شود و برای همه اینها باید راه‌حل داشته باشید.