۰
شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۵۱

آموزش و پرورش و مقایسه هایی که علمی نیست

زهرا علي اكبري
بهمن ماه كه از راه مي رسد يكي از متداول ترين فعاليت هايي كه  در هر حوزه انجام مي گيرد گزارش هايی است كه از پيشرفت ها و اتفاقات خوب پس از پيروري انقلاب اسلامي رقم خورده...
آموزش و پرورش  و مقایسه هایی که علمی نیست
بهمن ماه كه از راه مي رسد يكي از متداول ترين فعاليت هايي كه  در هر حوزه انجام مي گيرد گزارش هايی است كه از پيشرفت ها و اتفاقات خوب پس از پيروري انقلاب اسلامي رقم خورده و تقريبا تمامي وزارتخانه ها و نهادها هم از اين گزارش دهي مستثني نيستند و در رقابت با يكديگر آمارهاي هيجان انگيزي ارائه مي دهند. اينكه با گذشت 42 سال از بهمن 57 و هر سال ارئه گزارش هاي پرطمطراق؛"كه خوب شد انقلاب شد و ما پيشرفت كرديم" هنوز در اين مملكت بديهي ترين نيازها و خواسته هاي اجتماعي بر آورده نمي شود جاي سوال دارد كه در اين مجال نمي گنجد و البته نمي توان هم به آن پرداخت. اما ذكر اين نكته ضروري است كه يكي از آمارهاي رشد پس از انقلاب جمعيت ايران بوده كه حدودا دو برابر شده است و معمولا در برآوردهاي مقايسه اي درست بايد به اين مولفه توجه داشت كه جمعیت در حوزه هاي مختلف مدنظر چه تاثيري بر روي رشد آمار گذاشته است. به طور مثال اينكه اظهار شود پس از انقلاب تعداد دانش آموزان تحت پوشش یا مدارس چندين برابر شده است نمي تواند ميزان درستي از سنجش پيشرفت باشد چرا كه با توجه به افزايش جمعيت دانش آموزي طبيعي است كه تعداددانش آموزان و مدارس نيز بايد افزايش پيدا كرده باشد. مقايسه اي صحيح است كه در آن گفته شود با توجه به استانداردهاي جهاني براي مدرسه سازي و جمعيت دانش آموزي قبل از سال 57 چه تعداد دانش آموز و مدرسه داشتيم و در حال حاضر با توجه به استانداردها چند دانش آموز و مدرسه داريم. یا این موردکه راهسازی و برق رسانی و گاز رسانی شده، باید با این مقایسه شود که شاخص های جمعیت و شهرسازی در دوران پیش و پس از انقلاب چقدر با استانداردهای جهانی و تحولات توسعه ای فاصله دارد. آیا می توان گفت در این معیار موفق عمل شده در حالی که در برخی از مناطق و استان های کم برخوردار هنوز برق، گاز و جاده های ارتباطی مطلوب و..... وجود ندارد و برای آموزش ساکنان آن مناطق، صعب العبور بودن اولین چالش عدم دسترسی و فرصت برابرآموزشی است؟آیا می توان از عدالت آموزشی و پوشش تحصیلی سخن به میان آورد در حالی که آمار بازماندگان تحصیل چیز دیگری می گوید -حال به هر دلیلی که می خواهد باشد فقر اقتصادی موجود در جامعه یا فقر عملکردی در نظام آموزشی-،  در شرایطی که در جهان امروز نظام های آموزشی تعاریف دیگری برای گستره عدالت خود دارند و از مراتب اولیه معلم خوب و کلاس خوب و محتوای خوب گذر کرده اند؟ بنابراین اتفاق خوشایند زمانی در آمارها نمود دارد که با بررسی همه جانبه و واقعیت های جهان امروز سنجیده شود. به نظر می رسد باید از این مرحله گذر کرد که پیشرفت هارا با 42سال قبل مقایسه کرد چرا که منطقی تر است تا موقعیت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایرانِ امروز با استاندردهای بین المللی قیاس شود.چه توجیهی دارد در قرن بیست و یکم آمار از مناطقی که مدرسه ساخته شده است داده شود در شرایطی که  کشورهای توسعه یافته استاندارهای آموزشی، ایمنی و سلامتی را بخش جدایی ناپذیر فضاهای آموزشی خود می دانند و به سمت معماری و نوسازی مدارسی حرکت کرده اند که در آنها چارچوب فرایند یاددهی -یادگیری علاوه بر نظریه پردازی، مهارت آموزی، ارتباط گرایی، مشارکت، تعهد، تعقل، مسئولیت پذیری و... را نشانه گرفته است. البته مشخص است که باید در بخش های مهمی از نظام آموزشی رد و اثر حمایت و حضور دولت و حامیان آرمان های انقلاب وجود داشته باشد تا این حوزه تکانی بخورد و نوین شود. وقتی نخواهند که بعداز گذشت 42 سال، جایگاه حقوقی معلمان ارتقای حقیقی پیدا کند،تمامی سختی های ارتباطی حل شود و رفت و آمد در مناطق خاص روستایی و عشایری به گونه ای شود که مدرسه سازی ایمن اتفاق بیفتد و دانش آموزان معنا و مفهوم آموزش در مدرسه ایمن را درک کنند، محتوای آموزشی فارغ از نسب های سیاسی و ایدئولوژیک رنگ و بوی علوم و حرف های جدید بدهد، اصول یادگیری منطبق بر رویکردهای نوین باشد و یادگیری به زیستن، تمرین آزادی بیان، تفکر انتقادی و پرسشگری اصل بر حافظه محوری در کلاس های درس باشد، یعنی در حقیقت هرچقدر هم آمار بدهند باید بپذیرند که در نظام آموزشی عملکرد مطلوبی نداشته ایم. متاسفانه سیاستگذاری ها و برنامه ریزی ها منطبق بر اقتضائات یک نظام آموزشی تحول خواه نبوده است که اگرسند تحول بنیادین و ده ها سند دیگر در حوزه آموزشی وپرورشی کارایی خوبی می داشتند اکنون نباید شاهد باشیم که پیامدها و محصول 12سال مدرسه راضی کننده نبود. هرچند که صفر و یک نگاه کردن و بررسی کردن پیشرفت ها ضررهای خاص خود را دارد و بدون تردید در موضوعاتی نیز آموزش و پرورش پیشرفت ها و قوت هایی داشته است. اما موزش و پرورش آممم»ممثمیممبوقتی هنوز درگیر آتش سوزی در مدارس و کلاسهای کانکسی، بازماندگان از تحصیل، محتوای ناکارآمد کتاب های درسی، خودکشی نوجوانان و جوانان، آسیب های اجتماعی، اعتیاد به مواد مخدر و... هستیم یعنی نه نظام آموزشی وظیفه خود را به درستی انجام داده و نه بخش های حاکمیتی در این عرصه خوب سیاستگذاری و تصمیم گیری کرده اند. ناخرسندانه تا از اتفاقات ناخوشایند وکاستی های اجتماعی برآمده از کارکرد نظام آموزشی سخن گفته می شود، پاسخ داده می شود که مثلا در کشورهای دیگر نیز این نقاط ضعف وجود دارد. اما آیا با کشورهای شاخص هم این مقایسه را می کنند که آنجا چه انجام داده اند و برنامه ریزی کرده اند و ما چه هدفگذاری هایی داشتیم؟ برای یکبار هم که شده قیاس وجست و جویی در شکل  و شمایل یاددهی و یادگیری سیستم های آموزشی شاخص انجام دهید به جای آنکه در شکل آموزش 42 سال پیش باقی بمانید. سیاست ها و برنامه های جهان و زیست بوم آن تغییر کرده و این منطقی نیست که نظام آموزشی را با 42 سال قبل و قبل تر از آن مقایسه کرد.پسنیدیده تر و عاقلانه تر آن است که نظام آموزشی را هر سال در بهمن ماه با استانداردهای تضمین کیفیت آموزشی و رویکردهای یادگیری نوین و به روز سنجش کرد و پس از آن آمار پوشش تحصیلی، ساخت مدارس، سوادآموزی و دیگر شاخص های آموزشی را ارائه داد. نظام آموزشی را برای خروجی 42 سال آینده آماده کنید نه برای مقایسه با 42 سال قبل .
 
 
کد مطلب: 144030
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *