۱
۰
شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۴۱

نبرد آرتساخ/قره باغ، از جنگ هویت تا قلمروخواهی

محمدرضا عبداله پور
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، شوک ژئوپلیتیکی شدیدی در قفقاز جنوبی بوجود آمد و هویت خواهی قومی در ذیل دست اندازی به فضاهای تجزیه شده، مناقشه ای را بین ارمنستان و آذربایجان بوجود آورد که از تضاد هویتی و قومی شروع و پس از مدتی منجر به درگیری نظامی در منطقه ای شد که هر دو کشور با توجه به دلایل تاریخی، داعیه دار حاکمیت بر آن مناطق هستند.
نبرد آرتساخ/قره باغ، از جنگ هویت تا قلمروخواهی
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، شوک ژئوپلیتیکی شدیدی در قفقاز جنوبی بوجود آمد و هویت خواهی قومی در ذیل دست اندازی به فضاهای تجزیه شده، مناقشه ای را بین ارمنستان و آذربایجان بوجود آورد که از تضاد هویتی و قومی شروع و پس از مدتی منجر به درگیری نظامی در منطقه ای شد که هر دو کشور با توجه به دلایل تاریخی، داعیه دار حاکمیت بر آن مناطق هستند. فارغ از حقانیت هر یک از دو کشور در کنترل منطقه مورد نزاع که البته از حوصله این نوشتار نیز خارج است، در حال حاضر ناسیونالیسم آذری و ارمنی از مرحله تاسیس خود که ثبت هویت قائم به ذات است، عبور کرده و به مرحله استقرار ناسیونالیسم که ذاتاً یک ایدئولوژی ارضی است، رسیده اند. رسیدن ناسیونالیسم به مرحله قلمروخواهی و بسط ارضی، مرحله ای است که دول تازه تاسیس شکننده در آن با وهم قلمروخواهی و دخالت عوامل برونی، آسیب فراوانی را به قلمروها و مردم خود وارد می کنند. این مرحله، فازی است که مسبوق به سابقه بوده و نظریه پردازانی در قالب ترکیب متغیرهای روانشناسانه، جامعه شناسانه و قوم گرایانه مسبب گفتمانهائی مانند پان ژرمنیسم ، عربیسم ، ترکیسم و ... و در راستای توسعه ارضی برآمدند که آفت های فراوانی را برای جامعه خود و سرزمینهای دیگر، بوجود آورد. متاسفانه منطقه قره باغ نیز در تمامی قرن بیستم با نفاق حکومت کمونیستی و پس از فروپاشی جمهوری سوسیالیستی شوروی، مرزهای جغرافیایی را طوری رقم زد که عهدنامه سایکس پیکو در اوایل قرن بیستم برای خاورمیانه عربی رقم خورد و این منطقه را در تمامی قرن بیستم دچار آشوب قومی و مرزی نمود. فراموش نکنیم ، ژئوپلیتسین ها، نقش مرزها را بر فرآیند دولت سازی و قلمرو سرزمینی، بسیار مهم می دانند و استدلال می کنند که مرزها در ایجاد یک قلمرو و اعمال سرزمینی، نقشی تعیین کننده دارند. بنابراین می توان عنوان کرد که مرزها تواماً نماد و سمبل از هویت ها و قلمروها هستند. گرچه با توجه به اینکه منطقه آرتساخ/قره باغ، هیچگاه در طول تاریخ ، جامعه ای هژمون نبوده و متشکل از مذاهب و اقوام مختلف آذری/ارمنی است، اصرار بر ناسیونالیسم قومی و دینی، ذیل هژمونی میدانهای مسلط منطقه ای مانند ترکیه و اندیشه "پان"، از هر نوع آن، چه ترکیسم و چه پان ارتدکسیسم،  امکان پذیر نیست. چرا که فضاهای تجزیه شده قفقاز جنوبی، تواماً ابعادی مذهبی/ ژئوپلیتیک نیز دارند. از سوئی در منطقه مورد مناقشه، مذهب و ژئوپلیتیک با یکدیگر در هم آمیخته اند و بینش مذهبی در مسیحیت و اسلام به مثابه سرزمین مقدس و جنگهای مقدس، جلوه ای از یک ویژگی ژئوپلیتیک هستند. البته این ویژگی می تواند به عنوان یک صلح ساز و ایجاد کننده آرامش نیز به استخدام درآید. در پایان باید عنوان کرد که منطقه قفقاز جنوبی که دو کشور آذربایجان و ارمنستان در محدوده آن پهنه جغرافیایی قرار دارند، در سده های گذشته، حریم شمالی ایران زمین بوده اند و از آنجا که رصد فضاهای آنارشیک قومی/سرزمینی، قسمتی مهم را در سیاستهای ژئوپلیتیکی کشورها ایفا می کند، با توجه به ارتباط تاریخی و مذهبی ایران زمین با دو کشور مذکور و نقش همیشه سازنده ایران در حل مناقشات این دو کشور، خلع ید از ورود کشورها یا گروههای جنگ افروز و با مقاصد تفرقه افکنانه، اولویت اصلی سیاست خارجی ایران در ورای رودخانه ارس و قفقاز جنوبی باشد.
 
کد مطلب: 138236
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
اردوغان عامل اصلی ناامنی در قفقاز است. مضاف بر این هم اینک اذربایجان پایگاه تکفیری ها و رژیم منحوس اسراییل بوده و نباید اجازه داد مرزهای شمالی به پایگاه انها تبدیل شود