; ?>; ?> کرونا و مسئله‌ علوم انسانی در ایران - مردم سالاری آنلاين
۰
چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۸

کرونا و مسئله‌ علوم انسانی در ایران

عبدالرحمن حسنی فر
با خود فکر میکردم که چه نسبتی می تواند بین علوم انسانی و ویروس کرونا وجود داشته باشد.
کرونا و مسئله‌ علوم انسانی در ایران
با خود فکر میکردم که چه نسبتی می تواند بین علوم انسانی و ویروس کرونا وجود داشته باشد. دیدم یک نسبت وجود دارد و آن در "پنهان بودن تاثیرگذاری هر دو آنها" است؛ علائم کرونا تا دو هفته پنهان است و ظاهرا تا چند هفته هم ممکن است طول بکشد. تاثیرات فردی و اجتماعی علوم انسانی هم پنهانی و البته بلندمدت است.
 فردی که مبتلا به ویروس کرونا باشد که ناقل آن به نفرات دیگر است، احساس آگاهانه نسبت به مریضی خود ندارد. بعد از اینکه عوارض مریضی معلوم شد تشخیص داده می شود که فرد، مبتلا شده است. در این وضعیت، بسته به نوع عوارض و توان فرد و ظرفیت خدمات دهی با آن رفتار می شود. ویژگی که باعث شده الان کرونا جدی تر از مریضی های دیگر مورد توجه قرار گیرد سرعت واگیری و گسترش آن از یک طرف و فقر و کمبود امکانات و شرایط فردی و عمومی مواجهه با آن از طرف دیگر است و الا اگر مثل مریضی های دیگر بود تبدیل به بحران، بلا و مصیبت عمومی نمیشد که در سراسر جهان بیش از صد هزار نفر را مبتلا کند و موجب مرگ چند هزار نفر شود.
اما وضعیت علوم انسانی! به نظر می آید تاثیر علوم انسانی هم پنهانی و بلند مدت است. اینکه نوع مواجهه با موضوعات اجتماعی متاثر از میزان آگاهی و شناخت و تحلیل های متکثر است و هر چه این داده ها و اطلاعات و علی الخصوص تحلیل ها بیشتر باشد مواجهه با پدیده اجتماعی را منطقی تر و متعادل تر میکند امری علی حده است و در اینجا با توجه به موضوع این نوشتار، بهانه نگارش در مشابهت کرونا با علوم انسانی و تاثیر کرونا بر هویدا شدن وضعیت علوم انسانی در ایران است.
وجه مشابه کرونا و علوم انسانی در پنهان بودن فرد دارنده آن است. ماکیاولی در کتاب شهریار مطرح میکند که کار پزشک و سیاستمدار و جامعه پژوه در تشخیص بیماری شبیه هم هست. اگر مریضی  یا مشکل فردی و اجتماعی قبل از بروز همه عوارضش معلوم شد احتمال درمانش زیادتر است هر چند تشخیصش سخت تر است و از هر ذهن و یک ذهنی ساخته نیست. اما اگر همه عوارض بیماری و مشکل فردی و اجتماعی پیدا شد تشخیصش راحت، اما درمانش سخت تر است. امروزه تکنولوژی های زیادی به کمک تشخیص بیماری های جسمی آمده و درمان را راحت تر میکند اما با این اوصاف برخی بیماری ها هم هستند که قابل درمان نیستند یا داروی کاملی برای درمانشان وجود ندارد. اما این تکنولوژی ها در علوم انسانی با شاخص اختلاف نظرات همراه بوده و به نوعی شبیه ماجرای فیل مولانا در تاریکی شده که باعث بحران فقر علم در جامعه شده است.
تاثیر علوم انسانی در جامعه، بلندمدت و پنهانی است. هرچند تاثیر فقر و کمبود علوم انسانی در جامعه ایرانی از عموم دیدها و منظرها آشکار نیست یا اگر هم برای برخی آشکار باشد دیگران به میدان می آیند و به عوامل بی ربطی غیر از فقر و کمبود بهره گیری از علوم انسانی ارتباط می دهند و به نوعی آن را از مسیر بررسی تاثیر و اهمیت علوم انسانی منحرف می کنند. کارایی و کارآمدی، حکمرانی خوب و کم کردن مشکلات اجتماعی و برقراری صلح و امنیت، نظم و مشارکت اجتماعی و هم افزایی و غیره با قوت و تاثیرگذاری علوم انسانی ارتباط جدی دارد. الان که بحران کرونا فراگیر شده مثل بقیه بحران های طبیعی چون سیل، زلزله، جنگ، شورش، قیام، انقلاب و‌غیره خلاء و کمبود بهره گیری از علوم انسانی بیشتر معلوم میشود.
پویشی تحت عنوان "پویش جامعه فرهنگی و دانشگاهی کشور" دیدم که به یکی از دردهای مردم می پردازد؛ آن هم دهک پایینی که درآمدشان به صورت روزمزدی است و بخاطر بحران کرونا با مشکل جدی مواجه شده است. این اقدام از سر دلسوزی و همدردی است ولی در حد توانایی و ظرفیت افرادی که در حال تایید آن هستند نیست. اینکه علوم انسانی ها در این موقعیت بحرانی چه تاثیری می توانند داشته باشند مثل بقیه بحران ها وضعیت بلاتکلیفی و بی جایی بر آنها حاکم است و این یک درد بزرگتر است که جامعه ایرانی با آن دست به گریبان است که این علم کجا به کار می آید؟ و بی تاثیری آن در مواقع بحرانی و وضعیت های عمومی بیشتر به چشم می خورد. شاید بتوان در این زمینه راهکارها و راهبردهایی مطرح کرد ولی تا عزمی برای تغییر از موقعیت الف به موقعیت ب نباشد هنوز در مرحله طرح مشکل و در سطح کلیات هستیم.
 
کد مطلب: 125362
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *