دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳
مصطفی کوچک‌زایی:

نمایش خانگی رده‌بندی سنی را شوخی گرفته‌ است

روان‌درمانگر و مشاور خانواده درخصوص تولید سریال‌هایی که بار خشونت بالایی دارند، گفت: نمایش خانگی در مسیر نادرست ترویج مفاهیم نادرست می‌کند و از طرفی متاسفانه موضوع مهم رده‌بندی سنی را هم شوخی گرفته است.
این روز‌ها ماجرای به تصویرکشیدن خشونت در فیلم‌ها و سریال‌ها به خصوص سریال‌های شبکه نمایش خانگی به اندازه‌ای شده که رده سنی برای آنها در نظر گرفته می‌شود و گا‌ها این خشونت و نمایش تصاویری که حال مخاطب را منقلب می‌کنند به اندازه‌ای می‌شود که تماشاگر؛ فیلم و سریال را از نیمه رها کرده و می‌گوید «چرا باید ببینم؟!» همین امر میزان مخاطبین را کاهش می‌دهد و موجب دیده نشدن زحمتی می‌شود که عوامل تولید یک اثر چندین ماه متقبل شده‌اند.
در همین راستا خبرگزاری برنا گفت‌وگویی با مصطفی کوچک‌زایی؛ روان‌درمانگر و مشاور خانواده داشته‌ است تا ابعاد این موضوع را در هنر مورد بررسی قرار دهد. گزیده‌ای از این گفت‌وگو را می‌خوانیم:
به نظر شما چرا خشونت در هنر (لفظ‌ها، فحاشی‌ها- چاقو کشی و...) تا این حد در سریال‌های نمایش خانگی به تصویر کشیده می‌شود؟
اساسا در حوزه نمایش خانگی و به طور جد در حوزه رفتار درمانی در نمایش، نظریه‌های جدی داریم. یکی از مکاتبی که در این حوزه به صورت حرفه‌ای کار کرده نظریه یادگیری «آلبرت بندورا» است. این آدم‌ها به واسطه چیز‌هایی که مشاهده می‌کنند خیلی زود همه چیز را یاد می‌گیرند. وقتی که مشاهدات به سمت اعمالی که در آن خشونت دارد؛ برود به مرور زمان در کودک و نوجوان و جوان اثر زیادی می‌گذارد. اگر دقت کنید در سینمای نمایش خانگی و سریال‌ها بیشتر کسانی که تحت تاثیر هیجانی از دیدن این فیلم‌ها قرار می‌گیرند، کودکان، نوجوانان و جوانان هستند. این سه گروه تاثیرپذیریی بالایی دارند. کودکان به واسطه اینکه کم تجربه هستند سریعتر تحت تاثیر قرار می‌گیرند و نوجوانان به واسطه اینکه در دوران الگوبرداری قرار دارند، نمادسازی می‌کنند. کسانی هم که در جوانی هستند براساس هیجانات تحت تاثیر قرار می‌گیرند. آرام آرام از سنین ۲۵ سال به بعد این تاثیرگذاری رو به کاهش است، چون تعقل بر هیجان و احساس بیشتر می‌شود.
اساس خشونت، هیجان است و ممکن است برای جذب مخاطب اعمال زشت و زننده‌ای مانند فحش دادن بیشتر با خشونت همراه شود. امروزه یک معضلی در سینمای خانگی و سریال‌ها می‌بینیم که دوست دارند فحش بدهند و دوست دارند رفتار خشن انجام دهند و عقده گشایی کنند و چرا به این دوست داشتن بها می‌دهند؛ چون انسان‌ها ذاتا قدرت طلب هستند و دوست دارند با همان نمایش قدرت که یک سریال نشان می‌دهد همذات پنداری کنند. برخی‌ها با بعضی از نقش‌هایی که در آثار وجود دارند شخصیت خود را فرافکنی می‌کنند.
همین لفظ‌ها، فحش‌ها و چاقوکشی‌ها غالبا در نوجوانان بیشتر است، چون در دوره نوجوانی تغییر و تحولات هویتی، جسمانی، منیت و استقلال طلبی وجود دارد. وقتی یک نوجوانی می‌خواهد منیت خودش را ثابت کند صدایش را بالا می‌برد و پرخاشگری می‌کند. حالا در این شرایط سریال‌هایی در نمایش خانگی می‌آیند که این منیت و پرخاشگری را تشدید می‌کنند.
