۰
شنبه ۷ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۴۳

پول ملی و آب رفتِ آن

سیدقائم موسوی
ریال واحد پول ملی ایران در شرایط بی ثباتی اقتصادی روز به روز دچار افت می شود و اکنون به یکی از بی ارزش ترین پول های دنیا تبدیل شده است.
پول ملی و آب رفتِ آن
ریال واحد پول ملی ایران در شرایط بی ثباتی اقتصادی روز به روز دچار افت می شود و اکنون به یکی از بی ارزش ترین پول های دنیا تبدیل شده است. ریال اصالتاً یک واژه اسپانیایی است و در اواخر قرن 18 میلادی در ایران سکه «ریال» اسپانیا معادل یک هشتم تومان ارزش داشت. تومان نیز یک واژه ترکی ایغوری به معنی «ده هزار» است. در تقسیمات لشکری هر ده هزار سرباز «تومان» و فرمانده آنها «امیرتومان» نامیده می شد. معمولاً واحد پول ملی هر کشوری برگرفته از فضای تاریخی آن کشور است که در ایران هر دو واحد رسمی و غیررسمی آن عاریتی و مربوط به بیگانگان است. اولین پول رسمی ایران «دَریک» در 504 ق.م ضرب و رایج شد.
در زمان شاه طهماسب در قرن 16 میلادی، واحد پول ایران «شاهی» و هر 200 شاهی برابر با یک «تومان» بود. بر مبنای سفرنامه جنیکسون هر شاهی با یک شیلینگ انگلیس برابر بود. هر پوند استرلینگ برابر با با 20 شیلینگ بود. بنابراین یک تومان ایران برابر بود با 10 پوند انگلیس! یعنی ارزش هر تومان ایران 10 برابر پول انگلیس بود!
در قرن 18 میلادی ارزش پول ایران به تدریج کاهش یافت. در دوران فتحعلیشاه و محمدشاه، دو پوند برابر با یک تومان بود. پس از قحطی بزرگ 1288 قمری، ارزش پول ملی سیر نزولی خود را آغاز کرد و با ترور ناصرالدین شاه ادامه یافت. این سقوط با نهضت مشروطه سرعت گرفت. در همین زمان ارزش دلار آمریکا و تومان ایران تقریباً یکسان بود.
با سقوط رضاشاه دلار آمریکا تقریباً یک و نیم تومان بود. پس از کودتای 28 مرداد 1332 یک دلار آمریکا معادل 90ریال بود. در اواخر سلطنت محمدرضاشاه یک دلار آمریکا معادل 7 تومان بود. همین ریال در سال 1356 {27 مارس 1978}در جریان نشست عمومی صندوق بین المللی پول وارد بلوکِ 16 پول مهم جهان شد و حائز خصوصیتِ «حق برداشت ویژه» شد؛ یعنی می تواند ذخیره ارزی سایر ملل قرار گیرد و در همه بانکها، فرودگاهها و صرافی ها تسعید و معاوضه شود.
اخیراً آقای محسن رضایی نوید دادند که «با کنار زدن هواداران آمریکا و مدیریت محفلی و وارداتی در اقتصاد، پول ملی ما قوی ترین پول منطقه خواهد شد». دو سال قبل نیز پیش بینی کردند«ملت ما از مشکلات عبور می کند و ریال ایران به معتبرترین پول منطقه ای تبدیل می شود».
البته هر ایرانی آرزو می کند که آرزوی آقای رضایی محقق شود اما روندِ امور اقتصادی سمت و سویِ دیگری دارد و مطابقِ خوش بینی افراد و بینشِ آمرانه آنان عمل نمی کند. متاسفانه رویه ی خطرناکی باب شده است که ناکامی در کوچکترین امور تا کلان ترین آنها به آمریکا نسبت داده می شود. در مورد مشکل آب غیزانیه اهواز نیز ایشان آنرا به نوع فکر آمریکایی نسبت داده اند. ساده ترین فرافکنی!
غیزانیه در ادوار 41 ساله جمهوری اسلامی با مشکلات بی آب دست و پنجه نرم می کرد، آیا در طول این سالها همیشه تفکرات متمایل به آمریکا در مصادر امور بودند؟ این چه منطقی است که بجای تفکر و تعمق پیرامون مشکلات، دست به فرافکنی و انداختن توپ در زمین مبهمی می کند؟
شکی نیست که کسر قابل توجهی از مشکلات عدیده ی ایرانِ امروز ماحصلِ برنامه هایِ ایران ستیزانه آمریکا است اما هژمونی این شرایط نمی تواند صرفاً وابسته به اقدامات آمریکا و به زعم ایشان هواداران او در داخل باشد. این همه نابسامانی فراتر از تحلیل تک علیتی و یک بعدی است. مجموعه تفکرات و اقدامات متنوعی وضعیت فعلی را بر سپهر ایران هژمون کرده است که دشمنی آمریکا یکی از عوامل و مکمل آن به شمار می رود نه علت تامه آن!
اکنون عدم ثبات اقتصادی موجب رخت بر بستن آرامش از بازار و پیش بینی ناپذیر شدن آن شده است. اینقدر تصمیمات آمرانه و غیرکارشناسی برای آن اتخاذ شده که دیگر  تابع منطق اقتصادی نیست و بصورت هیجانی به تصمیمات واکنش نشان می دهد، و بر همین مبنا هر اظهار نظری از مسئولان نه تنها به ثبات بازار کمک نمی کند بلکه می تواند عکس آن نیز عمل شود.
ارزش پول ملی یک کشور نیز در ارتباط مستقیمی با حجم نقدینگی، تورم و رشد اقتصادی و از همه مهمتر اعتماد به تصمیم گیرندگان است. وقتی حجم نقدینگی بالا، تورم بیش از 40 درصد و رشد اقتصادی حداقل منفی 5 درصد باشد با آرزو و سلام و صلوات ارزش پول بر نمی گردد. نوع تفکری که آقای رضایی به آن اشاره می کند و منظورش دولت است نیز وظیفه کنترل اوضاع را دارد که خود از رهگذر کنترل شرایط اجتماعی و سیاسی کشور محقق می شود. این در حالی است که دولت امکانات کافی برای کنترل نرخ تورم را ندارد. خوش بینانه 50درصد درآمدهایِ دولت از راه فروش نفت و مالیات محقق شود. در این بین دل به بورس بسته که بتواند با آن سیلِ نقدینگی را به آنسو هدایت کند و از انفجار قیمت ارز جلوگیری کند. کاری که تا اندازه ای موفقیت آمیز بوده در غیر این صورت دلار سقفِ 40هزارتومان را هم می زد. البته دلخوش به مالیات معاملات بورسی هم است.
البته بر فرض که تفکرات دولت هم آمریکایی باشد، آقای رضایی خود بهتر می داند که خوشبینانه 40 درصد اختیارات اقتصادی دستِ دولت(نوعی) است و 60درصد مکانیزم اقتصاد بیرون از دایره اختیارات دولت است و طنز ماجرا اینجاست که دولت 40 درصد اختیار دارد، 100 درصد باید پاسخگو باشد!
برگشت ارزش پول ملی متضمن اجماع داخلی بر مبنای تکثر ایده ها، تساهل با اندیشه های علمی اقتصادی فارغ از سیاست زدگی و همنوایی سیاست خارجی با نیازمندی های اقتصاد داخلی و اقتضائات اقتصاد بین المللی است.
 
کد مطلب: 131855
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *