۰
شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۴۵

سیاست خارجی و توسعه اقتصادی

محمدامین سرابی
ارزش های اخلاقی در بین کشورها و روابط بین آنها جایگاهی ندارد و قواعد بین کشورها صرفا براساس قدرت است. در متون اقتصاد سیاسی بحثی که به آن توجه میشود این است که در عرصه سیاست خارجی نباید به اخلاق توجه کرد چون اساس رفتار دولت ها بر پایه قدرت است.
سیاست خارجی و توسعه اقتصادی
ارزش های اخلاقی در بین کشورها و روابط بین آنها جایگاهی ندارد و قواعد بین کشورها صرفا براساس قدرت است. در متون اقتصاد سیاسی بحثی که به آن توجه میشود این است که در عرصه سیاست خارجی نباید به اخلاق توجه کرد چون اساس رفتار دولت ها بر پایه قدرت است. برای توسعه اقتصادی بایسته است یک بستر مستعد سیاسی داشته باشد یعنی اگر محیط سیاسی امن نباشد کشور از نظر اقتصادی توسعه پیدا نخواهد کرد. ما یک کشور میان پایه هستیم و بر اساس این ویژگی و جایگاهی که داریم میتوانیم رفتار کنیم. اگر بخواهیم رشد اقتصادی به معنای کمی و توسعه اقتصادی به معنای کیفی داشته باشیم، سیستم اقتصادی متفاوتی باید با کشور ما در حال رقابت باشد. به عبارت دیگر اگر ایران بخواهد اقتصادش با خارج تنها داد و ستد باشد و مقداری پول به تولید کننده دهیم و در ازای آن کالا خرید کنیم رشد اقتصادی نخواهیم داشت. اگر کشورهای میان پایه در سطح رقابتی با اقتصاد های دیگر قرار نگیرند، رشد نخواهند کرد. بنابراین اگر ایران به عنوان یک کشور میان پایه در معرض رقابت قرار نگیرد و برای دریافت سرمایه تلاش نکند، در یک رقابت برای فناوری قرار نگیرد، داده رسانی و مدیریتی نداشته باشد در یک فضای بسته داخلی حرکت خواهد کرد.
اقتصاد کشور ما پروژه محور است یعنی کسانی که برای اقتصاد تصمیم گیری میکنند بیشتر رشته های مهندسی خوانده اند و طبق دانش آنها و فضایی که به صورت آکادمیک سپری کرده اند ذهنیت و روش آنها پروژه محور شده است و کاملا طبیعی است که چنین اشخاصی نمیتوانند دراز مدت فکر کنند‌. اما اقتصاد تولیدمحور، قالب فکری و متدولوژی اش متفاوت و تابع ارتباطات جهانی است. اقتصادهای کوچک و کشورهای میان پایه محیط قدرت اقتصادی آنها تنها به همسایگان و منطقه خودشان محدود است و اگر پروژه محور بیندیشند طبیعی است که آن ارتباطات خودکار از مسیر فکری خارج میشوند. سیاست خارجی کشور ما به گونه ای است که به بسیاری از تحولات منطقه ای واکنش نشان میدهد درحالی که یک اقتصاد تولیدمحور به شدت باید به دراز مدت بیندیشد و مسایل اولیه سیاست خارجی خود را حل کند.
توسعه اقتصادی احتیاج به یک سری پیش نیازهای سیاسی دارد: 
۱- صلح و آرامش و رفتار قاعده مند؛ یکی از شرایط مهمی که آدام اسمیت برای توسعه اقتصادی مطرح میکند آرامش است و این ویژگی پایدار برای صلح بسیار اهمیت بالایی دارد.
۲- هر کشوری باید بتواند فاز امنیت را در حوزه سیاست پشت سر بگذارد، یعنی امنیت زدایی کند و کشورها اختلافات و تنشهایشان را حل کنند تا به یک اعتماد برسند. اگر یک قاعده و اصل به نام همگرایی در اروپا، پیمان نفتا و آسه آن وجود دارد دلیل اش آن است که امنیت زدایی کرده اند و کشورها نسبت به هم احساس امنیت دارند.
۳- پیش نیاز سیاسی دیگر این است که در یک کشور هنگامی که میخواهند به همسایه ها بیندیشند یا استراتژی ملی طراحی کنند، آنالیز منطقه ای نه برپایه امنیت بلکه براساس بازارها و انتقال سرمایه و فناوری است. بر مبنای اصل عقلانیت، سیاست خارجی بدون ائتلاف خارجی امکانپذیر نیست و کشور ما نمیتواند به صورت مستقل در منطقه ای که ناامن است، سیاست خارجی خود را پیش ببرد. برای کارآمدی در عرصه سیاست خارجی و جواب گرفتن از آن باید ائتلاف کرد. به دلیل اختلافات تاریخی که با همسایگان داشته ایم ائتلافات ما حتی در زمان پهلوی دوم با کشورهایی مانند امریکا یا با یک کشور اروپایی که خارج از منطقه بوده اند برقرار بود. امروزه میتوان این اختلافات را کنار زد و با کشورهای درحال توسعه مانند آسیای مرکزی و قفقاز یا با کشورهایی که در حوزه جنوبی و جنوب غربی ما هستند ارتباطات فرهنگی و سیاسی برقرار کنیم. ما باید با کشورهای همسایه مانند پاکستان و ترکیه ائتلاف سیاسی و با امارات و کویت و عربستان ائتلاف اقتصادی ایجاد کنیم. برای تقسیم معقول قدرت منطقه ای بهره برداری کنیم، اگر کشوری باشیم که بخواهیم مستقل در منطقه رفتار کنیم اثرات قوی و درازمدت این است که بسیاری از کشورهای منطقه برای رسیدن به منافع اقتصادی و سیاسی و حتی انرژی خودشان، ایران را به عنوان عنصری که نمیتواند سودمند باشد نگاه نخواهند کرد.
۴- عامل دیگر برای عقلانیت سیاست خارجی و توسعه اقتصادی، فاصله هرچه بیشتر بین سیاست خارجی و سیاست داخلی است. کشورهایی که سیاست خارجی شان تحت تاثیر سیاست داخلی شان است همیشه ضرر کرده اند. یک اصل ثابت در روابط بین الملل است که هنگامی که سیاست خارجی کشوری متاثر از کش و قوس های سیاست داخلی باشد نمیتواند بر پایه منافع کلان ملی خود رفتار کند. برای جلوگیری از آن بهترین راه حل این است که استراتژی ملی فراسیاسی طراحی شود یعنی یک استراتژی سیاسی و ملی مستقل از احزاب و جناح ها در کشور باشد.
 
۵- عامل دیگری که اهمیت دارد و ما مشکلات جدی در این زمینه داریم، عبور از متدولوژی انفعالی در سیاست خارجی به روش قاعده مند است. منظور از متدولوژی انفعالی آن است که در شرایط فعلی ما میخواهیم به واسطه اینکه کشوری هستیم که در همه زمینه ها مستقل رفتار میکنیم، نسبت به تحولات باید از خود واکنش نشان دهیم. در واقع به آن میتوان ناپایداری رفتار گفت و همیشه یک کشور را مجبور میکند که در سیاست خارجی خود را «وصله کاری» کند.
یعنی امروز مسئله ای رخ میدهد و برای یک هفته حل میشود و سپس مشکل دیگری در هفته بعد به وجود می آید و باید آن را حل کند. در حالت کلی یک نگاه درازمدت و استراتژیک و قاعده مند وجود ندارد. متدولوژی قاعده مند در سیاست خارجی و مدیریت سیاست خارجی ایران بسیار ضعیف است.
پس اگر مثلثی را نگاه کنیم میبینیم که مثلث ما از یک طرف افرادی هستند که طراحی میکنند و استراتژی ها را می ریزند و باید نگاه درازمدت داشته باشند. طرف دوم، سیاست ها هستند که اشاره شد و در طرف سوم این مثلث استراتژی ملی مکتوب است.
مملکت داری ما شفاهی است و به بسیاری از این اندیشه ها نمیتوانیم توجه جدی داشته باشیم . استراتژی ملی یک کشور باید مکتوب و مدون باشد تا اداره کشور بر پایه قواعد روشن و طولانی مدت انجام شود.
دو نکته اساسی برای جمع بندی لازم است گفته شود : ۱- نگاه ما به سیاست خارجی باید نگاه ژئوپلیتیک اقتصادی باشد. از نظر پژوهشگران میتوان گفت ایران کشوری است که اگر در دنیا بگردیم شاید تنوعی که در محیط مرزی ما وجود دارد و بحران هایی که در مرزهای ما است، احتمالا هیچ کشوری در دنیا نداشته باشد.
۲- سیاست خارجی قابل تفکیک با توسعه اقتصادی نیست. کشورها نمیتوانند بگویند که ما میخواهیم مسیر فکری و عملی سیاست خارجی خود را از توسعه اقتصادی جدا کنیم. درحالی که کشورهای مهم سیاست خارجی شان جاده صاف کن یا تسهیل کننده توسعه اقتصادی شان است و برای ایجاد ارتباطات وسیع برای انتقال سرمایه و فناوری و افزایش کیفیت مدیریت ها در کشور زمینه سازی میکند.
کد مطلب: 154276
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *