محمدجواد ظریف در نخستین کنفرانس بینالمللی مطالعات اروپا و آمریکا گفت: ما ناگزیریم با اروپا رابطه داشته باشیم و ناگزیریم با روسیه و چین هم رابطه داشته باشیم. در جهان پساقطبی وفاداری وجود ندارد. ما باید این را بفهمیم که کسی برای ما منافع خودش را فدا نخواهد کرد. اگر این را بفهمیم، نه از کسی دلخور میشویم و نه منافع خودمان را برای کسی فدا خواهیم کرد.
به گزارش جماران، محمدجواد ظریف طی سخنانی در «نخستین کنفرانس بینالمللی مطالعات آمریکا و اروپا»، با اشاره به اینکه مطالعه اروپا و آمریکا برای ایران مهم است تا رابطه خود را با این دو بازیگر تنظیم کند، گفت: مشکل اصلی امروز «نقص شناختی» است. این شناخت غلط باعث داوریهای اشتباه و در نتیجه سیاستهای غلط شده است. این کنفرانسها به فهم بهتر کنشهای جهانی و نقش هریک از کنشگران کمک خواهد کرد و از این نظر مهم است و قدردان برگزار کنندگان آن هستم.
ظریف با اشاره به اینکه قدرت آمریکا بهعنوان هژمون بینالمللی قابل تثبیت نبود، چون اصلاً شرایطی که به فروپاشی شرق انجامید، همان شرایطی بود که دیگر هژمون را برنمیتابید، گفت: معتقدم این شرایط ادامه خواهد داشت و هژمون، نه در سطح جهانی و نه در سطح منطقهای، قابل بازسازی نیست. بنابراین هزینههایی که ایالات متحده در این زمینه کرد و هزینههایی که دیگران در سطح منطقه متحمل شدند، همه محکوم به شکست بودند و هستند. لذا با این نگاه، به نظر من بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و آغاز جهان پسا جنگ سرد، یک توهم «جهان تکقطبی» ایجاد شد و تلاشی برای تقویت این جهان تکقطبی از سوی آمریکا و اروپاییها شکل گرفت. وی با اشاره به اینکه این به معنای آن نیست که چینیها اصلاً هزینه نظامی نکردند؛ حتماً هزینه کردند، حتی در حدی که بتوانند بالون بفرستند روی ایالات متحده و جاسوسی کنند، گفت: اما وقتی بالون چینی را گرفتند، با آمریکا اعلام جنگ نکرد بلکه اعلام کرد که اشتباه شده و بالون راه خود را گم کرده است! یعنی نخواستند وارد درگیری نظامی با آمریکا شوند. اروپا و حتی روسیه نیز همینطور بود؛ روسیه یک دوران طولانی برای همکاری با آمریکا تلاش کرد و حتی میخواست عضو ناتو شود اما در دوره بعد، با شکست آن تصور که روسیه میتواند همراه آمریکا باشد، مسیر جدیدی آغاز شد. ظریف درباره پرونده و روند برنامه هستهای ایران گفت: تا سال ۲۰۰۵، که رئیسجمهور وقت ایران آقای دکتر احمدینژاد آن مسیر را شروع کرد، اروپاییها در برابر آمریکا ایستاده بودند. آمریکا در سال ۲۰۰۴ میخواست ایران را از شورای حکام به شورای امنیت ببرد، اما اروپاییها همکاری ایران را میخواستند و حتی میخواستند پرونده ایران را در شورای حکام ببندند و بنابراین دو گرایش معتبر وجود داشت، و تا زمانی که ما با اروپا کار میکردیم و در آنسو هم آمریکا در برابر اروپا قرار داشت، یعنی دوره اول بوش پسر، آمریکاییها متوجه شدند که نمیتوانند بدون اروپا در صحنه جهانی کاری انجام دهند. ظریف افزود: از سال ۲۰۱۷ و دوره اول آقای ترامپ، دوباره دیدیم اروپاییها در مقابل آمریکاییها در شورای امنیت، ایستادند و شکست خوردند؛ در مجمع عمومی، شکست ۱۱۰ به ۱۰. یعنی سیاست ما خوب بود، نهفقط به این معنا که سیاستگذاریمان خوب بود، بلکه توانسته بودیم بفهمیم اروپاییها چه مزیت نسبی دارند. گرچه اینکه از اروپا توقع داشته باشیم اینستکس راه بیندازد، اشتباه بود، چرا که چنین چیزی برای آنها تعریفنشده بود. ما از کشورها میخواهیم در حوزهای رقابت کنند که اصلاً برای خود در آن حوزه رقابتی تعریف نکردهاند. وی تأکید کرد: آمریکا حوزه اقتصاد را تعریف نکرده، امنیت را هم تعریف نکرده است. در موضوع اوکراین که اروپا تا حدود کمی در حوزه امنیت وارد شد، ایالات متحده با قربانیکردن اوکراین، اروپا را در برابر روسیه قرار داد؛ و یکبار دیگر نیاز امنیتی اروپا به آمریکا را ثابت کرد. لذا اروپا حوزه رقابت با آمریکا را، حوزه هنجار و قواعد تعریف کرده است. ظریف ادامه داد: معضل اول در بازی هنجاری اروپا، «خود هنجار پنداری» است. احساس میکنند که باید برای دیگران دیکته کنند. من این را کاملاً در مذاکرات مشاهده کردم. وقتی ما با اروپاییها وارد گفتگو میشدیم، آنها همیشه میگفتند «ما برجام را رعایت کردهایم»، در حالی که آمریکا هنوز از برجام خارج نشده بود. برای مثال ما با ایرباس قراردادی برای ۵۰۰ هواپیما بستیم و آنها مدام مجبور بودند در متن قرارداد بنویسند «اگر اینگونه شد»، «اگر آنگونه شد»، «اگر اجازه داده شود» و... امضای قرارداد ایرباس برای ۱۱۸ هواپیما هشت ماه طول کشید تا آمریکا اجازه دهد؛ اما قرارداد بوئینگ برای ۸۰ هواپیما، تنها سه ماه زمان برد. یعنی آمریکاییها به ۸۰ هواپیما سریعتر اجازه دادند. در واقع اروپاییها مزیت هنجاری خود را به دلیل این پندار که تنها گفتار آنان درست است، از دست دادند. هر وقت ما به آنها میگفتیم «چرا برجام را اجرا نمیکنید؟»، ما را محاکمه میکردند! گویی فقط اروپا اجازه دارد دیگران را محاکمه کند.
وی اظهار داشت: من روز اولی که مذاکرات را آغاز کردیم، وارد شورای امنیت شدم و گفتم که ما تحریمهای شما را قبول نداریم. وزیر خارجه فرانسه اعتراض کرد، تأکید کردم که نهتنها تحریمهای شما را قبول نداریم، بلکه معتقدیم باید شما محاکمه شوید؛ چون شما بودید که به دشمنان ایران سلاح دادید.
وی مخاطره دوم اروپا و آمریکا را درگیری در تغییر واژگان دانست و گفت: در حقوق بینالملل ما یک «حقوق بینالملل» داریم و یک «نظم بینالمللی قانونمحور». یعنی یک ساختار مبتنی بر قوانین داریم، نه صرفاً ملاحظات سیاسی. این موضوع را بیش از همه، دوستان روسی ما دریافتند و نسبت به آن بسیار حساس بودند و به ما میگفتند «اروپاییها و آمریکاییها دیگر حقوق بینالملل را کنار گذاشتهاند. در واقع این یک دام آمریکایی بود که اروپاییها نیز در آن افتادند. چرا؟ زیرا امروز آقای ترامپ به مرحله نهایی رسیده و میگوید «اصلاً این چیزها اهمیتی ندارد!» البته پیش از ترامپ، جان بولتون نیز این مسأله را بیان کرده بود.
وزیر پیشین امور خارجه تأکید کرد: ما در این دنیا باید جایگاه خود را چون منافع خودمان مطرح است، درست تشخیص بدهیم و بفهمیم کجا میتوانیم با اروپا ارتباط برقرار کنیم. بدون ارتباط نمیشود. من کاملاً معتقدم که باید با روسیه و چین رابطه داشته باشیم، اما اگر ما با روسیه رابطه نداشته باشیم، آنها از ما یکطرفه امتیاز خواهند گرفت. ما ناگزیریم هم با اروپا و هم با روسیه و چین رابطه داشته باشیم. چون اگر نداشته باشیم، حتی در فرض حلشدن مشکلاتمان با اروپا، آنها هم همین رفتار را خواهند کرد. وی افزود: سعودی هم همین کار را کرد و روابط خود را متنوع کرده است. چون عنصر اصلی در جهان این است که وفاداری وجود ندارد. شما فقط با ائتلافهای موقتی طرف هستید. عربستان هم پس از آنکه فهمید چتر حمایتی آمریکا سوراخ است و در واقع اصلاً چتری در کار نیست، این مسیر را در پیش گرفت. چون دوران اتحادهای دائمی به پایان رسیده؛ دوران ائتلافهای موقتی و موضوعمحور است و ما باید این واقعیت را درک کنیم. هیچکس برای ما خودش را نخواهد کشت. هیچکس منافعش را برای ما فدا نخواهد کرد. اگر این واقعیت را بفهمیم، نه از کسی دلخور میشویم، و نه خودمان دچار این اشتباه میشویم که منافعمان را فدای دیگران کنیم. معاون راهبردی پیشین رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه همین خود کانونپنداری هنجاری اروپا باعث میشود که همان توان هنجاری را نیز از دست بدهند، گفت: همانطور که ترامپ هم در نهایت متوجه شد که استفاده بیشازحد آمریکا از قدرت نظامی و مالی، موجب کاهش اثر همان قدرتها میشود. یعنی هرچقدر آمریکا بیشتر تحریم اعمال کند، توان تحریمیاش کاهش مییابد و اروپا هم هرچقدر بیشتر فشار بیاورد با این ادعا که من مرکز هنجار جهان هستم، در واقع، قدرت هنجارسازیاش تحلیل میرود.
وی مخاطره دوم اروپا و آمریکا را درگیری در تغییر واژگان دانست و گفت: در حقوق بینالملل ما یک «حقوق بینالملل» داریم و یک «نظم بینالمللی قانونمحور». یعنی یک ساختار مبتنی بر قوانین داریم، نه صرفاً ملاحظات سیاسی. این موضوع را بیش از همه، دوستان روسی ما دریافتند و نسبت به آن بسیار حساس بودند و به ما میگفتند «اروپاییها و آمریکاییها دیگر حقوق بینالملل را کنار گذاشتهاند. در واقع این یک دام آمریکایی بود که اروپاییها نیز در آن افتادند. چرا؟ زیرا امروز آقای ترامپ به مرحله نهایی رسیده و میگوید «اصلاً این چیزها اهمیتی ندارد!» البته پیش از ترامپ، جان بولتون نیز این مسأله را بیان کرده بود. بولتون گفته بود «حقوق بینالملل یک ابزار در جعبه ابزار ماست. اگر فایدهای نداشته باشد، استفاده نمیکنیم.» این یعنی چه؟ یعنی روابط بینالملل دیگر نه قانونمحور است و نه حتی قاعدهمحور. تفاوت میان اینها مهم است. چون حقوق بینالملل یک چارچوب پایدار، قدیمی، ثابت و مبتنی بر قواعد مشخص دارد.
ظریف تصریح کرد: ترامپ میگوید باید بر اساس این «قاعده» عمل کنیم و نه مقررات WTO مهم است، نه مقررات بینالمللی، نه قواعد بینالمللی مهماند، نه قراردادها؛ فقط «قاعده» مهم است. این قاعده هم بر اساس قدرت شکل میگیرد. تفاوت قاعده با رژیم بینالمللی در این است که رژیم بینالمللی بر اساس قدرت شکل میگیرد، اما فراتر از قدرت پایدار میماند. در حالیکه قاعده اگر در قالب یک رژیم نباشد، فقط تابع قدرت است. اینجا دقیقاً جایی است که به نظر من، اروپاییها یک اشتباه اساسی مرتکب شدند و با دنبالهروی از این روند، امکان هنجاری خودشان را از دست دادند و بزرگترین اشتباه اروپا به نظر من همین بود. دیگر اروپا نمیتواند ادعای هنجاری داشته باشد؛ یعنی دیگر کسی در دنیا این
ادعا را از آنها نمیخرد.