مسئولیت هنرمند و فیلمساز در برابر مخاطب چیست؟
اولین چیزی که یک هنرمند و فیلمساز باید در مقابل مخاطبش انجام دهد این است که خودش در سلامت روان حداقلی قرار گرفته باشد. مثلا اگر هنرمند، نویسنده و فیلمنامه نویسی دچار افکار پارانوئید، افکار وسواسی، سوء ظن اجتماعی و یا دچار مشکلات عدیده روانی باشد؛ قطعا در نگارش فیلمنامه تاثیر دارد. مگر می‌شود نداشته باشد؟ اگر شما به نمایش خانگی مراجعه کنید، می‌بینید که دقیقا روی سناریو‌ها و فیلمنامه‌هایی دست می‌گذارند که زیر یک درصد جامعه مبتلا به آن موضوع شده باشند و آن را عرضه اجتماعی می‌کند؛ عرضه‌ای که در نهایت باعث تولید فساد می‌شود. در حالی که با این همه هزینه، یک اثر باید از یک حد سلامتی برخوردار باشد. این موضوع یک مسئولیت است.
به نظر شما چرا به چنین آثاری پروانه ساخت یا پروانه نمایش داده می‌شود؟
نمی‌دانم که چرا به آثار سیاه پروانه می‌دهند! قطعا وقتی نیاز کاذب در کشوری شکل می‌گیرد و نوجوان ما در جریان مخالف قرار می‌گیرد، برای این جریان هم اثر تولید می‌شود. نوجوان به سمت فحش دادن می‌رود و منتظر می‌ماند که الگوی او فیلم جدیدی را معرفی کند که از همه رفتار‌ها در آن تقلید کند. پس بعضی وقت‌ها سلبریتی سازی که با بُعد منفی شکل بگیرد، مخاطب پذیر است، چون در دل خانه و خانواده یک ناظم‌های قوی به نام پدر و مادر داریم که فرزند در هر شرایطی از آن‌ها تذکر می‌گرفته است و حالا این نوجوان به واسطه نمایش خانگی آن هم ذات پنداری را می‌کند و میل به رفتار‌های منفی خودش را نشان می‌دهد.
خشونت از نگاه اخلاقی در خانواده‌هایی که پای چنین آثاری می‌نشینند چگونه تعریف می‌شود؟
ما خشونت و تشدید کردن آن را نمی‌پذیریم! در حال حاضر معضل‌هایی در خانواده‌ها داریم که آن‌ها نمی‌پذیرند! بعضی از خانواده‌ها به طور واقعی حرمت‌ها را از بین می‌برند. به واسطه فحش‌هایی که شنیدند و یاد گرفتند یا مثلا تیکه‌هایی که بهم می‌اندازند، احترام‌ها را کمرنگ می‌کنند و همه از هم تقلید می‌کنند، وقتی که حرمت کمرنگ می‌شود نهاد خانواده به صورت ناخواسته از درون پوسیده می‌شود و همدیگر را دوست دارند، اما بی ادبی‌ها شروع می‌شود و کینه‌ای می‌شوند. بعضی‌هایشان حتی طرد می‌شوند و از هم فاصله می‌گیرند و عملا فضای خانواده را متشنج می‌کنند.
آیا خشونت بخشی از محتوای سرگرم کننده برای آثار محسوب می‌شود یا با نمایش آن قبح خشونت در جامعه شکسته می‌شود؟
عده‌ای به واسطه زور، قدرت را به دست می‌آورند که وجه نادرست آن است و عده‌ای هم به واسطه توانایی و استعداد، قدرت به دست می‌آورند که این وجه درست ماجرا است. کسی به زور متوسل می‌شود و قدرت را به دست می‌آورد از ابزار خشونت استفاده می‌کند از چه خشونتی؟ یکی خشونت بیرونی که با داد زدن و فحاشی و چاقوکشی انجام می‌دهد و به آن می‌رسد و قلدربازی در می‌آورد و یکی خشونت درونی که به واسطه آن اندوه و ناراحتی و خشم را در خود می‌ریزد و در نهایت یک شخص کینه‌ای می‌شود که منتظر است که قدرتی به دست بیاورد و عقده گشایی بکند.
به عنوان مثال کسی که فقیر بوده و همیشه تحت تاثیر زندگی ثروتمندان تحقیر می‌شده، حالا به جایی رسیده که تازه به دوران رسیده شده و می‌خواهد عقده گشایی کند. این شخص ثروت خود را در چشم مردم نشان می‌دهد.
مانند اتفاقی که برای نقش جواد عزتی در سریال «زخم کاری» رخ می‌دهد. این ماجرا خشونتی را نشان می‌دهد که قدرت ریشه آن است. در همین سریال‌ها است که قبح همه ماجرا ریخته می‌شود و به صورت ناخودآگاه روی نوجوان و جوان اثر می‌گذارد.