چند روزی از آغاز درگیریهای نظامی میان ایران و اسرائیل می گذرد و کشور در شرایط حساسی قرار دارد. در این میان، انسجام ملی و همبستگی دولت و ملت بیش از هر زمان دیگری ضروری است.
عمادالدین باقی، پژوهشگر حوزه حقوق بشر، در گفتوگویی مکتوب، تاکید کرد: «با وجود نقدها و مخالفتهای جدی که به سیاستهای حاکم داریم، باید مسائل را اصلی و فرعی کنیم و در این مرحله آن اختلافات را کنار بگذاریم. اما با کمال تاسف تمام این اقدامات ملی برای انسجام اجتماعی در برابر دشمن به صورتی کاملاً یک طرفه است و فقط از سوی جامعه مدنی صورت میگیرد.»
مشروح گفتگوی مکتوب عمادالدین باقی، پژوهشگر حوزه حقوق بشر را در خبرگزاری خبرآنلاین میخوانید.
ارزیابی شما از درگیری میان ایران و اسرائیل چیست و چقدر ضرورت دارد در این شرایط حساس انسجام ملی و اتحاد ملی حفظ شود؟
این بسیار سادهاندیشانه است که کسی بخواهد موضوع جنگ را به حوادث اخیر ربط بدهد. نتانیاهو در اولین سخنرانی پس از سلسله حملات تروریستی و جنایتکارانه شان به صراحت اعلام کرد که این حملات از مدتها پیش برنامهریزی شده بود. بنابراین معلوم می شود که از قبل تصمیم به این تجاوزات را گرفته بودند و میخواستند اگر ایران به آنچه که آنها میخواهند بدون هیچ درگیری تسلیم شد با مقاومت و هزینه کمتری این عملیات را انجام بدهند دقیقاً همانگونه که در سوریه بعد از سقوط بشار اسد عمل کردند. با وجود اینکه با سقوط بشار دیگر بهانه و دلیلی برای تعرض به این کشور وجود نداشت، تازه گستردهترین حملات را برای نابودی تمام زیرساختهای سوریه انجام دادند. در برابر چنین دسیسه گران و جنایت پیشگانی ما برای حفظ تمامیت ارضی مان هیچ راهی جز وحدت و انسجام ملی نداریم. با وجود نقدها و مخالفتهای جدی که به سیاستهای حاکم داریم، باید مسائل را اصلی و فرعی کنیم و در این مرحله آن اختلافات را کنار بگذاریم. اما با کمال تاسف تمام این اقدامات ملی برای انسجام اجتماعی در برابر دشمن به صورتی کاملاً یک طرفه است و فقط از سوی جامعه مدنی صورت میگیرد. این خیلی آزاردهنده است که حاکمیت حتی در سختترین شرایط هم به اندازه یک سانتیمتر از مواضع نادرست خود عقب نشینی نمیکند و در حالی که ماهها پیش انتظار میرفت زندانیان سیاسی و عقیدتی را آزاد کنند تا موجب همدلی شود اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه افراد جدید ی را هم به زندان فرستادند.
در نتیجه زندانیان سیاسی را چنان رادیکال کردند که آنها گرچه هیچ موضع مثبتی در مورد تجاوزات اسرائیل ندارند و در تماسهایی که با ما دارند به صراحت آن را اعلام میکنند اما رغبت نمیکنند همین مواضع را اعلام کنند. این از نتایج سوء رفتار لجوجانه با آنهاست. متاسفانه تاکنون عمده آسیبها به پیکره وحدت ملی و انسجام اجتماعی از این ناحیه بوده و همین امر دشمن غدار را به طمع انداخته و فکر کرده که با شروع حملات، مردم هم برای آنها فرش قرمز پهن میکنند.
ضرورت دارد همزمان با مقاومت علیه تجاوز صورت گرفته به کشور، به سمت راهکارهای دیپلماتیک هم برویم یا ...؟
تمام خبرها و دادهها نشان میدهد که آنها تصور میکردند با انجام حملات ضربتی، غافلگیرانه و سراسری با پشتیبانی کامل آمریکا و ناتو و به خیابان ریختن مردم، حکومت ساقط میشود و آنها در تهران جشن میگیرند و مزدوران خود را سر کار میآورند. اما آنها فریب اطلاعات گروههای موسوم به برانداز را خوردند و خودشان را به مخمصه انداختند. البته به ایران هم هزینههای گزافی تحمیل کردند و قربانیان زیادی از مردم بی دفاع گرفتند.
بنابراین با مشاهده توان مقاومت و بازدارندگی ایران آنها راهی جز تسلیم شدن به دیپلماسی ندارند، همانطور که ایران هم راهی بهتر از دیپلماسی ندارد. به عبارت دیگر، ادامه این جنگ هم به ضرر ایران و هم به ضرر آمریکا اروپا و اسرائیل است و دو طرف هیچ راهی جز رفتن به سوی دیپلماسی ندارند.
بدون شک اگر هر کدام قدرت داشته باشد طرف مقابل را حذف کند؛ سخن از دیپلماسی نخواهد گفت و اینکه ترامپ و مقامات اروپایی بعد از مشاهده مقاومت و بازدارندگی ایران و احتمال تداوم و گسترش جنگ سخن از مذاکره و صلح میگویند. هرچند که فریبکارانه هم باشد اما نشانه خوبی برای بازگشت به مسیر دیپلماسی است.