۰
يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۰۲

مسئله اصلی چیست؟

علی اکبر مختاری 
در این روزهای ابتدایی سال 1400 با وجود بحرانهای پیچیده و بغرنج سال گذشته، مسائل جدیدی همچون کمبود کالای اساسی، موج چهارم کرونا و افزایش قربانیان پاندمی و نگرانیهای قرارداد 25 ساله ایران و چین، بر مصائب گذشته ایرانیان افزوده است.
مسئله اصلی چیست؟
در این روزهای ابتدایی سال 1400 با وجود بحرانهای پیچیده و بغرنج سال گذشته، مسائل جدیدی همچون کمبود کالای اساسی، موج چهارم کرونا و افزایش قربانیان پاندمی و نگرانیهای قرارداد 25 ساله ایران و چین، بر مصائب گذشته ایرانیان افزوده است.
در این شرایط سخت اگر چه بخشی از افراد و نهادها دغدغه حل مسائل و رفع مشکلات را دارند ولی برخی عامدانه یا عالمانه با پرداختن به حواشی و انحراف افکار عمومی از مسئله اصلی بدنبال منافع گروهی و جناحی خود عظمت و شکوه مردم ایران را لگد مال میکنند. به بیانی دقیق تر از نهادی که سریال گاندو میسازد و مردم را در ماجراهای پلیسی و تئوریهای خودساخته ضد دولت درگیر میکند تا رسانه ها و اپوزیسیونی که بر طبل مخالفت در قرارداد با چین میکوبند و به اختلافات دامن میزنند هیچ یک شرایط سخت و فلاکت بار امروز مردم ایران را درک نکرده اند و همگی بدنبال خواسته ها و آمال سیاسی خود به فرصت سوزی دامن میزنند. ایجاد تفرقه و درگیری نیروها در شرایط ملتهب و پر تنش هیچگاه به نفع ملت و دولت نیست و توسعه و تعالی با رفع موانع و در شرایط ثبات به نتیجه میرسد. از سویی دیگر مسئله پیش روی دولت که در تایید مشروعیت و مقبولیت حکمرانی نقش حیاتی دارد آماده سازی جامعه برای انتخابات ریاست جمهوری و شوراها در خرداد ماه سال جاری است و این موضوع مهم که به تغییر سیاسی منجر میشود متاسفانه هرگز دغدغه مردم نیست و موضعگیریهای متفاوت مسئولین و مرتبط کردن انتخابات با واکسن کرونا و رفراندوم نیز نتوانسته تغییر جدی در نگرش سیاسی جامعه ایجاد کند. به نظر نگارنده جای مسئله اصلی مردم با مسائل فرعی و حواشی جابجا شده است. امروز باید از آحاد مردم پرسید که واقعا مشکل و مسئله اصلی چیست؟   
اولویتهای هر نظام سیاسی پس از تاسیس به ترتیب اولویت تثبیت سیاسی و برقراری نظم و امنیت و سپس ایجاد رفاه و آسایش مادی و معنوی برای تعالی و پیشرفت است. در این فرآیند  بهره گیری از تئوریهای مختلف و سیاستگذاریها برای افزایش مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و رسیدن به حکمرانی خوب و شرایط مطلوب که مورد وفاق همه گروهها و اقشار جامعه باشد مورد بررسی و آزمون قرار میگیرد. آنچه امروز در جامعه ما اتفاق افتاده است نشان می دهد نه تنها به آرمانها و اهداف اولیه نرسیدیم بلکه بی حسی و بی اعتنایی نسبت به سیاست و حکمرانی در جامعه گریبانگیر دولت شده است که نسبت به دوران گذشته بی سابقه است. شگردهایی که کاندیداها در انتخابات گذشته (در هر سطحی) در پیش گرفتند و رفتار و عملکرد دوگانه ای که پس از به قدرت رسیدن ارایه داده اند، عدم پاسخگویی افراد در نهادهای قدرت و شرایط پیچیده و پشت پرده قدرت سیاسی که سعی دارد همیشه افرادی خاص را با وجود مخالفت آرای عمومی و نقص ها و ناکارآمدی در مناصب نگه دارد همگی مردم را نسبت به امر سیاست و حاکمیت سرخورده و گریزان کرده است.
نکته دیگر اینکه عوض شدن صورت مسئله و مهم نبودن مسئله حکمرانی و سیاست در نزد افکار عمومی  معلول فشارها و خلف وعده و شرایط زیست طولانی مدت در وضعیت بد معیشتی است. ناامنی روانی و بی ثباتی اقتصادی چنان به مردم فشار آورده که از برخی از حقوق اساسی خود در حوزه اجتماعی و سیاسی انصراف داده اند. تشدید این وضعیت جامعه را به جایی میرساند که دغدغه نان و داشتن رفاه حداقلی مسئله اصلی شده و زندگی تحت حاکمیت هر نوع نظامی حتی مقتدرترین نوع رژیم سیاسی میلیتاریستی را به دموکراسی یا مطلوب ترین نوع ساختار سیاسی ترجیح میدهند. اینک عدم پویایی گروههای سیاسی و سرخوردگی سیاسی جامعه در واقع رسیدن به همین شرایط است که برای شهروندان دیگر چندان تفاوتی ندارد که چه کسی بر سر کار می آید و قدرت سیاسی توسط چه گروهی اداره میشود. چنین موضوعات فرعی شده و رسیدن به شرایط رفاه همانند مردم کشورهای همسایه چون کشورهای عربی با نظام های پادشاهی جزو آمال و آرزوی برخی جوانان گردیده است.
کسانی که به آبادی و آزادی ایران و ایرانی می اندیشند باید از فرصت پیش آمده برای رفع تحریمها و برگشتن آرامش و ثبات به زندگی ایرانیان بهره گیری کنند و از قربانی شدن منافع ملی به پای منافع شخصی و گروهی ممانعت بعمل آید.
کد مطلب: 147198
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *