متاسفانه به نظر میرسد که رئیسجمهور آمریکا هنوز درک نکرده که با خروج از برجام در دوره گذشته، اگرچه ایران نتوانسته از فواید اقتصادی برجام بهره ببرد اما هم منافع آمریکا آسیب دیده و هم ایران حداقل در بخش هستهای توانسته دستاوردهای بیشتری کسب کند.
کسانی که قبل از انقلاب در زندانهای سیاسی رژیم شاه بودند، بهویژه آنهایی که در کمیته مشترک ضد خرابکاری که اکنون به موزه عبرت تبدیل شده، حضور داشتند، به خوبی به یاد دارند که در آن زمان یک نگهبان داشتیم که هرگاه نوبت نگهبانیاش میشد و بند را تحویل میگرفت، با صدای بلند از دم در تعداد زیادی دستور در مورد وظایف زندانیان صادر میکرد؛ مثلا این کار را نکنید، آن کار را بکنید، دستشویی نوبت دارد، در نزنید و... ولی هیچ حرفی در مورد حقوق زندانیان نمیگفت! بهطور کلی، ده فرمانی صادر میشد که زندانیها اسم این نگهبان را به مقتضای فیلم معروف آن زمان «ده فرمان» گذاشته بودند.
ترامپ و بازی با افکار عمومی در ایران
غرض از بیان این خاطره، اشاره به سخنان اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده درباره ایران است، بهویژه بخشنامهای که برای بازگرداندن اجرای سیاست فشار حداکثری علیه ایران صادر کرده است. حالا به نظر میرسد که ترامپ در حقیقت همانند همان «ده فرمان» را برای ایران صادر کرده است؛ ما میدانستیم یا حدس میزدیم که ترامپ کار خود را با فشار حداکثری آغاز خواهد کرد، و این موضوع را پیشتر در مصاحبهها و یادداشتهای خود بیان کرده بودم. اما این که یک فرد چیزی بگوید و همزمان پای متن اجرایی دیگری را امضا کند، برایم عجیب است. البته شاید با شخصیتی که از ترامپ میشناسیم چندان هم نباید شوکه شویم.
او بارها تأکید کرده که تنها خواهان جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است؛ در همین زمینه نیز حرفها و بحثهای زیادی مطرح شده و هنوز مشخص نیست که دامنه این خواسته، که ایران بارها اعلام کرده به دنبال ساخت سلاح هستهای نیست، تا کجا گسترده است و جزئیات آن چگونه است. اما حالا در بخشنامهای که صادر کرده، ابعاد مختلف فعالیتهای ایران پوشش داده شده است، یا بهتر بگوییم، دامنه وسیعی از تحرکات سیاست خارجی ایران به عنوان خط قرمز شناخته شدهاند. اگرچه روش او در این زمینه به گونهای است که ابتدا به مرگ میکشاند و سپس به تب راضی میشود، به نظر میرسد یکی از ابعاد و اهداف او در این امر بازی با افکار عمومی ایرانیان باشد و در این زمینه باید هوشیار بود.
معیار قرار دادن نتانیاهو
فضای دیپلماسی میان ایران و آمریکا را میبندد
به عبارت دیگر، اگر همین یادداشت و محتوای آن و سئوالات مطروحه به بندهای مذاکراتی تبدیل شوند، برای دستیابی به توافق دو سال مذاکره دیپلماتیک نیاز خواهد بود. برای مثال، ایشان خواستار اطمینان هستند؛ اما اطمینان در مورد چه چیزی؟ من فکر میکنم به طور کلی با شیوهای که رئیسجمهور آمریکا آغاز کرده است، بعید است که اتفاق خاصی میان دو کشور رخ دهد.
مهمترین نکته منفی یاداشت وی این است که همزمان با فعالیت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اسرائیل علیه ایران، این بخشنامه یا یادداشت خطاب به نهادهای آمریکایی صادر شده است. این واقعاً نکته بسیار منفی است؛ چرا که اگر ترامپ بخواهد اسرائیل را محور رابطه ایران و آمریکا قرار دهد، عملاً هیچ فضایی برای دیپلماسی باقی نمیگذارد و دربها را بسته است. شما نمیتوانید با یک اقدام، دغدغهها، نیازها و ویژگیهای طرف مقابل را نادیده بگیرید و همزمان در سخنان دیگری ادعا کنید که قصد دارید با رئیسجمهور ایران مذاکره یا گفتگو کنید. به عقیده من، این روش نتیجه نخواهد داد. به عنوان مثال، شما نمیتوانید از یک سو بگویید که ایران ضعیف نشده بلکه قویتر شده و از سوی دیگر با ایران به گونهای برخورد کنید که بسیار شدیدتر از دوره گذشته باشد.
ترامپ از تجربه خروج از برجام درس نگرفت
متاسفانه به نظر میرسد که رئیسجمهور آمریکا هنوز درک نکرده است که با خروج از برجام در دوره گذشته، اگرچه ایران نتوانسته از فواید اقتصادی برجام بهره ببرد اما هم منافع آمریکا آسیب دیده و هم ایران حداقل در بخش هستهای توانسته دستاوردهای بیشتری کسب کند. بنابراین آن خروج به نوعی به نفع ایران تمام شده و به ضرر آمریکا بوده است. من با توجه به رویکرد کنونی ترامپ نسبت به آینده روابط ایران و آمریکا و حتی امکان مذاکره، خوشبین نیستم. حدس میزنم که شرایط قبلی ادامه پیدا کند، زیرا ترامپ قادر نخواهد بود با قوانین فرامرزی جای سازمانهای بینالمللی بنشیند؛ این موضوع بسیار واضح است. برای مثال، در مورد برنامه هستهای، ایران صراحتاً اعلام کرده که به دنبال سلاح هستهای نیست، اما به دلیل تاریخ و جغرافیا، نمیتواند از عوامل نرم و سخت بازدارندگی غفلت کند. این میزان غنیسازی هم در چهارچوب استفاده ایران از اسنپ بک موجود در برجام در اثر خروج آمریکا از آن حاصل شد و برای استفاده صلحآمیز است.