۰
شنبه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۰۴

گله‌ی بی‌وجه از وضع موجود

منصور فرزامی
بعد از برخوردن دولت سیزدهم به موانع عدیده در اداره‌ی کشور و به سامان نشدن امور مملکت در عرصه‌های مختلف به‌ویژه اوضاع اقتصادی و ناخشنودی مردم از عملکرد دولت، گمان رییس‌جمهوری بر وجود مانعی به نام «وضع موجود» و سخن از انقلاب اجرایی و اداری است و مقصود هم قلع‌وقمع کردن سرمایه‌های اجرایی و اجتماعی و انسانی و لابد از نوع خانه‌نشین کردن هزار مدیر به تعبیر کیهان، رانت‌خوار از نوع وزارت مهم و دارای جامعیت خاص، کار است.
گله‌ی بی‌وجه از وضع موجود
بعد از برخوردن دولت سیزدهم به موانع عدیده در اداره‌ی کشور و به سامان نشدن امور مملکت در عرصه‌های مختلف به‌ویژه اوضاع اقتصادی و ناخشنودی مردم از عملکرد دولت، گمان رییس‌جمهوری بر وجود مانعی به نام «وضع موجود» و سخن از انقلاب اجرایی و اداری است و مقصود هم قلع‌وقمع کردن سرمایه‌های اجرایی و اجتماعی و انسانی و لابد از نوع خانه‌نشین کردن هزار مدیر به تعبیر کیهان، رانت‌خوار از نوع وزارت مهم و دارای جامعیت خاص، کار است. دراین‌باره، پرسش‌ها و نکته‌هایی است که چنین تفکر و گله‌ی بی‌وجهی باید مدعای خود را در این‌ مورد، ثابت کند و البته منظور از این وضع موجود هم لابد میراث دولت‌های سازندگی، اصلاحات و اعتدال است وگرنه جای پا و آثار دولت نهم و دهم چه در دولت سیزدهم و چه در قوه‌ی قانون‌گذاری، بسیار برجسته و تاثیرگذار است و از نظر آن تفکری که عامل حقیقی «وضع موجود» است، بسیار مطلوب. به‌عنوان نمونه، از نظر این تفکر، «برجام»، «بد و متعفن و جنازه و آمریکایی و استعماری» بود و زبانی که از محاسن‌اش می‌گفت می‌بایست دندان‌های او را در دهانش ریخت اما در این دولت، محترم و لازم و شایسته‌ی وقت گذاشتن و چهل‌تن از متخصصان و کارآمدان را به پای مذاکره فرستادن است و عجیب این‌که تأیید همان مشی و اقدامی است که دولت دوازدهم به دُم رساند و نگذاشتیم تمام کند تا به نامش ختم بخیر نشود.
در مورد انقلاب اداری و انتصاب‌های بی‌تجربه‌ها به حکم خودی، باید گفت که چنین باور داشتی متعلق به دوران انقلاب بود نه در این زمان و نه نادیده‌گرفتن تجربه‌های به‌ثمررسیده و سرمایه‌های انسانی مجرب به حکم این‌که با سلایق شما موافق نیستند. در مورد انقلاب اداری نیز باید گفت که انقلاب اداری پیامد و دنباله‌ی انقلاب اجتماعی است و نمی‌توان صفحه‌ای فقط به نام انقلاب اداری باز کرد. و انقلاب هم از بالا نیست و از پایین و بطن و متن توده‌ها، کبریت‌اش کشیده می‌شود و مصداق «خافضه رافعه» است.
و اما در طرح چند سوال باید پرسید که جناب رئیسی که از اوان جوانی با انقلاب و کار اجرایی آشنا و دخیل بوده‌اند و شمار این سال‌ها از چهل می‌گذرد و با وضع و عملکرد انقلاب آشنا و خود در حد وظایف خویش دخیل و اثرگذار، آیا بیگانه از «وضع موجود» بوده‌اند؟ آیا با توجه به وضع موجود در دوره‌ی دوازدهم انتخابات ریاست‌جمهوری، داوطلب نشده‌اند؟ و آیا بعد از آن از زمینه‌ای که برای رییس‌جمهوری ایشان در دوره‌ی سیزدهم فراهم و مساعد می‌شده، هیچ خبری نداشته‌اند؟ و آیا در دوره‌ی مبارزه‌ی انتخاباتی ریاست‌جمهوری اخیر عنوان نکرده‌اند که برای برون رفت کشور از مضایق و تنگناها، برنامه‌های مدون و عالمانه دارند؟ و آیا پیش‌از رسیدن به مسند ریاست‌جمهوری در نشست‌های سران قوا حضور نداشته‌اند و در صورت حضور آیا آنچه از وضع موجود می‌گذشته هیچ اطلاعی از کلی و جزئی نداشته‌اند و در صورت بی‌خبری آیا عقل چنان حکم نمی‌کند که در آن وادی که ناشناخته است پای نگذاریم؟
و آیا عوامل دولت سیزدهم و بازوهای اجرایی، همه از کرات دیگر به این «ربع مسکون» قدم نهاده‌اند و پیش‌از این در عرصه‌های اجرایی هیچ دولتی به‌ویژه در دولت نهم و دهم، کارگزاری نکرده‌اند؟ و آیا برای این‌که از وضع موجود به وضع مطلوب برسید، همه‌ی نیروها و تریبون‌ها و رسانه‌ها و قوای مقننه و قضاییه، حامی شما نیستند و مجلس انقلابی، رسالت خود را در حمایت از دولت شما و پاس جانب وزیران‌تان سنگ تمام نگذاشته‌است؟ آیا همه‌ی زبان‌های مؤثر و گام‌های اقتدار نظام در تأیید و تقویت دولت شما، دقیقه‌ای فرو گذاشته‌اند. بااین‌حال و با همه‌ی این پسکوب‌های تایید و اقتدار که تاکنون برای هیچ دولتی جز دولت نهم، تکرار نشده، برای دولت شما هزینه نکرده‌اند؟
بنابراین با وجود این‌همه مزایا و الطاف پیدا و پنهان، جای نالیدن از وضع موجود و گله‌ی بی‌وجه نیست. وضع موجود، یک قالب است نباید شکست، باید نگاه‌داشت، با کارآمدان خودی و غیرخودی، محتوا را عوض کرد و موفق شد. وانگهی، وضع موجود دولت سیزدهم هم ترتیب و تشکیل‌اش یا به اراده‌ی خودتان نمود یافته یا آن اراده و زبان‌ها و دست‌هایی که حامی‌اند و دست‌تان را گرفته‌اند شکل‌گرفته، عطف به ماسبق نفرمایید که جامعه‌ی متکثر از شما نمی‌پذیرد و نیز از آن تفکری که منافع فردی و جناحی را بر منافع ملی و مصالح کشور و نظام ترجیح می‌دهد! در عبارت پایانی باید باور کرد که مردم ایران به بلوغ فکری و تحلیل‌های درست رسیده‌اند و خوب را از بد و خوب‌تر را از خوب، باز می‌شناسند.
 
کد مطلب: 162880
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *