۰
چهارشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۰۷

وزیر آموزش و پرورش باید چه کند؟

محمد شیورانی*
با انتخاب آقای حاجی میرزایی به عنوان چهارمین وزیر آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید در طول شش سال گذشته و واگذاری تدبیر آن بدست کسی که تقریبا برای معلمان ناشناخته است
وزیر آموزش و پرورش باید چه کند؟
با انتخاب آقای حاجی میرزایی به عنوان چهارمین وزیر آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید در طول شش سال گذشته و واگذاری تدبیر آن بدست کسی که تقریبا برای معلمان ناشناخته است و البته برنامه های بلند بالایی چون ارتقا کیفی مدارس، حرکت از سمت حافظه محوری به سوی یادگیری اصولی، اتخاذ رویکردهای تمرکز گرایی و مدرسه محوری، ایجاد تحول در اقتصاد آموزش و پرورش و اصلاح ساختار نظام بودجه ریزی، ساماندهی فضاهای آموزشی، تجهیز مدارس، ساماندهی تامین نیروی انسانی، ارتقای سطح سلامت وبهداشت و ایمنی دانش آموزان، باز مهندسی برنامه های درسی، تحکیم تفکر،تحقیق وخلاقیت، ایجاد انعطاف در برنامه ریزی درسی و......دارد و امید دهی دوباره به صف و ستاد، ما انتظارات خود را بیان میداریم تا ایشان  بداند که معلمان چه میخواهند .
۱-مشکلات مالی و بودجه : آموزش و پرورش همیشه با کمبود اختصاص بودجه روبرو بوده است و این کاستی در هر دولتی و هر وزیری هیچگاه حل نشده. همیشه در اخبار میشنویم فلان مبلغ از مطالبات معلمان واریز شد. مطالباتی که در هیچ وزارتخانه و سازمان و شرکت دولتی اتفاق نمی افتد. حقوق پرسنل به موقع پرداخت میشود. حق ماموریتها بلافاصله یا با فاصله کم واریز شده، پاداش بازنشستگی در همان ماه اول دریافت میگردد. البته همه اینها بدون اطلاع رسانی در رسانه هاست .
سالهاست که وعده میدهند به نوسازی مدارس خطرناک برای نشستن دانش آموزان، و فراموش میشود یا کمتر به آن میرسند .
مدتهاست که میگویند ‌دیگر فلان نوع مدارس را نخواهیم داشت ولی در تصاویر میبینیم که فراگیران روی زمین یا گلیم نشسته اند و با تخته سیاهی در میان جایی نیمه روشن به یادگیری! می پردازند .
نمیدانم که کی وعده جمع کردن بخاریهای خطرناک به عمل میرسد. چند سالی است که شیری در مدارس نداریم. منظور شیر پاکتی است وگرنه از آن نوع شیرمردان وزنان دیگر‌یافت نمیشود و نسل آن منقرض شده است!   
در بیشتر کشورها بودجه آموزش و پرورش در اولویت اول است و سپس به دیگر برنامه ها می پردازند و نتیجه اش خروجی فراگیرانی کارآمد است که در حرفه تحصیلی خود مشغول به کار میشوند و آنچه را آموخته اند همواره با خود دارند و بودجه ای برای آنچه لازم نیست بیاموزند هم اختصاص پیدا نمیکند. سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی پنج درصد است و در ایران کمتر از یک درصد. بودجه آموزش و پرورش در کشورهای پیشترفته  25 درصد بودجه عمومی و در ایران کمتر از ده درصد است. نتیجه خروجی آموزش وپرورش ما کسانی هستند که از آموخته های دوران تحصیل فقط سواد خواندن و نوشتن را آن هم با اما و اگر یاد گرفته اند. حساب خوبی ندارند، از علوم تجربی چندان به خاطر ندارند، تاریخ کشور و جغرافیای آن را درست بلد نیستند.  یا در رشته تحصیلی خود کارنمیکنند یا بیکارند. از نوشتن یک جمله و گفتن درباره یک موضوع ناتوانند. البته همیشه فراگیرانی هم هستند که خوب یاد میگیرند ولی در اینجا با استثاکاری نداریم .
پس اولویت اول هر وزیری، باید بودجه کافی برای طرح ها و برنامه ها باشد و این فقر را از بنیادی ترین نهاد هر کشوری بر طرف کند.
۲-استقلال تصمیم گیری: آموزش و پرورش باید بتواند آنچه را که می خواهد و مفید است به اجرا بگذارد. آنچه وزیران پیشین گفته اند همه آرزو بوده. ارتقای معلمان و بازگشت اعتبار از دست رفته آنها. دانش آموزان فعال و پویا. مدرسه هایی با امکانات آموزشی فراوان. کلاسهایی که درد آن شادابی موج بزند. کتابهایی که فقط آموخته های حفظی در آن نباشد و درسهایی که کاربردی باشد و.....‌ همه اینها وقتی اجرایی میشود که وزیر استقلال رای داشته باشد. درست است که بودجه آموزش و پرورش باید مثل سایر وزارتخانه ها و سازمانها با سیاستهای دولت و کشور هماهنگ باشد ولی همیشه کفه ترازوی آموزش و پرورش سبک بوده و به نسبت نیروها و هزینه هایش خیلی عقب تر از سایر دستگاهها بوده و در آخر کار از سر دلسوزی چیزی هم به آن داده اند. وزیر باید توانایی چانه زنی در دولت و مجلس داشته باشد و بودجه لازم را دریافت کند و نیروهایش را راضی نگه دارد و از کار دوم و سوم به کلاس برگرداند تا آنها در کلاس و مدرسه امیدوارانه به کار خود ادامه دهند و اشتیاق بیشتری برای افزایش توانایی های خود داشته باشند. دیگر اینکه وزیر نباید سیاست زده باشد. در کار فقط به دانش آموز و معلم فکر کند؛ نه اینکه تابع تصمیمات سیاسی شود. مشکل ما در سالهای گذشته این بود که هر کجا وزیر خواست به نفع معلمان و دانش آموزان حرکتی داشته باشد و کاری مثبت انجام دهد یا در دولت نتوانسته به دلیل فشارهای سیاسی آن را به تصویب برساند یا در سازمان برنامه در لابی های دیگر سازمانها بودجه را برده اندو به ما نرسیده ودر آخر، در کمیسیونهای مجلس و در صحن آن با ناتوانی و عدم توفیق نمایندگان آموزش و پرورش در اثبات بودجه روبرو شده است. یک وزیر قوی از همه این موانع میتواند گذر کند و به خط پایان آن مرحله و شروع مرحله بعدی برسد .
۳-از بین رفتن فضای امنیتی: معلمان در مدارس و کارمندان ستادی از بیان نظرات خود در اعلام مشکلات و ایرادات در برنامه ها، روشهای مدیریت، ایرادات کتابهای درسی و از همه مهمتر کمبود حقوق و نبودن بیمه کارآمد و دیگر مشکلات، بیم و هراس دارند. در مدرسه در مقابل مدیر ساکتند و حرفی نمیزنند، در ادارات با کوچکترین اعتراض، تهدید میشوند و سکوت میکنند. پایشان به وزارتخانه کشیده نمیشود تا از حقوق خود دفاع کنند. در تجمعات قانونی و طبق اصول قانون اساسی به آنها حمله میشود، دستگیر میشوند و حکم زندان برایشان صادر میشود و به همین دلیل در فراخوان گروههای صنفی شرکت نکرده و از عاقبت آن میترسند و.....
پس وزیر باید به این موضوع توجه کند و راهکاری برای آن بیاندیشد که البته در این زمینه وکلای مجلس هم باید ورود کنند. ابتدای این کار این است که کانونها و سازمانهای معلمان را به رسمیت بشناسد و با آنها همکاری کند تا آنان بتوانند در مدارس بصورت علنی وارد شوند،عضوگیری کنند و خود و گروهشان را معرفی کنند. در این زمینه وزیر باید با نیروهای امنیتی در برقراری امنیت معترضین در تجمعات به مشورت بپردازد .
۴-فقط سیاستمدار نباشد: اخرین موضوع این است که وزیر آموزش وپرورش با این نهاد اساسی آشنایی کامل داشته باشد و فقط یک مدیر سیاستمدار نباشد .
*عضو کانون صنفی معلمان ایران- تهران
 
کد مطلب: 114143
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *