۰
سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۲۷

نسبت دانشگاه با جامعه در ایران امروز

عبدالرحمن حسنی فر*
از زمانی که دانشگاه در جامعه ایران  شکل گرفت است، قرار بر این بود که جزئی از ساختار کلی و فعال جامعه ایران باشد. زمان شکل گیری دانشگاه ۱۳۱۳ خورشیدی است؛ البته می توان در همین راستا، سابقه چند دهه قبلی که در قالب مدرسه دارالفنون بود، برای آن در نظر گرفت.
نسبت دانشگاه با جامعه در ایران امروز
از زمانی که دانشگاه در جامعه ایران  شکل گرفت است، قرار بر این بود که جزئی از ساختار کلی و فعال جامعه ایران باشد. زمان شکل گیری دانشگاه ۱۳۱۳ خورشیدی است؛ البته می توان در همین راستا، سابقه چند دهه قبلی که در قالب مدرسه دارالفنون بود، برای آن در نظر گرفت.
شکل گیری نهاد دانشگاه در ایران در وهله اول با هدف تربیت نیروی متخصص و کارشناس در حوزه دیوان سالاری و ساختار "دولت مدرن"(modern state) از راه "آموزش"، و در متن و بستر آن، هدف مهمی چون "ایجاد فضا و گفتمان علمی جدید" در راستای مدرن سازی و تجددگرایی  بود. با شکل گیری بخش مهم "پژوهش"، بواسطه گسترش تحصیلات تکمیلی در دانشگاه، تلاش در تبیین و توضیح علمی مشکلات جامعه، هدف جدی دیگر دانشگاه شد. در دو دهه اخیر نیز، بواسطه افزایش دانش آموختگان رشته های متفاوت دانشگاهی، بحث "کارآفرینی" و "تجاری سازی" به عنوان هدف دانشگاه مطرح شده است. این اهداف که‌ تحت عنوان ارتباط دانشگاه با جامعه قرار دارد به این معنی است که دانشگاه باید جزئی از جامعه باشد و در تعامل با آن و چون در حوزه علم و دانش (مسیر حقیقت گرایی و عدالت خواهی) تلاش میکند قاعدتا باید نقش "هدایتی" و "مراقبتی" در جامعه را از منظر علمی داشته باشد. اما به نظر می آید جای اهداف اولیه و ذاتی دانشگاه با اهداف ثانویه آن عوض شده است؛ مدرک گرایی، دستیابی صوری به یک درجه دانشگاهی، گذراندن سرسری و شب امتحانی واحدهای آموزشی، انجام پژوهش های بی ارتباط با جامعه و ناتوانی در کارآفرینی و درآمدزایی و از همه مهمتر، ناتوانی در تعامل با حوزه عمومی و ارتباط موثر با بخش "پابلیک" و عمومی جامعه جزء ویژگی های فعلی دانشگاه در ایران‌شده است که به نوعی قدم در مسیر دیگری گذاشتن است.
در مجموع باید گفت، دانشگاه در ایران ‌با جامعه در هدف اولیه ‌و ذاتی آن هماهنگ نیست. به عبارت دیگر "ایده دانشگاه" در ایران، گرفتار سطحیات و عرضیات آن شده است. در شکل گیری این ‌وضعیت، عوامل زیادی دخیل هستند. شاید مهمترین عامل، "نظام آموزشی" باشد؛ گسترش بی محابای دانشگاه های آزاد، غیرانتفاعی، کاربردی، پیام نور و دولتی و افزایش ظرفیت ورودی های پذیرش دانشجو، ناشی از نظام سیاستگذاری آموزشی بدون توجه به عواقب خروجی های این نظام دانشگاهی در خارج شدن دانشگاه از ریل اصلی آن تاثیر گذار بوده است.
فرهنگ و سیاست جامعه نیز در حوزه علم و دانشگاه تاثیر گذاشته اند و به نوعی  در شکل دهی به این‌وضعیت موثر بوده اند.
در حال حاضر دانشگاه در ایران جزئی از جامعه شده است اما چون از هدف اصلی خودش جدا شده، بجای وظیفه متعالی "هدایت گری" و "مراقبتی" به نهادی با اهداف سطحی آن تبدیل شده است و این جزئی از جامعه بودنش فقط به عنوان تشکیلاتی کم فایده است و این محل تامل است.
*عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
 
کد مطلب: 136805
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *