۰
پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۲۲

زنگ بیداری برای زنان سالمند

‌مهدیه ملک شیخی*
زنگ بیداری برای زنان سالمند
«خرج و مخارجم رو پسر کوچکم می ده، الان سه سالی میشه همسرم از دنیا رفته، او بازنشسته نبود؛ من طی این همه سال زندگی، چیزی از خودم ندارم». «من بیماری قند دارم، باید حواسم به غذا باشه ولی خب نمی دونم چی باید بخورم، چی نخورم، کسی هم نیست کمکم کنه. سواد ندارم که یاد بگیرم، تو اجتماع هم نبودم. چون سواد ندارم قرص هام رو هم نمی تونم درست بخورم».‌ پای صحبت زنان سالمند که بنشینید، هرکدام روایت های از این دست دارند.
‌راستی چقدر پیش آمده گوش شنوای درد دل مادر و مادربزرگ های پا به سن گذاشته دوروبرمان باشیم؛ لحظه ای درنگ کنیم و سعی کنیم آن ها را عمیق تر بفهمیم؟
‌جمعیت جهان در حال پیرشدن است و ‌سالمندی تجربه ای است که تمام مردم دنیا خواهند داشت. سالمندی را به طور قراردادی مترادف با شروع سن ۶۵ سالگی بیان کرده اند. بر اساس گزارش مرکز آمار ایران جمعیت زنان و مردان سالمند ۶۵ ساله و بیشتر در سال ۱۳۹۰ برابر و 2.2 دهم میلیون نفر بود که این رقم در سال ۹۵ به 2.5 میلیون نفر برای زنان و 2.4 میلیون نفر برای مردان سالمند بود. جمعیت زنان سالمند ۶۵ ساله و بیشتر در سال ۱۴۰۰ به ترتیب به سه میلیون نفر و 2.7 میلیون نفر خواهد رسید.
‌مطالعات گویای آن است که در سطح جهانی امید به زندگی زنان به طور متوسط 4.5 سال بیشتر از مردان است. شاید اینگونه تصور کنیم که با وجود بالاتر بودن امید به زندگی زنان نسبت به مردان لاجرم کیفیت زیست این گروه نیز به همان میزان صعودی تر است؛ ولیکن مطالعات خلاف آن را به اثبات رسانده و کیفیت زندگی زنان سالمند را از مردان پایین تر می شمارد. الگوی جمعیت سالمند کشور به سمت جمعیت زنانه ای در حرکت است که درصدی از آن ها نیز تنها زندگی می کنند .
‌سالمندی در بین زنان و مردان تجربه واحد و یک شکلی نیست . زنان سالمند در فرهنگی زیست می کنند که از طریق برچسب ها و کلیشه ها بیشتر در معرض تبعیض و نابرابری و انواع خشونت ها قرار دارند.
‌زنان سالمند، آسیب پذیرترین گروه سالخوردگان هستند، از این حیث که سطح سواد و تحصیلات آن ها در مقایسه با مردان کمتر است و بیشتر زنان مسن جزو جمعیت غیرفعال و فاقد هرگونه درآمد فردی محسوب می شوند و این زنانه شدن، سالمندی در ایران را پیچیده تر می سازد.
 از سویی مالکیت اموال غیرمنقول، خصوصا مسکن بیشتر امری مردانه است و از این رو یک نابرابری بزرگ اقتصادی به وجود آمده که زندگی زنان را تحت تاثیر قرار می دهد. 
‌نگاهی به زندگی زنان سالمند نشان می دهد که آن ها همواره در موضع فرودست تری بوده اند . زنان در نقش همسر، مطیع شوهران خود بوده و در دوره پیری نیز پس از مرگ همسر ناگزیر امور و خواسته های خود را به فرزندان می سپارند. در این میان زنانی که به منابع اقتصادی بیشتری دسترسی دارند افکار کلیشه ای درباره سالمندی را به چالش می کشند و با آن به عنوان امری طبیعی و پویا برخورد می کنند و حال آنکه زنان سالمندی که برای بقا ناچارند به فرزندان خود تکیه کنند، یک نوع سالمندی پرچالش را تجربه می کنند.
‌این که چگونه افراد به سالمندی خود واکنش نشان می دهند تا حد زیادی به بستر اجتماعی و معانی فرهنگی از سن بستگی دارد. سامان دهی زندگی زنان سالمند نیازمند توجه به تمامی جوانب و ابعاد است. زنان سالمند در زندگی خصوصی و اجتماعی خود دارای مشکلات عدیده ای به واسطه زندگی مدرن هستند که مورد غفلت واقع گردیده یا در برنامه ریزی و مدیریت به نیازمندی ها و درک و تصور این قشر از زندگی شان توجهی نشده است؛ لذا فرهنگ سازی در رابطه با زندگی سالمندان به عنوان یک واقعیت پیش روی جوامع در سال های آتی امری ضروری است چراکه اغلب مشکلات روحی و روانی سالمندان به عدم درک شرایط خاص زندگی آنان در فضای خصوصی و اجتماعی باز می گردد. از سوی دیگر نهادهای دولتی مسئول با اهتمام به فراهم آوری شرایط ویژه برای زنان سالمند در ابعاد خدماتی ، امکان حضور زنان سالمند در اجتماع را فراهم نماید.
‌امروز ما به واسطه ی پی آمدهای سیاست های نادرست اجتماعی شاهد مخفی شدن فقر زنان و زنانه شدن فقر هستیم. با توجه به آنکه زنان در جامعه همواره از لحاظ اقتصادی وابسته بوده اند لزوم تدوین برنامه های مدون و اساسی در زمینه هایی مانند بیمه بیکاری ، بیمه های حمایتی و سایر حمایت ها از زنان خود سرپرست بیش از پیش احساس می شود.
‌سالمندان باید دیده و شنیده شوند، مسیر پر پیچ و خم سالمندی را به گونه ای هموار سازیم که این سرمایه های ارزشمند نه تنها طول زندگی ، بلکه وسعت و پهنای آن را هم زندگی کنند.
‌*پژوهشگر و تحلیلگر اجتماعی
کد مطلب: 156378
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *