۰
چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۳۴

تراژدیِ مفهومی به نام قرارداد

سید قائم موسوی
برخی مفاهیم و اصطلاحات اگر چه به خودیِ خود بار مثبت یا منفی ندارند اما در گذر زمان در حافظه ی تاریخی قوم یا ملتی می تواند شور و شعف یا تاسف و شرمساری ایجاد کند.
تراژدیِ مفهومی به نام قرارداد
برخی مفاهیم و اصطلاحات اگر چه به خودیِ خود بار مثبت یا منفی ندارند اما در گذر زمان در حافظه ی تاریخی قوم یا ملتی می تواند شور و شعف یا تاسف و شرمساری ایجاد کند. برای مثال قرارداد ورسای برای آلمانی ها، بارباروسا برای روسها، کامیکازه برای ژاپنی ها، آنشلوس برای اتریشی ها، آپارتاید برای افریقای جنوبی از جمله مفاهیمی است که حافظه ی تاریخی یک ملت را خراش می دهد.
 برای ایرانی ها هم مفهومی به نام «قرارداد» سوهانِ روحِ تاریخی یک ملت شده است. تا درازنای تاریخ که به عقب برگردی این مفهوم ذهن و روان ما را آزرده می کند. از همه بیشتر شرافتِ قاجارها با مفهوم قرارداد به باد رفت. قاجارِ ضعیف و بی کفایت در چنبره ی آزمندیِ کشورهای روس و انگلیس با حربه تهدید و تطمیع در چنگال آنچه به استعمار نامبردار شده، با قراردادهایی که روح هر ایرانی در آنها به اسارت مانده اند، عصری رقم زده اند بنام «عصر امتیازات» و ارثی بجا گذاشته اند بنام «تئوری توهم توطئه»!
قراردادهای، گلستان، ترکمنچای، آخال، هرات، شیلات شمال، رویتر، رژی،بانک شاهنشاهی، گمرکات جنوب، دارسی، 1919، الحاقی 1933، قرارداد گس-گلشانیان، قرارداد کنسرسیوم و قس علیهذا تاریخ معاصر را در نگاه ما تبدیل به فصلی از سرخوردگی، بی اعتمادی و عقده کرده است. با هر قراردادی بخشی از خاک، هیمنه و حاکمیت کشور به فنا می رفت. ذره بین که بدست بگیریم بودند اندک قراردادهایی که به همت بزرگانی با خون دل از منافع این مرز و بوم حفاظت کرده اند. من جمله ارزنه الروم امیرکبیر،قوام-سادچیکف، قرارداد 1975الجزایر و تا حدودی برجام!
آنچه موجب شخم زدن عقبه ی ذهنی مفهوم قرارداد در این یادداشت شده است، صحبت از انعقاد قرارداد 25 ساله با کشور چین است. نعمتِ فضایِ مجازی بعلاوه آشفتگی های کمرشکن اقتصادی ناشی از فشارهای خارجی و سوء مدیریت داخلی و سکوت دولتمردان پیرامون این خبر، موجی از واکنش های متفاوتی را ایجاد کرده است. نگارنده از کم و کیف قرارداد، اطلاعات موثقی ندارد اما اگر آنچه در فضای مجازی دست به دست می شود همه واقعیت که هیچ کسری هم از آن باشد نگرانی های جانفزایی را به جان ما تزریق می کند.
هیچ اقتضائاتی نمی تواند محتوای چنین قراردادی را توجیه کند مگر معادلاتی از آنچه ذهن و روح حسن وثوق الدوله را تسخیر کرده بود. مادامیکه متن قرارداد فاش نشود نمیتوان با قاطعیت در مورد مضار آن صحبت کرد اما شرایط بغرنج داخلی و مضاف بر آن چیرگی سیاست های غربگریزانه می تواند نمایی از منطق قرارداد را در خود داشته باشد. به عبارتی مشکلات عدیده و کمرشکن اقتصادی مسئولین را وادار به فروش بخشی از سرزمین به اژدهایِ استعمارِ جوان و بی ضابطه کرده باشد. آنچه در فضای مجازی در این رابطه در سیلان است از دو حالت خارج نیست. یا آنچه منتقدین این قرارداد منتشر می کنند با محتوا و روح قرارداد در تضاد است یا بهره هایی از واقعیت دارند. در هر دو صورت جهت تنویر افکار عمومی و رهایی دوستداران کشور از پیامدهای این قرارداد نیاز است که با انتشار متن آن به اما و اگرها خاتمه داده شود. حتی اگر آنچه مخالفین قرارداد می گویند درست نباشد، با عدم موضعگیری مناسب و توضیح پیرامون جوهر آن، بر ابهامات جامعه افزوده می شود و موجب شکل گیری مشکل دیگری بر معضلات عدیده ی کنونی می شود.
فی الواقع اگر آنچه در مورد قرارداد در فضای مجازی منتشر می شود صحت داشته باشد، عملاً روح قرارداد 1919 وثوق الدوله با بریتانیا این بار از آستین چینی ها بر ایران مستولی می شود و حاکمیت باید بداند که این امر حکمِ از چاله درآمدن و به چاه افتادن است و برای مردم و ایران دوستان پذیرفتنی نخواهد بود. نگاه به سوابق چین در مجادله ی ایران و غرب نشان می دهد که چین تکیه گاهِ مطمئنی برای ایران در تقابل با غرب نخواهد بود. آنها در تمامی رویارویی های ایران و غرب دست آخر دست ایران را در حنا گذاشته اند و در انتخاب نهایی جانب غربی ها را گرفتند.
 سیستم نباید دست به چنین خبط بزرگی بزند که آثار زیان باری متوجه مردم، منافع ملی و حیثیت خودش خواهد کرد. اگر اینگونه شود تاریخ بدرستی می نویسد که گروهی برای حفظ حاکمیت خودشان قاجارگونه رفتار کردند. به هوش باشید و به گوش که بهترین راهکار برای رهایی از بحران کنونی ایجاد موازنه مثبت با اولویتِ استقلال و منافع ملی در سیاست خارجی است نه افتادن به چاهِ چین از هولِ چاله غرب! حتی اگر اتخاذ چنین رویه ای مستلزم استحاله هایی در یکسو باشد به مراتب بهتر از افتادن در دامِ استیلای هیولای چین است. اگر غیر این مسیر باشد،صلاح مملکت خویش خسروان دانند! یا به قول حکیمانه آن پیرمرد طبسی «خودتان می دانید و آن مملکت تان» یعنی دیگر مملکتمان نیست مملکت تان است!
 
کد مطلب: 132480
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *