۰
يکشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۰۳:۲۰

قحطی و ارزانی یا تورم و گرانی؟!

آرمان فیضی
قحطی و ارزانی یا تورم و گرانی؟!
هفته ی پیش بود که ریاست محترم جمهور، در جلسه ی هیئت دولت گفتند که ما نگذاشتیم که در کشور قحطی به وجود بیاید. احتمالا اگر کسی با کشور ایران آشنایی نداشته باشد، با شنیدن این سخنان، به این فکر فرو رود که به احتمال زیاد ایران کشوری فقیر و کم برخوردار است و دولتمردان آن با توجه به این فقر و نداری موفق شده اند جلوی قحطی را در کشور بگیرند. اما به نظر می رسد هیچ کس به اندازه ی خود ما ایرانیان، نمی داند که ما روی چه گنج هایی نشسته ایم و چه بسیار ثروت های خدادادی که پروردگار در سرزمین مان گسترانده است. در این جا قصد بر آن نیست که ثروت های فراوان این بلاد را بر شماریم بلکه مقصود آن است که سخنان رییس جمهور محترم، از نگاهی دیگر مورد بررسی قرار بگیرد.
به نظر می رسد همه به خوبی واقفیم که اوضاع اقتصادی کشورمان خوب نیست. تورم سر به فلک کشیده، کرونا مزید بر علت شده و دوباره نرخ بیکاری را به سمت و سوی صعودی پیش برده است، تحریم ها بخش هایی از اقتصاد داخلی را مختل کرده است، تولیدمان چنگی به دل نمی زند، کما اینکه رهبری نیز چند سالی است مداوم بر مسئله ی تولید تاکید می کنند و نامگذاری دوباره ی امسال از سوی ایشان، نشان می دهد ایده آل های ایشان در بحث تولید به صورت کامل برآورده نشده است، ناهماهنگی ارگانهای اقتصادی دولت، فضا را برای دلالان مهیا کرده است و... که تقریبا همه این مسائل را می دانیم و انصاف حکم می کند که بگوییم هر دولت دیگری هم سر کار بود، مدیریت کردن اوضاع فعلی برایش دشوار بود. اما با تمام این مسائل، این دلیل نمی شود که برای دولت کف و سوت بزنیم چرا که دولت اجازه نداده است قحطی به وجود بیاید!
جناب آقای رییس جمهور! شما درست می فرمایید، قحطی نشده است اما اگر امکانش بود لطفا سری به بازار بزنید تا متوجه شوید که ما از آن طرف بام افتاده ایم. تقریبا اکثر کالاها به وفور یافت می شود (به جز یکسری موارد مانند مرغ و.‌..)، اما آن قدر قیمت ها بالاست که به جز یک طبقه ی خاص که می توانند خریدار باشند، سایر طبقات فقط می توانند نظاره گر باشند و به قول مرد شریفی از طبقه کارگر که می گفت: ای کاش قحطی بود و زن و بچه ام این وفور و فراوانی را در کنار تنگ دستی و عدم قدرت خرید من نمی دیدند و همه ی مردم یک غصه داشتیم و آن غصه ی قحطی بود و من و امثال من هم عرق شرم نمی ریختیم.
البته شاید سخن این کارگر شریف از روی احساسات باشد اما اگر خوب دقت کنیم، انگار پر بیراه هم نمی گوید. وفور و فراوانی وقتی مزه می دهد که قدرتی هم برای خرید وجود داشته باشد وگرنه نعمت و فراوانی بدون توانایی خرید، شاید نوع دیگری از قحطی است و تبعات آن احتمالا از آن قحطی مد نظر رییس جمهور محترم بیشتر است. تلاش های دولتمردان را طی این سالها ارج می نهیم ولی اگر به سال های ۹۲ و ۹۶ بازگشتی کنیم، متوجه می شویم که انگار قرار ما این نبود! قرار نبود در سال ۱۴۰۰ به خاطر به وجود نیامدن قحطی فریاد خوشحالی سر دهیم، قرارمان این بود فریاد شادمانی ریشه کن کردن فقر مطلق، ایجاد رونق اقتصادی، پایین آمدن نرخ بیکاری، بالا رفتن امید به زندگی و... را سر دهیم.
این ملت نجیب و سرافراز تا این جای کار با هر شقاوتی که بوده است ساخته اند، لطفا اگر کاری از دستتان بر می آید، گرهی از زندگی شان بگشایید، اگر هم که نه، حداقل نمک بر زخم هایشان نپاشید که دیگر طاقت زخم خوردن ندارند.
 
کد مطلب: 148471
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *