شنبه گذشته نمایندگان جمهوری اسلامی و فرستاده ویژه کاخ سفید در حالی از محل مذاکره در مسقط خارج میشدند که گفتگوها را سازنده و در احترام متقابل ارزیابی کردند.
این نخستین بار است که بین تهران و واشنگتن، آن هم در دولت دونالد ترامپ، فضای تفاهم حاکم میشود. شنبه گذشته اما تازه آغاز راه بود. اینکه سرنوشت این مذاکرات چه خواهد شد هنوز قابل پیش بینی نیست. اما همانطور که پس از اولین مذاکره کوتاه شاخصهای اقتصادی سیگنال مثبت نشان دادهاند، ناظران و تحلیلگران سیاسی نیز برای دستیابی به یک توافق امیدوارند.
علی شکوری راد، تحلیلگر سیاسی با بیان اینکه «تهران و واشنگتن به دنبال جنگ نیستند» صدور مجوز گفتگوی وزیر خارجه ایران با فرستاده ویژه ترامپ را مترادف با «اراده برای دستیابی به توافق» میداند.
مشروح گفتگوی خبرآنلاین با این فعال سیاسی را در ادامه بخوانید؛
مذاکرات را چطور میبینید؟
این مذاکرات بر مبنای تمایل دو طرف به رسیدن به یک تفاهم شکل گرفته است. طبیعتا انتظار میرود که در گام اول راه برای گفتگو باز باشد و هردو طرف سعی کنند این راه را باز نگه دارند. همین اتفاق هم افتاده است. اما علیرغم فضای سیاسی خیلی بدبینانهای که وجود داشت و قبلا بر اساس گفتهها دستیابی به این گفتگوها بعید تلقی میشد، مذاکره انجام شد و ظاهرا اختلافی هم پیش نیامد. به نظر میرسد دو طرف در تلاشند که این راه و مسیر کنونی را مسدود نکنند.
به نظر میرسد که مذاکرات کنونی یک مقدار با دفعات قبل متفاوت است. به نظر شما این تفاوت در چیست؟
طرفین ارزیابی نسبتا دقیقی از همدیگر دارند و هریک از طرفین میتواند توانمندیها، امکانات، خواستهها و نیازهای خود را در نظر بگیرند و براساس آن گفتگو کند. بنابراین گفتگوها در زمین واقعیات صورت میگیرد و نه بلوف و رجزخوانی. تفاوت دیگر «بیرونی» است. در این دور از مذاکرات همه طرفهایی که میتوانند در این مذاکرات تحت تاثیر قرار بگیرند، به غیر از اسرائیل خواهان موفقیت این مذاکرات و دستیابی به یک توافق هستند.
اسرائیل، تنها مخالف است؛ که به نظر میرسد برای آنکه کارخرابی نکند قبل از مذاکرات به امریکا احضار شده و ضمن ملاطفت ظاهری گوشش پیچانده شده است.
چه شباهتها و تفاوتهایی بین این دور از مذاکرات و مذاکرات برجام وجود دارد؟
برجام مذاکراتی چندجانبه بود و طرفهای مختلف داشت. هرکدام از آنها هم منافع خاص خود را دنبال میکردند. آن مذاکرات خیلی هنرمندانه و با هنرمندیهای «ظریف» به سرعت پیشرفت. در مدت دو سالی هم که این توافق اجرا شد تاثیر شگرفی بر فضای عمومی و اقتصادی کشور گذاشت. اما این دوره از مذاکرات دوجانبه است؛ هم اروپا و هم روسیه و چین غایب اند. به همین دلیل به نظر میرسد که امکان توافق مقداری بالا رفته است. از یک سو، ترامپ در این مدت اظهارنظرهایی کرده و افقها را برای رسیدن به توافق روشننگه داشته است. به خصوص آقای ویتکاف فرستاده ویژهای ترامپ «پیشینه بدی» در مورد ایران ندارد و اظهارنظرهای منفی نداشته است.
به نظر میرسد که ترامپ در این مذاکرات در حال پیشبردن اراده خود برای ثبت یک توافق مهم با ایران در کارنامهاش است تا ضمن تفاخر به آن بتواند نگرانیهایش را در خاور میانه کاهش دهد.
چقدر این اراده را در جمهوری اسلامی میبینید که به یک توافق با آمریکا دست پیدا کند؟
اگر منظور دولت و رئیسجمهور باشد، عزم اینها برای دستیابی به یک توافق جزم است. از طرف دیگر وقتی رهبری اجازه این نوع مذاکرات را دادند، معنایش این است که قبول کردند که این مسیر طی شود. بالطبع چون کارگزار این مذاکرات وزارت خارجه به عنوان جزئی از دولت است، میشود پیشبینی کرد وقتی هزینههای یک کار پرداخته میشود از نفع آن هم حداکثر بهره برده شود. به این ترتیب معنای صدور مجوز مذاکره و مذاکره دوجانبه این است که ارادهای برای دستیابی به توافق وجود دارد.
همه میدانند که اگر قرار باشد از این نابسامانی، که شایسته کشور ایران و مردم آن نیست، خارج شویم باید مسیر آن را هموار کنیم. اولین قدم در هموار کردن مسیر، رفع تنش با آمریکا است که به هرحال در همهجای این کره برای خود جایگاه و پایگاه دارد.
فکر میکنید برای دستیابی به این «مسیر هموار» به تعبیر شما یا «توافق پایدار»، کار با جمهوریخواهان راحتتر است یا دموکراتها؟
دموکراتها در صحنه مذاکره مقداری از جمهوریخواهان معتدلتر بودند اما به نظر میرسد که جمهوریخواهها یک مقداری روراستتر هستند و پیچیدگی زیادی ندارند؛ به خصوص شخص ترامپ دارد خیلی رو «بازی» میکند و پیچیده نیست.
در حرفهایی که میزند منویاتش را، خیلی پنهان نمیکند. به این ترتیب هم دموکراتها و هم جمهوریخواههان نکات مثبت و منفی داشتهاند. اما امروز مذاکرات با جمهوریخواهان در حال انجام است و ما از ترامپ شناختی داریم و میدانیم که شعار او «یا صلح یا جنگ» است و به وضعیت «نه جنگ، نه صلح» رضایت نمیدهد. بنابراین میتوان این اطمینان را داشت که اگر بهانه جنگ را از ترامپ بگیریم، مسیر هموارتری برای توسعه و پیشرفت پیش روی ما قرار خواهد داشت.
آیا تندروها میتوانند باعث به بنبست رسیدن مذاکرات شوند؟
اولا تندروها خیلی تقلیل و تخفیف پیدا کردهاند.
حتی جبهه پایداری و دیگر تندروها - که تفکرات آخرالزمانی دارند و دنبال پیروزی موهوم هستند و در نتیجه مسیر مذاکره را نمیپسندند - اعتبارشان را از دست دادهاند. ثانیا اگر ما امروز در جایی هستیم که پزشکیان رئیس دولت شده دقیقا به خاطر عملکرد تندروها و رویگردانی نظام از آنها بوده است.
به نظر من اگرچه آنها خیلی حرف میزنند و سروصدا میکنند اما این حرفها و سروصداها نتیجهای ندارد و نخواهد داشت.