۰
شنبه ۲۹ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۰۴

چند یادآوری به وزیر سابق آموزش و پرورش

زهرا علی اکبری
بدون ترديد پس از خانه و خانواده، مدرسه مهم ترين كانون شكل گيري شخصيت كودكان محسوب مي شود.
چند یادآوری به وزیر سابق آموزش و پرورش
بدون ترديد پس از خانه و خانواده، مدرسه مهم ترين كانون شكل گيري شخصيت كودكان محسوب مي شود. خانواده با چارچوب هاي فرهنگي و اعتقادي خاص خودش و البته منطبق بر سازگاري هاي اجتماعي، اصولي را براي تربيت فرزندان خود درنظر می‌گیرد و مدرسه نیز همراه با خانواده به سبب نوع اجتماعي كه در آن با حضور همسالان و معلمان شكل مي گيرد، وظايفي در راستاي پرورش شايسته دانش آموزان برعهده دارد . مهارت آموزي با طعم مهارت هاي زندگي از ويژگي هاي  اساسي مدارس در نظام آموزشي نوين است. در حقيقت اين نظام ها با پژوهش ها و مطالعاتي كه انجام داده اند و با توجه به تحولات جهانی به سمتي حركت كردند كه آموزش مهارت هاي زندگي و آماده كردن دانش آموز با خصوصیات اخلاقی و فرهنگی فاخر را براي ورود به زندگي اجتماعی و آينده حرفه اي به طور جدي مدنظر قرار دهند. تعاريف مختلفي از مهارت هاي زندگي شده است اما آنچه سازمان بهداشت جهاني در مهارت هاي زندگي لازم و ضروري مي داند، مهارت هاي خودآگاهی،  همدلی، روابط بین فردی، ارتباط موثر، مقابله با استرس، مدیریت هیجان، حل مسئله، تصمیم گیری، تفکر خلاق و مهارت تفکر نقادانه(انتقادي) است. حدود يك سال و سه ماه پيش فردی بر مسند وزارت آموزش و پرورش تکیه داشت كه مهارت آموزي را از برنامه هاي مورد تاكيد خود در مدارس مي دانست  و در فضاهاي متعدد رسانه اي هرجا كه از دستش بر مي آمد اين موضوع را مطرح مي كرد كه وااسفايي در آموزش دانش آموزان در حال اتفاق است و آن هم  عدم آموزش مهارت هاي زندگي در مدارس است. اين وجه موضوع كه ضرورت آموزش مهارت هاي زندگي در مدارس امري انكار ناپذير است بر همگان ثابت شده و نيازي بر شرح آن نيست . اما جانب ديگر اين ماجرا بیشتر قابل بررسي است، همان صورتی که به زوایای حقیقت پنداری آنچه وزیر می گوید و آنچه عمل کند، می پردازد. وزير ِمدافع مهارت ها در خردادماه سال گذشته پس از استعفا و با اعلام تصميم شركت در انتخابات مجلس شوراي اسلامي از دولت تدبير و اميد خارج شد و اين گمانه را بر ذهن ها جاي گذاشت كه ممكن است نمايندگي مجلس پوششي براي دليل استعفايش و دوري از دولت باشد و دلایل دیگری بر آن هست که بازگو نمی شود. سيد محمد بطحايي در آن برهه زماني سخني از چرايي استعفاي خود به ميان نياورد و همگان را منتظر انتخابات مجلس و حضور خود گذاشت. انتخابات مجلس شوراي اسلامي برگزار شد و اسمي از وي براي كانديدا شدن به ميان نيامد و اين عدم حضور مهر تاييدي بر همان گمانه زني هاي دوران استعفايش زد. ذکر این نکته ضروری است که بطحایی نه تنها در استعفایش نابلدی به خرج داد بلکه در دوران وزارتش نیز تصمیماتی اتخاذ کرد که خسران هایی به دنبال داشت از جمله؛ حذف مرکز روابط عمومی و ادغام آن با دفتر وزارتی، حذف دفتر امور زنان، انتصابات سیاسی و ورود افراد ناکارآمد و غیر آموزش و پرورشی به حوزه ستادی، امنیتی کردن فضای آموزشی این وزارتخانه و...جای تعجب است که چنین فردی دَم از مهارت های زندگی و آموزش  و پرورش نوین هم می زد! و اما مهم تر اینکه وزير سابق آموزش و پرورش پس ازگذشت حدود١۵ ماه چند وقتی است كه دوباره در رسانه ها حاضر مي شود و از آن دوران مي گويد و يكي به نعل مي زند و ديگري به ميخ. وزيري كه جسارت پاسخگويي شفاف ندارد و به افكار عمومي پاسخي غير واقع مي دهد چگونه مي توانست از اخلاق ورزي و مهارت آموزي در مدارس سخن بگويد؟ در تعاريف آمده است كه مهارت هاي زندگي مجموعه اي از توانايي هايي است كه قدرت سازگاري و رفتار مثبت و كارآمد را افزايش داده و باعث مي شود كه افراد مسئوليت هاي مربوط به نقش اجتماعي خود را پذيرفته و بدون صدمه زدن به خود و ديگران با چالش ها و مشكلات زندگي روبه رو شده و انتخاب ها و رفتارهاي سالمي در سرتاسر زندگي داشته باشند. عملکرد بطحايي چقدر با این تعریف هماهنگی و مطابقت دارد؟ وی اگر در همان خردادماه نقدهاي خود بر رييس جمهور و انتظارات  دولت از آموزش و پروش را بيان مي كرد خيلي بهتر از اين در ذهن ها مي ماند تا اينكه با نزديك شدن به انتخابات 1400 و دولت بعدي جهت راه را تغيير دهد و بازگويي ماجرا كند. يادمان باشد اگر قرار است به دانش آموزان مهارت زندگي آموزش دهيم پذيرش مسئوليت اجتماعي،آزادانديشي و تفكر انتقادي را بخوبي به آنان انتقال دهيم تا در زمان تصميم گيري و مقابله با شرايط خاص با حق گويي و حق طلبي راه را از بيراهه تشخيص دهند. نه اینکه در برابر مسئولیتی که دارد و باید پاسخگو باشد شانه خالی کند و به نرخ روز وقایع را بیان کند. چهل و یک سال است که نه چپ و نه راست نتوانسته است کمک شایانی به توسعه وپیشرفت این کشور کند و تجربه تاریخی نشان داده که فقط دانش شایسته، مهارت وارسته، صداقت در عملکرد و راستی در گفتار است که گاها توانسته اتفاقات خوبی را در این مرز و بوم رقم بزند. اینها را به دانش آموزان یاد بدهید نه آن شعارهای پوچ و بی عمل را. وزیر سابق آموزش و پرورش  باید بداند که زمان طرح موضوعاتي از اين قبيل كه جلسه سه نفره با رهبری داشته ، رييس جمهور براي آموزش و پرورش وقت مي گذاشته يا نه، يا با برنامه ها و درخواست هاي وزير اين وزارتخانه همراه بوده يانه،گذشته است. اگر قصد شفاف سازی  ابعاد استعفا را دارد باید همان زمان به شعور مخاطب عام و خاص احترام می گذاشت و حقایق را بیان می کرد. بهانه هایی از این دست که سکوت ترجیح داده شده  تا معرکه ای از آشفتگی ها نصیب نظام آموزشی و دولت نشود ، بهانه ای غیر منطقی و البته غیر قابل قبول است . اندیشه جمعی جوامع آنقدر آگاه و تحلیل پذیر شده است که بتواند سره را از ناسره تشخیص دهد و راستی را انتخاب کند و طرف حق را بگیرد. بدون تردید وزیری که تا این حد صداقت در کنش های اجتماعي خود ندارد نمی‌توانست برنامه ریز مهارت آموزی در مدارس باشد، نمی توانست از حقوق دانش آموز و معلم دفاع کند و حتی نمی توانست در برابر  بی اعتنایی ها و کم لطفی ها به نظام آموزشی بایستد و طلب حق کند. الگو که نیستید حداقل ضدالگو نباشید...
 
کد مطلب: 136617
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *